«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

دیدگاه مختلف عالمان دینی!

محمد اسفندیاری و همه ما برادریم

محمد اسفندیاری می‌نویسد:
«کسی حق ندارد عالمی را به سبب نظرش در مسائل علمی مؤاخذه و ملامت کند. مثلاً، اگر عالمی درباره علم امام، یا جسمانی بودن معراج پیامبر و یا رجعت نظری دیگر داشته باشد، دیگران حق ندارند وی را مؤاخذه و ملایمت کنند که چرا نظرش چنین و چنین است.
]...[

مثالی می‌زنم: شیخ صدوق، برخلاف مشهور، گفته است: قنوت در نماز واجب است و صلوات جزء تشهد نیست. اما کسی نگفت که وی نماز مردم را خراب کرده است.

ابن ابی عقیل، برخلاف مشهور، گفته است: روزه با فرو بردن سر در آب باطل نمی‌شود. اما کسی نگفت که وی روزهٔ مردم را باطل کرده است.

شیخ طوسی، برخلاف مشهور، گفته است: ربا در معدود نیست و اختصاص به مکیل و موزون دارد. اما کسی نگفت که وی ربا را حلال کرده است.

سید مرتضی علم‌الهدیٰ، برخلاف مشهور، گفته است: شستن دست‌ها در وضو از پایین به بالا هم صحیح است. اما کسی نگفت که وی سنی‌زده است.

شیخ مفید، برخلاف مشهور، گفته است: اذن ولی در صحّت نکاح دختر لازم نیست. اما کسی نگفت که وی عقد دختران را باطل کرده است.

ابن ادریس، برخلاف مشهور، گفته است:‌ غیرشیعه و نیز حرام‌زاده، اگرچه شیعه باشد، نجس است. اما کسی نگفت که وی بسیاری از مردم را در نجاست فرو برده است.

آیت‌الله میرزا حبیب کاشانی، برخلاف مشهور، گفته است: تقلید از مجتهد میت ابتدائاً جایز است. اما کسی نگفت که وی مرده‌گراست.

آیت‌الله میرزا علی شیرازی، برخلاف مشهور، گفته است: آب کمتر از کر به ملاقات نجاست نجس می‌شود؛ مگر اینکه رنگ و بو یا مزهٔ آن تغییر کند. اما کسی نگفت که وی زندگی مردم را نجس کرده است.

آیت‌الله سید محسن حکیم، برخلاف مشهور، گفته است: اهل کتاب پاک‌اند. اما کسی نگفت که وی کافرزده است.

آیت‌الله سید محمد خوانساری و‌ آیت‌الله سید یونس اردبیلی، برخلاف مشهور، گفته‌اند: خرید بلیت بخت‌آزمایی جایز است. اما کسی نگفت که آنها قمار را حلال کرده‌اند.

از این گونه فتواهای خلاف مشهور کم نیست؛ اما هیچ مخالفی نگفت که فلان فقیه حکم خدا را زیر پا نهاده است. حداکثر سخنی که که در برابر این نظریات می‌گفتند: این بود که ”قول شاذ است.“

حال بنگرید اگر دانشوری با جدیت و صداقت،‌ یعنی بدون قصور و تقصیر، تحقیق کند و به آنجا رسد که مثلاً معراج پیامبر روحانی بود، و یا علم امام محدود است چه غوغایی برپا می‌شود و چه اتهاماتی به زبان می‌آید.» (اسفندیاری،‌ 1396: 53 ــ 55)

 

یادداشت‌ها:

ـ اسفندیاری، محمد. (1396). همه ما برادریم: سیمای انسانی و اخلاقی اسلام. ویراست چهارم. چاپ هشتم. تهران: نگاه معاصر.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

قول شاذ!

بندگانم را بشارت ده!

هراس عالمان از غوغاسالاری هوچیگران!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

خدای فقه نمی‌تواند از آدمی دلربایی کند!

ابوالقاسم فنایی

ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«مدل ارباب و برده در فهم دین و شریعت و تنظیم رابطه انسان‌ و خدا ]بر اساس آن[ تأثیر عمیق و گسترده‌ای برجای نهاده است. این پارادایم اسلام آوردن در سایه شمشیر را مُجاز و مقبول می‌داند و به فقیهان اجازه می‌دهد که فقه را جایگزینِ اخلاقِ فردی و اجتماعی کنند.» (فنایی، 1394: 149)

«براساس مدلِ ارباب و برده، محرکِ آدمی در اطاعت از دستورات ارباب ترس از مجازات و گریز از عذاب و مصون ماندن از شکنجه و عقاب است. بدین ترتیب، می‌توان نتیجه گرفت که پشتوانه فقه سنّتی ”اخلاق بردگان“، یعنی اخلاق مبتنی بر ترس، است. در چارچوب این اخلاق، برده برای اینکه یقین پیدا کند که از عذاب و شکنجه ارباب در امان خواهد ماند، باید یقین پیدا کند که وظیفه خود را به گونه‌ای انجام داده که ظاهر کلام ارباب بر آن دلالت می‌کند. لذا انتخاب این مدل در فهم احکام شرعی، از یک سو، به ”وسواس“ و ”احتیاط“ و، از سوی دیگر، به گریز از تکلیف با تمسک به حیله‌های فقهی و حقوقی و نیز اکتفا به ظاهر الفاظ و صورت اعمال و غفلت از باطن و هدف و فلسفه احکام شرعی می‌انجامد.» (همان: 150)

«به عنوان مثال، در بسیاری از رساله‌های عملیه آمده که اگر سر مو یا سر سوزنی از دست و صورت در وضو یا بدن در غسل شسته نشود، غسل و وضوی شخص و، به تبع آن، نماز و روزه او باطل است. همچنین در وضو شستنِ داخل بینی و چشم لازم نیست، اما مُکلّف برای اینکه ”یقین“ کند که چهره خود را به طور کامل شسته باید مقداری از داخل بینی و چشم خود را نیز بشوید.

همچنین در رساله‌ها آمده که اگر شخصی نتواند جهت قبله را تشخیص دهد باید به چهار طرف نماز بخواند یا در شک بین دو و سه و چهار در نمازهای چهاررکعتی باید دو رکعت نشسته به جا آورد و دوباره نماز خود را اعاده کند. یعنی شخص باید هشت رکعت نماز بخواند تا شک خود نسبت به نخواندن دو رکعت نماز را برطرف کند و این همه برای این است که مُکلّف یقین کند که وظیفه خود را انجام داده است.

مبنای فتواهایی از این دست همان اصل احتیاط و مدل ارباب و برده است. در حالی که احتیاط در عبادات بی‌معنا، بی‌مورد و مذموم است و با فلسفه عبادت ناسازگاری دارد، زیرا توجه آدمی را از باطن عمل منصرف و به ظاهر آن معطوف می‌کند. عبادت یا پرستش یعنی عشق ورزیدن با خدا و راز و نیاز با معشوق ازلی، اما توجه افراطی به ظاهر و صورت عمل و دقت و وسواس در مراعات آداب و شرایط ظاهریِ عبادت آدمی را از توجه به معشوق و حضور قلب و عمارت باطن و روح عمل و توجه به معانی سمبلیک نهفته در رفتارهای عبادی بازمی‌دارد و او را از یاد خداوند غافل و از او دور می‌کند.

اصولاً خدای فقه نمی‌تواند محبوب آدمی واقع شود و از او دلربایی کند. عبادت‌ها سرشار از معانی رمزی و سمبلیک‌اند و گذر از ظاهر آنها و توجه به معانی رمزی مورد اشاره آنهاست، که در واقع غرض شارع از تشریع عبادت‌ها را برآورده می‌کند. توجه افراطی فقیهان به ظاهر اعمال و غفلت از باطن آنها و چسبیدن به ظاهر احکام و غفلت از فسلفه آنها نیز یکی از دیگر از پیامدهای اندیشیدن در قالب پارادیمِ ارباب و برده است.» (همان: 150 ــ 151)

 

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم. (1394). اخلاق دین‌شناسی: پژوهشی در باب مبانی اخلاقی و معرفت‌شناسانه فقه. ویرایش جدید. تهران: نگاه معاصر.

ـ یادداشت‌‌های مرتبط:

آفات جامعه دینی!

نقش پول در رستگاری فقهی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

فلسفه ارائه تدریجی شریعت!

کتاب دولت و اجرای شریعت

محمد سروش محلاتی می‌نویسد:

«از نظر تاریخی مسلّم است که پیامبر خدا (ص) احکام اسلامی را به ”تدریج“ به مردم اعلام کرد. در سال‌های نخستینِ بعثت تکالیف و وظایفِ مسلمانان بسیار اندک و محدود بود، اما در سال‌های بعد آرام آرام گسترهٔ شریعت توسعه یافت و بر احکام افزوده شد.

آیا این شیوهٔ تشریع و بیانْ حادثه‌ای اتفاقی بود که ارزش تحلیل و تأمل ندارد؟! و یا اینکه ناشی بود از آماده نبودن قوانین و احکام مورد نیاز انسان‌ها و در نتیجه معطل شده آنها؟! یا تأخیر در تشریع برخی احکام به دلیل ابهام در تصمیم‌گیری و تردید در جَعل آنها بوده است؟! یا شارع در اعلام یک‌باره و تشریع دفعیِ احکام احساسِ ترس و نگرانی می‌کرده و از جرئت و جسارت لازم برای گفتن صریح و سریع برخی از تصمیمات برخوردار نبوده است؟!

متفکران اسلامی که به ”حکمت الهی“ در تشریع اعتقاد دارند هیچ‌یک از این احتمالات را طرح نکرده‌اند. از نظر آنها، ”تدریج در تشریع“ مبتنی است بر ”درک حکیمانه“ و نگاه واقع‌بینانه به وضع زندگی بشر، زیرا اگر ”شریعت“ باید به اقتضای ”طبیعت“ باشد، چون تغییر خلق‌وخو و تصحیح رفتارها امری تدریجی است، لذا شریعت هم باید با رعایت آن ”تدریجی“ بیان شود تا به مرور زمینه‌های عینیت یافتن آن به وجود آید. دانشمندان اسلامی که نگاه عاقلانه به فقه و نگاه حکیمانه به تشریع دارند می‌گویند: تشریع دفعی و یک‌بارهٔ احکام در آغاز بعثت و در شرایطی که هنوز روحیات جاهلیت و سنن جاهلی در میان تازه‌مسلمانان رسوخ داشت عملاً آرمان پیامبر را به ”شکست“ می‌رساند، زیرا مسلمانان که ”تحمل“ روش جدید زندگی را نداشتند نه تنها آن را نمی‌پذیرفتند، بلکه از بقیهٔ اعتقادات دینی هم عقب‌نشینی کرده و آیین جدید را به کلی طرد می‌کردند. پس پیامبر‌ (ص) با توجه به ”اصل تدریج“ با مردم و برخی از رفتارهای غلط آنان همراهی می‌کند تا به مرور زمینه‌های جایگزین کردن روش جدید زندگی فراهم شود.» (سروش محلاتی، 1394: 10 ــ 11)

«]...[ در نزد عالمان عقل‌گرا و مصلحت‌اندیش شیعه ”مصلحت تدریج“ چندان ضروری و مهم است که شرع مقدس به دلیل چنین مصلحتی از احکام واقعی خود صرف‌نظر می‌کند تا مبادا اصرار بر رعایت ”احکام واقعی“، بدون در نظر گرفتن زمینه‌های مناسب اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی، به عوارض منفی از قبیل ”دین‌گریزی“ بینجامد. لذا علمای بزرگ اصول مانند آیت‌الله خویی می‌گویند احکام دینی به تدریج بیان شده است تا دینداری برای مردم آسان شود و به شریعت رغبت و تمایل پیدا کنند و این مصلحت تسهیل و ترغیب قوی‌تر و مهم‌تر است از مصلحت ملاکات واقعی احکام که از دست می‌رود.» (همان: 13)

 

یادداشت‌ها:

ـ سروش محلاتی، محمد. (1394). دولت و اجرای شریعت: سلسله مقالات دولت و ابزارهای الزام شهروندان به شریعت. تهران: نشر نی.

ـ یادداشت‌ مرتبط:

نزول تدریجی قرآن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

دین‌پرستی فرقی با بت‌پرستی ندارد!

دیانت و عقلانیت

رضا بابایی می‌نویسد:

«دینداری اعم از خداپرستی و دین‌پرستی است. دینداری گاهی خداپرستی است و گاهی دین‌پرستی و گاهی عقیدهٔ صرف به مقداری گزاره‌های کلی. منشأ کشتارهای دینی (مانند جنگ‌های صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان، یا ماجرای ”محنه“ در میان مسلمانان اهل سنت، یا نزاع اخباری ــ اصولی میان شیعیان در ایران عصر قاجار و داستان صوفی‌کشی در پایان عصر صفوی) خداپرستی و ایمان نیست، دین‌پرستی است. هرگونه دین‌ورزی که خدا را به حاشیه براند دین‌پرستی است و دین‌پرستی هیچ فرقی با بت‌پرستی یا ماده‌گرایی ندارد. برای اینکه دینداری دین‌پرستی نشود، باید دین از جایگاه خود، که ”وسیله“ است، بیرون نرود و جای خداپرستی و حقیقت‌جویی را، که هدف است، نگیرد.» (بابایی، 1397: 380 ــ 381)

 

یادداشت‌ها:

ـ بابایی، رضا. (1397). دیانت و عقلانیت: جستارهایی در قلمرو دین‌پژوهی و آسیب‌شناسی دینی. اصفهان: نشر آرما.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

عقیده‌پرستی بزرگ‌ترین رقیب خداپرستی است!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

عقیده‌پرستی بزرگ‌ترین رقیب خداپرستی است!

مصطفی ملکیان می‌نویسد:

«عقیده‌پرستی بزرگ‌ترین رقیب خداپرستی است و کسانی که دغدغه خداپرستی دارند و می‌خواهند زندگی خداپسندانه‌ای سپری کنند باید کاملاً مراقب این رقیب باشند، یعنی هیچ‌ چیز را با خود خدا عوض کنند، حتی عقیده به وجود خدا را. می‌خواهم بگویم که حتی عقیده به وجود خدا خدا نیست و نباید پرستیده شود. خدای واحد را باید پرستید، نه کلمة‌التّوحید را. معامله‌ای را که مؤمنان با خدای واحد می‌کنند نباید با کلمة‌التّوحید بکنند، بدین معنا که باید خدا را مطلق، کامل و مقدس بدانند و حتی عقیده خود را به وجود خدا و تصور خود را از خدا به جایگاه اطلاق، کمال و تقدیس فرانکشند. جایی که عقیده به وجود و وحدت خدا نیز خود خدا نیست و نباید پرستیده شود معلوم است که وضع سایر عقاید بر چه منوال است. آیا خودِ باور به وحدت خدا مستلزم این نیست که غیر از همان خدای واحد هیچ چیز دیگری را به خدایی نگیریم و مگر یکی از آن چیزهای دیگر عقاید ما نیستند؟

آنچه مایه اَسَف و موجب احساس خطر است اینکه عقیده‌پرستی، که خصم خداپرستی است، عین خداپرستی انگاشته و / یا قلمداد شود. کسی که یا خود به چنین توهّم یکسان‌انگاری‌ای دچار باشد و / یا بخواهد دیگران را به چنین توهّمی گرفتار سازد ساحت زندگی درونی و فردی و خصوصی خود را به شرک می‌آلاید و ساحت زندگی بیرونی و جمعی و عمومی دیگران را به اصناف درد و رنج‌ها می‌آکند.

برای اینکه خود را از جهت ابتلا یا عدم ابتلا به بیماری عقیده‌پرستی بیازماییم راهی نیست جز اینکه ببینیم که چه عقیده‌ای را، و تا چه حدّ، حاضریم در معرض نقد دیگران درآوریم و صدق و کذب و حقّانیّت و بطلان و اعتبار و عدم اعتبار آن را به ترازوی تفکر نقدی بسنجیم. به محض اینکه احساس کنیم که خوش نداریم یکی از عقایدمان در بوته تفکر نقدی واقع شود و / یا به ادلّه و براهین صاحبان عقاید مخالف آن گوش بسپاریم، یعنی به محض اینکه احساس کنیم که خوش داریم خود را نسبت به عقاید و اقوال دیگران کَر کنیم، باید پی ببریم که در سنگلاخ عقیده‌پرستی گام نهاده‌ایم و از خداپرستی دور افتاده‌ایم، فارغ از اینکه آن عقیده‌ای که درباره‌اش تصمیم خود را گرفته‌ایم (”تصمیم“ در اصل عربی‌اش به معنای ”کر کردن“ است) چه عقیده‌ای باشد.» (ملکیان، 1385: 462 ــ 463)

 

یادداشت‌ها:

ـ ملکیان، مصطفی. (1385). مهر ماندگار: مقالاتی در اخلاق‌شناسی. تهران: نشر نگاه معاصر.

ـ یادداشت‌ مرتبط:

دین‌پرستی فرقی با بت‌پرستی ندارد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مسلمانیِ ما!

حافظ

گر مسلمانی از این است که حافظ دارد

آه اگر از پی امروز بود فردایی

(حافظ، غزلیات، غزل 490)

 

یادداشت‌ها:

ـ گنجور (دسترسی در 1397/7/20)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

شکاف اجتماعی میان جامعه و روحانیت!

سید محمدعلی ایازی می‌گوید:

بخش‌هایی از جامعه ما نمی‌توانند حرف روحانیت را بفهمند و روحانیت هم نمی‌تواند حرف جامعه را دریابد؛ در نتیجه، شکاف فرهنگی و اجتماعی به وجود آمده است. ایجاد ”شکاف اجتماعی“ میان بخش‌هایی از جامعه و روحانیت به دلیل عملکرد نابسامان حوزه به وجود آمده است.

عدم تناسب میان کمیت و کیفیت طلاب!

حوزه بدون اینکه امکانات و ابزارهای لازم علمی و آموزشی و جذب و برنامه‌ریزی برای استفاده از حوزه و روحانیت وجود داشته باشد، طلبه پذیرفت و بسیار بزرگ شده است. ]...[ اما سؤال این است که از این مجموعه برای چه تعداد از آنها مطلوبیت و مفیدیت نهایی در نظر گرفته شده و این حجم کمّی تا چه میزان با حجم کیفی و تأمین نیازهای دینی تناسب دارد؟! البته باید تأکید کنم که در دانشگاه‌ها هم با مشکل عدم تناسب میان کمیت و کیفیت مواجه هستیم، چون در دانشگاه‌ها هم گاهی میان دانشجویانی که می‌پذیرند با نیاز علمی و سطح گرفتن دانشجو هیچ تناسبی وجود ندارد.

عدم تناسب بودجه‌ها با بازدهی!

در حوزه علمیه توسعه فیزیکی اماکن و ساختمان‌های اداری بسیار شده، یعنی ساختمان‌سازی و دستگاه‌های اداری بسیار بزرگی ساخته شده است؛ ساختمان‌ها، اتاق‌ها و بودجه‌هایی که به حوزه علمیه تزریق شده هیچ تناسبی با بازدهی و کارکرد آن در حل مشکلات اخلاقی و معنوی جامعه ندارد. اگر این ساختمان‌سازی‌ها در یک شرایط مطلوب و براساس نیازسنجی ساخته شوند، مناسب و مفید است، اما اینکه این همه ساختمان ساخته شود و تشریفات اداری و بروکراسی فراهم شود و در مقابل بازدهی لازم را برای توانمند کردن و مفید و کارایی لازم طلاب نداشته باشد و مشکلات مالی و علمی را پاسخ نداشته باشد، جای سؤالاتی جدی را به وجود می‌آورد.

ناتوانی حوزه علمیه در پاسخ‌گویی به نیازها!

حوزه علمیه امروز در رابطه با نیازهایی که جامعه دارد پویایی و پویندگی لازم را ندارد. نمی‌خواهم بگویم پویایی امروز حوزه قابل قیاس با قبل از انقلاب است، بلکه تحولات بسیاری در حوزه اتفاق افتاده است؛ امروز محققان، نویسندگان و مبلغان بسیاری داریم که در گذشته نبوده‌اند و جامعیت و پویندگی که امروز در حوزه ایجاد شده قابل قیاس با قبل از انقلاب نیست. اما به همان نسبت نیازها افزایش پیدا کرده، توقعات بیشتر شده و کمیت حوزه قابل قیاس نیست، اما کیفیت لازم را پیدا نکرده است، و در مجموع با توجه به نیازهای فراوانی که در این جهت هست پاسخ‌گویی لازم وجود ندارد.

شکاف اجتماعی میان روحانیت و جامعه!

امروز جامعه ما نسبت به ۳۰ سال پیش بسیار تحول پیدا کرده است؛ شبکه‌های اجتماعی که امروز به وجود آمده دانش مردم را زیاد و توقعات مردم را افزایش داده است؛ همه این موارد الزامی برای روحانیت به وجود می‌آورد که خود را روزآمد کند. این اتفاق باعث شده که بخش‌هایی از جامعه ما نمی‌توانند حرف روحانیت را بفهمند و روحانیت هم نمی‌تواند حرف جامعه را دریابد؛ در نتیجه، شکاف فرهنگی و اجتماعی به وجود آمده و قهراً این شکاف هست و باید به صورت جدی به این مسئله و همچنین آثار و علل آن توجه و رسیدگی کرد. (شفقنا، دسترسی در 1397/7/20)

 

یادداشت‌ها:

ـ شفقنا (انتشار در 1397/7/15)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

مهجوریت قرآن در حوزه‌های علمیه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

تقدم اخلاق و تفکر بر عبادات ظاهری!

مهدی کمپانی زارع می‌نویسد:

«بیشتر کسانی که امام حسین (ع) را دوست دارند و خود را شیعه او می‌دانند و به چنین نسبتی افتخار و تفاخر می‌کنند به این توجه ندارند که برترین عبادات نزد این بزرگوار علم و اخلاق بوده است. او صراحتاً می‌فرمود: اخلاقِ نیک عبادت است؛ ”الخُلقُ الحَسَنُ عبادةٌ“ ]‌تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 246[. وقتی امام حسین (ع) به نقل از پدرش می‌فرماید که پیامبر (ص) می‌فرمود: من برای بزرگواری‌ها و نیکویی‌های اخلاقی به پیامبری مبعوث شده‌ام؛ ”بُعِثْتُ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَحَاسِنِهَا“ ]الامالی طوسی، ص 596[ این سخن بدین معنی است که اساس و هدف این دین بالا بردن سطح اخلاق در میان مردمان است و هر عمل و عبادتی در این دین حتماً باید ما را در اخلاقی شدن یاری کند و هر عمل شخص دیندار پیش از هر معیاری باید با معیارهای اخلاقی مورد ارزیابی قرار گیرد.

بخش قابل‌توجهی از اعمالِ اخلاقی عقلانی است و هر انسانِ عاقلی، با تأمل و توجه، خوب و بد آن را درک می‌کند. از این رو، کسی دیندار است که توسط عقلِ انسانی و معیارهای آن،‌ اخلاقی دانسته شود. خود بزرگان دین به ما آموخته‌اند که ملاک و معیار تشخیص مؤمنِ راستین و دیندارِ حقیقی داشتنِ فضایل اخلاقی و دوری از رذایل نفسانی است. برای مثال، در حدیثی که امامان، از جمله امام حسین (ع)، از رسول خدا (ص) نقل کرده‌اند آمده که باید برای شناخت مردمان به اخلاق‌شان نظر کرد و نه عبادات ظاهری‌شان: ]...[؛ به فراوانی نماز و روزه و حج و بخشش و زمزمه‌های شبانه‌شان ننگرید، بلکه به راست‌گویی و امانت‌داری‌شان نظر کنید. ]عیون أخبار الرضا، ج 2، ص 51؛ الاختصاص، ص 229[.

یا در روایتی دیگر حسین (ع) می‌فرماید پیامبر (ص) می‌فرمود: بهترین شما نرم‌خوترین شماست و کسانی که زنان‌شان را گرامی و بزرگ می‌دارند]...][دلائل الامامة، ص 76[. در بیان امام حسین (ع) تنها مسابقه‌ای که دینداران باید انجام دهند مسابقه در اخلاقیات و اعمالِ نیکوست و تنها شتاب و عجله‌ای که مجاز و بلکه واجب است شتاب در انجام خیر و نیکی‌هاست ]...[» (کمپانی زارع، 1396: 143 ــ 144)

«کسانی که امام حسین (ع) را کشتند اغلب‌شان، علاوه‌بر واجبات، به نوافل نیز توجه داشتند و برخی از آنان همان خوارجی بودند که در نهروان به جنگ علی (ع) رفتند و در محراب، فرق او را شکافتند. خطرناک‌ترین انسان‌ها دیندارانی هستند که نمی‌اندیشند و فقط مناسک را به جای می‌آورند و از ژرفای درون بهره‌ای ندارند.» (همان: 145)

«در سخنان امام حسین (ع) در بزرگ‌داشت عقل و دانش و عاقلان و دانشمندان مطالب قابل‌توجهی ذکر شده است. از حضرت نقل شده که از نشانه‌های مقبولیت و نیک‌نامی، همنشینی با عاقلان است و از نشانه‌های نادانی، جدال با غیر اهل فکر است و از نشانه‌های عالِم نقّادی از سخن خویش و آگاهی از حقایق فنون اندیشه است ]...[» (همان: 146)

«دینداری که نمی‌اندیشد و اندیشیده به خدا و فرستاده‌های او ایمان نمی‌آورد دیندار مورد توجه دین نیست. کثرت دینداران به هیچ روی مورد نظر خداوند نیست. آنچه مهم است این است که دیندار از سر عقل و اختیار خویش ایمان بیاورد و طریق بندگی پیشه کند؛ از این روست که گفته شده اعتقاد به اصول دین از امور تحقیقی است که هر شخص باید با دانش خود بدان برسد. مخاطبِ پیامِ خدا عقل و آگاهی مردمان است و از این رو هیچ فعالیتِ ایمانی بدون شناخت و دانش و تعقل معنایی ندارد.» (همان: 147)

 

یادداشت‌ها:

ـ کمپانی زارع، مهدی. (1396). مهاجر راه اصلاح: سیری در زندگی‌نامه امام حسین (ع) و فرهنگواره پیرامون وی. تهران: نشر نگاه معاصر.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

معیار و مقیاس دیانت!

رکوع‌ها و سجودهای طولانی شما را گول نزند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

بزرگ‌ترین منکر اجتماعی جامعه ما

مصطفی ملکیان می‌گوید:

اول منکرى که در یک جامعه مى‌تواند وجود داشته باشد این است که در این جامعه، انسان نتواند با هشت ساعت کار کاملاً شریف و کاملاً درستکارانه زندگى خود و خانواده خودش را آبرومندانه اداره و تدبیر و تمشیت بکند. هر جامعه‌ای، چه جامعه ما چه هر جامعه دیگری، اگر یک فرد در این جامعه نتواند با هشت ساعت کارِ شرافتمندانه و درستکارانه زندگی خود را به صورت آبرومندانه اداره کند، این بزرگ‌ترین منکر آن جامعه است، چون منشأ همه منکرات اجتماعی دیگر همین منکر است. 

از نگاه درون‌دینى، از پیامبر اسلام فراوان نقل شده است که انسانى که بیش از یک سوم و یا یک چهارم شبانه‌روز خود را صرف کسب درآمد کند روى رستگارى را نخواهد دید.

 

یادداشت‌ها:

ـ ایکنا (دسترسی در 1397/7/6)

ـ صدانت: سخنرانی ”جامعه ناسالم (دسترسی در 1397/7/6)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

اصول حاکم بر امر به معروف!

امر به معروف و نهی از منکر!

امر به معروف و نهی از منکر جاهلانه!

بایدها و نبایدهای امر به معروف و نهی از منکر!

امر به معروف و نهی از منکر چارچوبی اخلاقی دارد!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

”امر به معروف“ و ”نهی از منکر“ جاهلانه!

شهید مطهری می‌گوید:

«به خدا قسم، من می‌ترسم زیانی که ما از راه امر به معروف و نهی از منکر جاهلانه کرده‌ایم یا صدمه‌هایی که از این راه به اسلام زده‌ایم از زیان ترک امر به معروف و نهی از منکرمان بیشتر باشد.

من نمی‌دانم اگر ضرر و منفعت مجموع کتاب‌های اسلامی را که ما منتشر می‌کنیم پای همدیگر حساب کنیم، فایده‌اش بیشتر است یا ضررش. همچنین الآن نمی‌توانم به طور دقیق بگویم که اگر پول‌هایی را که در راه اسلام و حتی به قصد قربت خرج می‌کنیم پای هم حساب کنیم، آیا منفعت‌شان برای اسلام بیشتر است یا ضررشان.» (مطهری، ۱۳۷۷: ۲۸۷)

 

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1391). حماسه حسینی: سخنرانی‌ها. جلد 1. چاپ هفتادویکم. تهران: انتشارات صدرا.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

اصول حاکم بر امر به معروف!

امر به معروف و نهی از منکر!

بزرگ‌ترین منکر اجتماعی جامعه ما!

بایدها و نبایدهای امر به معروف و نهی از منکر!

امر به معروف و نهی از منکر چارچوبی اخلاقی دارد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز