«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

اختلاف زبان‌های شما از نشانه‌های خداوند است!

«و از جمله آیات او آفرینش آسمان‌ها و زمین است و اختلاف زبان‌های شما و رنگ‌های شما؛ بی‌گمان در این برای دانشمندان مایه‌های عبرت است.» (روم: 22)

یادداشت‌ها:‌

ـ قرآن. ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی (1386). تهران: انتشارات دوستان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

قصاص: مجازات شیوع‌دهندگان عمدی کرونا!

محمود عباسی (معاون حقوق بشر و امور بین‌الملل و دستیار وزیر دادگستری در امور حقوق شهروندی):

مصوبات ستاد ملی کرونا در چارچوب قانون اساسی و مبتنی بر مصوبه شورای عالی امنیتی است که در حکم قانون تلقی می‌شود و قضات و دادستان‌ها مکلف به اجرای مصوبات این ستاد هستند.

الزام شهروندان به زدن ماسک اجرای امر قانونی است و تخطی از آن، دارای ضمانت اجرای قانونی است. در اکثر کشورها مجازات‌های حبس و جزای نقدی برای تخطی از این مصوبات در نظر گرفته شده و با قوت و قدرت اجرا می‌شود.

نزدن ماسک و عدم رعایت فاصله فیزیکی و بی‌توجهی به پروتکل‌های بهداشتی یعنی بازی با مرگ و در این بازی شطرنج خطرناک، که نتیجه‌اش کیش‌ومات خود و شهروندان است، هیچ‌کس نمی‌تواند و حق ندارد با آتش بازی کند.

اگر شخصی که مبتلا به کرونا است و با آگاهی و به طور عمدی سلامت و حیات دیگران را به مخاطره افکند، مرتکب فعل مجرمانه‌ای شده که در قوانین جزایی برای آن مجازات پیش‌بینی شده است.

کسی که با علم و اطلاع از ابتلای خود به کرونا و آگاهی از اینکه مبتلا کردن دیگران با بیماری‌های زمینه‌ای مانند بیماران قلبی و عروقی که در صورت ابتلا به کرونا خطر مرگ برای آنها وجود دارد یا با نزدن ماسک و سرفه و عطسه و عدم رعایت پروتکل‌های بهداشتی موجبات ابتلای آنان به کرونا را فراهم کند و در نهایت منجر به مرگ آنان شود، مرتکب جنایت عمدی و مستوجب قصاص است.

باید به افرادی که پروتکل‌های بهداشتی را رعایت نمی‌کنند و دستورات مقامات اجرایی یا قضایی را نادیده می‌گیرند، هشدار داد که مجازات سنگینی در انتظار آنها است.

یادداشت‌ها:

ـ خبرگزاری ایرنا (دسترسی در 1399/4/24)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

نقد مجموعه تلویزیونی ”ولایت عشق“ از منظر بازنمایی سبک زندگی رضوی!

سعید طاوسی مسرور می‌نویسد:

چکیده: «مجموعه تلویزیونی ”ولایت عشق“ ذهنیت بسیاری از ایرانیان از طیف‌های گوناگون درباره امام رضا (ع) را شکل داده است. از‌ این ‌رو، نقد آن از جنبه‌های مختلف فنی و محتوایی ضرورت می‌یابد. از آنجا که سبک زندگی از موضوع‌هایی است که امروزه پژوهشگران حوزه‌های مختلف علوم انسانی بسیار به آن توجه کرده‌اند، در این نوشتار به نقد محتوایی این مجموعه تلویزیونی، از منظر بازنمایی سبک زندگی رضوی پرداخته شده است. این کار از آن جهت ضرورت دارد که آشنایی بیشتر مردم با سیره امام رضا (ع) از اهداف اصلی این مجموعه تلویزیونی بوده است. برای نشان دادن سیره امام باید ”چگونه زیستن“ آن حضرت را به تصویر کشید و این همان بازنمایی سبک زندگی رضوی است. سبک زندگی رضوی در سه محور سیره فردی (در نسبت خود)، سیره اجتماعی (در نسبت دیگران) و سیره عبادی (در نسبت خداوند) قابل تبیین است که در این نقد به هر سه محور پرداخته شده است.»

متن کامل این مقاله را در اینجا بخوانید!

یادداشت‌ها:

ـ طاووسی مسرور، سعید. (1392). نقد مجموعه تلویزیونی ولایت عشق از منظر بازنمایی سبک زندگی رضوی. دوفصلنامه معارف رضوی و رسانه. شماره چهارم. (صص 12 ــ 28).

سریال ولایت عشق

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

چرا سلبریتی‌ها جای روشنفکران را گرفته‌اند؟

محمدامین قانعی‌راد می‌نویسد:
«ما با پدیده روشنفکر غایب مواجه هستیم. روشنفکر غایب یعنی کشورهایی که روشنفکرانش از کشور خارج می‌شوند و مهاجرت می‌کنند. افرادی که صاحب ایده هستند تحت فشار شرایط، جامعه را ترک می‌کنند. نویسندگان بزرگ، هنرمندان و شاعران منتقد و رمان‌نویسان اجتماعی ــ سیاسی وقتی از جامعه غایب باشند جای خود را به سلبریتی‌ها می‌دهند. در فقدان این روشنفکران، روشنفکرانِ کاذب نقش می‌یابند ... تبعات این انتقال مرجعیت فرهنگی، دامن زدن به افت و ابتذال فرهنگی است. غیبت روشنفکران از این عرصه‌ها زمینه را برای حضور و بروز سلبریتی در جامعه، فرهنگ و سیاست فراهم می‌کند و مصلحت عمومی و اجتماعی فدای فرصت‌طلبی سلبریتی‌ها خواهد شد. باید روشنفکران را به عرصه عمومی بازگرداند و از زندگی عمومی ــ اجتماعی معنازدایی نشود.» (هفته‌نامه صدا، شماره 130؛ به نقل از کانال جامعه‌شناسی)

یادداشت‌ها:

ـ کانال تلگرامی و اینستاگرام جامعه‌شناسی (دسترسی در 1399/4/11)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

صنعت مُد مُخرب محیط زیست!

صنعت مد نسبت به مجموع پروازهای بین‌المللی و حمل‌ونقل دریایی، کربن بیشتری در هوا منتشر می‌کند. در این گزارش برخی از آلودگی‌های محیط‌زیستی ناشی از صنعت مد و فشن را مرور می‌کنیم.

به گزارش زیست‌آنلاین، مدگرایی و به‌روز بودن در خرید لباس باعث می‌شود با طرح‌های متنوع‌تری روبه‌رو شویم، اما باید بدانیم که این نگرش چه آسیب‌ها و خساراتی به محیط زیست وارد می‌کند؛ 10٪ از کل انتشارات گازهای گلخانه‌ای جهان مربوط به صنعت مد است، دومین مصرف‌کننده آب جهان است و اقیانوس‌ها را با ریزپلاستیک‌ها آلوده می‌کند.

در این دوره از زمان، برخی از بخش‌های زندگی مدرن مانند مسافرت‌های هوایی، استفاده از وسایل پلاستیکی یک‌بارمصرف و حتی استفاده از وسایط نقلیه برای رفتن به و یا از محل کار به عنوان آلوده‌کننده و آسیب‌رسان به محیط زیست شناخته می‌شوند، اما وقتی صحبت از لباس و پوشاک می‌شود، تأثیرات مخرب آن آشکار نیست.

همان‌طور که مصرف‌کنندگان در سراسر جهان لباس بیشتری می‌خرند، این بازار برای تولید اقلام ارزان‌قیمت و سبْک‌های جدید به محیط زیست آسیب می‌زند. به طور متوسط، مردم در سال 2014 60٪ پوشاک بیشتری نسبت به سال 2000 خریداری کردند.

صنعت مد 10٪ از انتشار کربن جهان را تشکیل می‌دهد، منابع آبی را خشک می‌کند و رودخانه‌ها و نهرها را آلوده می‌کند. علاوه‌بر این، 85 درصد از کل منسوجات هر سال دور ریخته شده و به زباله تبدیل می‌شوند و شستن برخی از انواع لباس‌ها مقادیر بسیاری از پلاستیک را به اقیانوس‌ها می‌فرستد. اینها فقط بخشی از مهم‌ترین تأثیرات مُد بر کره زمین هستند.

تولید لباس از سال 2000 تقریباً دو برابر شده است، در حالی که مردم فقط از نیمی از طول عمر لباس‌های خود استفاده می‌کنند. در اروپا، شرکت‌های مُد از میانگین عرضه دو مجموعه در سال در سال 2000 به پنج مورد در سال 2011 روی آورده‌اند و برخی از مارک‌های تجاری حتی بیشتر ارائه می‌دهند؛ مثلاً برند زارا 24 مجموعه در سال و H&M بین 12 تا 16 عرضه را در سال ارائه می‌دهد، که البته سرنوشت تعداد زیادی از این لباس‌ها در زباله‌ها به پایان می‌رسد.

در محل دفن زباله‌ها، در هر ثانیه معادل یک کامیون پر از لباس ریخته یا سوزانده می‌شود. در مجموع ، تقریباً 85 درصد پارچه‌ها هر سال به محل دفن زباله‌ها می‌روند و این مقدار برای پر کردن سالانه بندر سیدنی کافی است.

در عین حال، شستن لباس، سالانه 500.000 تن میکروفیبر معادل 50 میلیارد بطری پلاستیکی را به اقیانوس‌ها رها می‌کند. بسیاری از این الیاف از پلی‌استر یا پلاستیک موجود در حدود 60٪ از پوشاک هستند. تولید پلی‌استر دو تا سه برابر بیشتر از میزان تولید پنبه منجر به انتشار کربن می‌شود و، از طرف دیگر، پلی‌استر در اقیانوس تجزیه نمی‌شود.

در گزارشی از اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت (IUCN) تخمین زده شده است که 35٪ از کل میکروپلاستیک‌ها، یا همان قطعات بسیار کوچک پلاستیک که هرگز تجزیه بیولوژیکی نمی‌شوند، در اقیانوس‌ها از شست‌وشوی پارچه‌های مصنوعی مانند پلی‌استر رها شده‌اند. به طور کلی، تا 31٪ از آلودگی پلاستیک در اقیانوس‌ها را میکروپلاستیک‌ها تشکیل می‌دهند.

10٪ از انتشار کربن در جهان مربوط به صنعت مُد است که این میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای بیشتر از همه پروازهای بین‌المللی و حمل‌ونقل دریایی است. براساس گزارش بنیاد الن مک آرتور، اگر صنعت مد به مسیر فعلی خود ادامه دهد، این سهم از انتشار کربن می‌تواند تا سال 2050 به 26 درصد برسد.

صنعت مد نیز دومین مصرف‌کننده آب در سراسر جهان است. برای تولید یک پیراهن نخی حدود 700 گالن آب نیاز است. این مقدار آب برای اینکه یک نفر در مدت زمان سه‌ونیم سال حداقل هشت فنجان آب در روز بنوشد کافی است. برای تولید یک شلوار جین حدود 2000 گالن آب لازم است و این مقدار برای نوشیدن 8 فنجان در روز به مدت 10 سال کافی است. دلیل آن این است که شلوار جین و پیراهن هر دو از یک گیاه بسیار پرآب ساخته می‌شوند: پنبه.

در ازبکستان، آن‌قدر برای تولید پنبه از آب دریاچه آرال استفاده شده که بعد از حدود 50 سال خشک شد. دریاچه آرال، که زمانی یکی از چهار دریاچه بزرگ جهان بود، در حال حاضر یک بیابان خشک و حداکثر دارای چند حوضچه کوچک است.

صنعت مد باعث ایجاد آلودگی آب نیز می‌شود. صنعت رنگرزی در نساجی دومین آلاینده بزرگ در جهان است، زیرا پسآب حاصل از فرآیند رنگرزی غالباً در خندق‌ها، نهرها یا رودخانه‌ها ریخته می‌شود. آب مصرفی برای فرآیند رنگرزی پارچه به اندازه پر کردن آب 2 میلیون استخر استاندارد المپیک در هر سال است. در کل، 20٪ از آلودگی آب‌های صنعتی در سراسر جهان مربوط به صنعت مد و فشن است.

در همین حال، برخی از شرکت‌های پوشاک با روی آوردن به ابتکاراتی برای کاهش آلودگی نساجی و رشد پایدارتر پنبه، روند کاهش خسارت و آسیب به محیط زیست را آغاز کرده‌اند. در ماه مارس، سازمان ملل متحد برای ایجاد ارتباط بین محیط زیست و صنعت مد اتحاد و ائتلافی را راه‌اندازی کرد تا شرکت‌های تولیدی برای کاهش آسیب به محیط زیست هماهنگی‌ها و اقداماتی را انجام دهند.» (با اندکی ویرایش به نقل از ترجمهٔ زیست‌آنلاین از Business Insider)

یادداشت‌ها:

ـ ترجمهٔ زیست‌آنلاین از Business Insider (دسترسی در 1399/4/11)

ـ یادداشت مرتبط:

ما سپاسگزار خدا و طبیعت نیستیم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

پژوهش‌های تاریخی و اعتقادات دینی!

حسن انصاری می‌نویسد:

«تصور عمومی نه تنها نزد بسیاری از مؤمنان، بلکه همچنین در میان بسیاری از طبقه تحصیل‌کرده در حوزه‌های علوم دینی این است که باورهای ایمانی و گزاره‌های اعتقادی ماهیتی فراتاریخی و غیرقابل‌تغییر دارند و آنچه امروزه به عنوان مجموعه باورهای اعتقادی یک مکتب شناخته می‌شود همواره ماهیتی ثابت داشته و نه تنها همگان از میان مؤمنان و به شکل مستمر بر آن اطلاع داشته‌اند و به عنوان مجموعه‌ای از باورهای ”ضروری مذهب“ بدان ایمان داشته‌اند، بلکه این منظومه اعتقادی بدون هیچ‌گونه تغییری ساختمان اعتقادی و هویتی جامعه مؤمنان را همواره شکل می‌داده است.

آگاهان بر تاریخ متون و تحولات مکاتب فکری و دینی طبعاً چنین نمی‌اندیشند. ایمان مواجهه آدمیان است با ”امر قدسی“ و تا آنجا که این مواجهه مربوط است به آدمیان و زبان و فکر و دریافت ما طبعاً نمی‌توان از ”فراتاریخی“ بودن ایمان سخن گفت. اعتقادات هم مجموعه‌ای از گزاره‌های ایمانی است که در مجموع هویت یک مکتب را شکل می‌دهد، هویتی که خود در بستر زمان و مکان شکل می‌گیرد، بالیده می‌شود و نسبت به متغیرات واکنش نشان می‌دهد. تا آنجا که سخن از ایمان است و اعتقادات دینی ما با مقوله ”متن مقدس“ سروکار داریم و فرایند فهم آدمیان از آن. ”فرایند فهم“ اصلاً خود پدیده‌ای تاریخی است، کما اینکه ”هویت دینی“ هم تاریخی است. ظرفیت‌های متن در بسترِ تاریخی فهم‌های متنوع و تاریخمندی را در نسبت با متغیرات و نیازمندی‌های دینی، هویتی و فکری ممکن می‌کند.

بنابراین آن چیزی که امروز به عنوان هویت دینی یک مکتب اعتقادى شکل گرفته و مجموعه‌ای از گزاره‌های اعتقادی را نیز شامل می‌شود چیزی است که در بستر تاریخی شکل‌گیری هویت ”جماعت مؤمنان“ و در خاطره جمعی آنان خود را به سطح آورده است. این هویت دینی و مذهبی نه تنها نتیجه فراهم آمده از فرایند فهم متن و اجتهادات و تأویلات است، بلکه از دیگر سو تحت تأثیرات تاریخی و محیطی مختلفی قرار داشته و دارد؛ از آن جمله است باورها، عادات و رسوم مختلف، اسطوره‌ها، فرهنگ‌های محلی و قومی و ضرورت‌های سیاسی و اجتماعی. اینها طبعاً تفسیرها و برداشت‌های متفاوتی را از متن مقدس و در نتیجه گزاره‌های اعتقادی متحولی را سبب‌ساز می‌شود.

معتزلیان، که از خلق قرآن و از زبان ”مخلوق“ سخن می‌راندند، به درستی می‌دانستند که نتیجه سخن آنان چیست. آنان در حقیقت در مقام فهم زبان قرآن در فرایند تفسیر، تاریخی بودن عنصر زبان را درک می‌کرده‌اند. در واقع، نه تنها فهمِ متن تاریخی است، بلکه اساساً زبان ماهیتی تاریخی دارد و امر قدسی آنگاه که تعبیر زبانی پیدا می‌کند ناچار امری ”تاریخی“ می‌شود. به تعبیر دیگر، دین آنجا که تعبیر زبانی پیدا می‌کند و مواجهه آدمیان را با امر قدسی از طریق ”متن“ یا ”گفتار“ میسر می‌کند، در واقع، به بسترى انسانی و تاریخی تنزل یافته و به تعبیر قرآنی، ”تنزیل“ وحی صورت مى‌گیرد. بدین ترتیب، جوهرِ ایمان، که یک سوى آن جنبه انسانی دارد، امرى تاریخی است. تعابیر زبانی که ایمان بدان تعلق می‌گیرد و اصلاً سازمان ایمان را شکل می‌دهد بدین ترتیب تاریخی است.

در هویت مذهبی یک مکتب یکی از مواردی که از آنها به عنوان عناصر مختلف تشکیل‌دهنده می‌توان نام برد سهم حوادث تاریخی مختلفی است که گزاره‌های ایمانی و اعتقادی در حول و حوش آن حوادث شکل گرفته است. از دیدگاه یک مؤرخ که به بسترهای شکل‌گیری حوادث و اتفاقات تاریخی می‌اندیشد و اهمیت می‌دهد هر حادثه‌ای ریشه‌اش به شرایط تاریخی، زمانی، مکانی و فرهنگی خاصی وابسته است. از این نقطه‌نظر، هر حادثه تاریخی می‌توانسته به سادگی به شکلی دیگر رقم بخورد. از نقطه‌نظر اعتقادی، البته حوادث تاریخی با دخالت مستقیم خداوند شکل می‌گیرد و معنا می‌یابد، اما مؤرخان در این باره تفسیر متفاوتی دارند. این تفسیر ضرورتاً مخالف تفکرات کلامی نیست. از نقطه‌نظر دینی، می‌توان همه عالم خلقت را با وجود همه اسباب طبیعی آن مخلوق طولی خداوند دانست.

روایاتی که ما از حوادث تاریخی داریم، چنانکه می‌دانیم، روایات مکتوبی است که ریشه‌های اصلی‌اش به روایات شفاهی مستقیم شاهدان عینی باز می‌گردد. فرایند مکتوب شدن این روایاتِ تاریخی و بازسازی آنها در طول تاریخ و صورت‌بندی‌های جدیدی که در منابع بعدی از آنها صورت گرفته همه متأثر از هویت‌های دینی و مذهبی نویسندگان آنها و، در واقع، تحولات فکری و هویتی و تاریخی مختلفی است که بیش از هر چیز نشان‌دهنده نوع نگاه راویان و نویسندگان تحریرهای مختلف و طبعاً متحول آنهاست. بسیاری از این روایات عموماً ارتباط مستقیمی دارند با تحول ارتودکسی (فرایند رسمی شدن عقیده) مذهبی که خود محکوم تحول تاریخی است. بدین ترتیب، به تعبیری باید همه این روایات را به نحوی از قبیل ژانر ”تاریخ نجات“ دانست که بیشتر تصویرپردازیِ تاریخی متحول مذهبی و هویتی راویان را انعکاس می‌دهند.

وانگهی منابع مکتوب ما همگی از اصالت برخوردار نیستند. کار یک مؤرخ این است که از صحت اصالت متن‌های تاریخی و مذهبی اطمینان حاصل کند. مطالعه نسخه‌های یک اثر و ریشه‌های آن و بررسی روایات مختلف آن و امکان وجود و میزان تحریفات و یا صورت‌بندی‌های جدیدی که بر اثر تصرفات ایدئولوژیک در یک متن می‌توانسته شکل بگیرد همگی در داوری یک مؤرخ در بررسی یک آموزه اعتقادی سهم مهمی دارند. مهم‌تر از آن، از دیدگاه یک مؤرخ، هر متنی مجموعه‌ای از انتخاب‌های نویسنده آن است، انتحاب‌هایی که هریک دلایل تاریخی خود را دارند؛ اینکه از مجموعه روایات در خصوص حادثه‌ای تاریخی و البته مرتبط با یک آموزه ایمانی و گزاره‌ای اعتقادی، نویسنده‌ای بخشی را برمی‌کشد و برخی دیگر را فرومی‌گذارد، یا نحوه چیدمان روایات متفاوت و یا حذف و اصلاحاتی که در طول تاریخ از سوی نویسندگان منابع مذهبی و تاریخی بر روی روایات اعمال می‌شده، و یا از سوی کاتبان نسخه‌های خطی فراخور تحولات اعتقادی و هویت‌سازی‌های شناور تصرفاتی صورت می‌گرفته همگی نشان می‌دهد کار یک مؤرخ تا چه اندازه می‌تواند برداشت‌های مذهبی را تحت تأثیر قرار دهد.

اینجاست که منابعی تاریخی و روایی که در روند شکل‌گیری ارتودکسی دینی، و به قصد سازگاری با هویت متحول، تألیف و یا ”تهذیب“ شده‌اند اعتماد کمتری را از یک مؤرخ جلب می‌کنند تا منابعی که کمتر دست‌خوش چنین تصرفاتی بوده‌اند. بدین ترتیب، کتابی مانند مصنف عبدالرزاق و یا اثر مشابه ابن ابی شیبه بیشتر مورد اعتماد یک مؤرخ می‌توانند قرار گیرند، چرا که مواد خام و دست‌نخورده‌تری نسبت به کتاب‌هایی مانند صحیح بخاری و یا مسلم دارند.» (با اندکی ویرایش)

یادداشت‌ها:

ـ کانال یادداشت‌های حسن انصاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

در اسلام شأن خاصی به عنوان روحانیت وجود ندارد!

شهید بهشتی:

”در اسلام شأن خاصی به‌عنوان روحانیت و نگهبانان اختصاصی دین وجود ندارد و [اینکه] یک طبقه‌ای تحت این عنوان، ما به وجود بیاوریم، با امتیازات و اختصاصات از نظر لباس و مقام و اداره زندگی و ... در اسلام نیست. در اسلام، دین است و شناسایی دین است و تبلیغ دین؛ و این‌‌ وظیفه همگان است؛ زهد است و تقوا و پرهیزکاری، وظیفه همه است، همه‌اش وظیفه همه است.“ (سلسله درس‌گفتارهای تفسیری ”در مکتب قرآن“)

یادداشت‌ها:

ـ وبسایت شهید بهشتی (دسترسی در 1399/4/7)

ـ سایت فرهنگی صدانت (دسترسی در 1399/4/7)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

بزرگ‌ترین آفت روحانیت!

عوام‌زدگی روحانیت را فلج کرده است!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

رشد سرطانی فقه!

ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«رشد سرطانی فقه موجود به خاطر این است که این فقه بر این اساس بنا شده که ”خدای شارع در هر واقعه‌ای حکمی دارد“ و ”سکوت خدای شارع مفهومی بلامصداق است.“ این دیدگاه حداکثری در مورد قلمرو بالفعل شریعت چند پیامد نامطلوب دارد. یکی از این پیامدها توسعه نابجا و ناموجه معنای آیات و روایات به منظور پاسخ‌گویی به مسائل جدید است. پیامدِ دیگر تمسک به اصل برائت و نفی وجود هر نوع وظیفه‌ای در این موارد است. در حالی که در این موارد باید به ”روح“ آیات و روایات، و اصول عقلانی و اخلاقی که در پس پشت آنها نهفته است تمسک کرد، نه به ”لفظ“ آنها. در این موارد باید گفت: خدای شارع در مورد این موضوع سکوت کرده، اما با توجه به روح احکامی که در مورد موضوع یا موضوعات مشابه دیگر تشریع کرده می‌توان تشخیص داد که اگر در مورد این موضوع جدید به مقتضای اصول اخلاقی عمل کنیم، حق او را ادا کرده و رضایت او را کسب کرده‌ایم. در این صورت، فهم مکانیکی و ایستای شریعت جای خود را به فهم دینامیکی و پویای شریعت خواهد داد.

به عنوان یک مثال مشخص، اگر ربا به خاطر این در شرع حرام شده که رباخواری ظلم است، در تطبیق این حکم بر سود بانکی در دنیای مدرن و بانکداری مدرن به جای تمرکز بر معنای عرفی واژه ”ربا“ و تطبیق مکانیکی و ناموجه آن بر ”سود بانکی“ باید به این پرسش پاسخ داد که ”آیا همانگونه که ربا در زمان نزول قرآن ظلم بوده است، سود بانکی در زمان ما نیز ظلم است؟“ و ”اگر سود بانکی نیز ظلم است، هر نوع سود به هر مقدار و از هر کسی به هر کسی ظلم است، یا فقط بیش از درصد مشخصی از آن از بعضی اشخاص به بعضی اشخاص ظلم است، اما کمتر از آن مقدار یا از بعضی اشخاص به بعضی دیگر ظلم نیست؟“، و ”این درصد مشخص نیز ثابت و ابدی نیست، بلکه از وضعیتی به وضعیتی دیگر ممکن است تغییر کند؟“ این یعنی به میان آوردن ملاحظات اخلاقی در فهم شریعت و تفسیر اخلاقی متون دینی.

اگر شریعت در چارچوب اخلاق فهمیده شود و اگر متون دینی در پرتو اصول اخلاقی تفسیر شوند، آدمیان احکام شرعی را مطابق با فطرت اخلاقی و عقل سلیم خود خواهند یافت و برای اینکه احکام شرعی را بپذیرند و از آن پیروی کنند لازم نیست از باورهای اخلاقی خود دست بردارند، وجدان اخلاقی خود را سرکوب کنند، عقل خود را نادیده بگیرند و انسانیت خود را لگدمال کنند. تن در دادن به حکم شرعی از ترس جهنم، تسلیم شدن جسم در برابر آن حکم بدون رضایت ذهنی و قلبی است، و این به ارتباط معنوی انسان با خدا لطمه می‌زند و انسان را از خدا دور می‌کند. خدایی که احکام او نامعقول، خردستیز و خلاف وجدان و فطرت به نظر برسد قابلیت دلربایی از انسان‌ها را ندارد، و هرگز نمی‌تواند نقش ”علت غایی“ یا ”غایة الغایات“ یا به قول پل تیلیخ، ”دلبستگی فرجامین“ (Ultimate Concern) را در زندگی آنان بازی کند، و به زندگی آنان معنا و روشنی و گرمی ببخشد. بنابراین، به طور کلی می‌توان گفت که یکی از عوامل اصلی دین‌گریزی، تضعیف معنویت دینی و روی آوردن به معنویت‌های سکولار یا رویگردانی کلی از معنویت در دوران مدرن عبارت است از: ترسیم چهره‌ای نامعقول و غیراخلاقی از خدا و شریعت او در ذهن انسان‌ها از رهگذر صدور فتواهای خردستیز و ناسازگار با اخلاق و عقلانیت.

پیامد نامطلوب دیگری که برای صدور فتوا در موارد سکوت شریعت می‌توان برشمرد عبارت است از: توسعه نابجای مقدسات و مقدس کردن امور نامقدس. دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، چه دنیای طبیعت و چه جامعه انسانی و جنبه‌های گوناگون آن مانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ و تکنولوژی دائماً در حال تغییر و تبدل است. این تغییر و تبدل دائمی اقتضا می‌کند که ارزش‌ها و هنجارهایی که مسئول راهنمایی عملی انسان‌ها در قلمروهای مختلف زندگی هستند دائماً مورد بازنگری و بازتفسیر قرار بگیرند. البته اصول بنیادین این هنجارها ثابت است، اما ثبات این اصول بنیادین مستلزم ثبات اقتضای این اصول در مقام تطبیق آنها بر موارد خاص نیست. اصل عدالت ثابت است، اما اقتضای این اصل با تغییر بافت و زمینه (context) تغییر می‌کند.

اینک اگر هنجارمند کردن مواردی را که در آن موارد خدای شارع سکوت کرده به خرد همگانی با عقل جمعی و توافق و اجماع نسبی خردمندان واگذار کنیم، تغییر این هنجارها در اثر تغییر بافت و زمینه را به تأخیر نخواهیم انداخت و هزینه چنین تغییری را بیش از حد بالا نخواهیم برد، و اسباب انحطاط و عقب‌ماندگی جامعه دینی را فراهم نخواهیم کرد. اما اگر این هنجارها را به عنوان هنجارهای ثابت و غیرقابل‌تغییرِ شرعی به مردم معرفی کنیم. و تقدس شریعت را به آنها سرایت دهیم، تغییرِ اجتناب‌ناپذیر آنها هزینه سنگینی را بر جامعه دینی تحمیل خواهد کرد. از یک سو، دست برداشتن از آن هنجارها و جایگزینی آنها با هنجارهای جدید به معنای تغییر دین با خروج از دین یا آوردن دین جدید یا بدعت در دین قلمداد می‌شود. از سوی دیگر، چون این هنجارها به بخشی از هویت دینی تبدیل شده، تغییر آنها هویت دینی را تضعیف خواهد کرد.» (فنایی، مناسبات فقه و اخلاق؛ 1398)

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم. (1398). مناسبات فقه و اخلاق؛ گفت‌وگوی علی مهجور با ابوالقاسم فنایی. حیات معنوی. شماره دوم. (صص 7 ــ 45).

ـ یادداشت‌های مرتبط:

پرسش بیجا!

جامعیت دین اسلام!

انتظارات گزاف از روایات!

دو دیدگاه درباره انتظار از دین!

خود را به رنج و زحمت نیفکنید!

خدای فقه نمی‌تواند از آدمی دلربایی کند‍!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

استفاده از ماسک و دستکش برای پیش‌گیری از ابتلا به کرونا واجب است!

آیت‌الله فیاض پاسخ می‌دهد:

سؤال: پس از افزایش تعداد مبتلایان ویروس همه‌گیر کرونا در عراق در روزهای اخیر که به دلیل عدم رعایت اقدامات احتیاطی، نظیر پوشیدن دستکش و ماسک، از سوی برخی مردم رخ داده، آیا حضرتعالی برای پیش‌گیری از انتشار این بیماری همه‌گیرِ کشنده قائل به وجوب پوشیدن ماسک و دستکش هستید؟

پاسخ: باسمه تعالی. با چنین فرضی استفاده از ماسک و دستکش شرعاً واجب است؛ آیا توصیه‌های پزشکان متخصص، کمیته‌های ویژه، مراکز بهداشتی در منطقه و جهان، تیم بحران‌ها و کمیته‌های امنیتی و دولت‌ها در سراسر جهان درباره شعار پیش‌گیری بهتر از درمان را نمی‌بیند و با وجود این، چگونه برخی در وجوب استفاده از دستکش و ماسک شک می‌کنند؟ بنابراین شرعاً واجب است و حتی از محکم‌ترین واجبات در شریعت مقدس و وظیفه انسانی و اجتماعی است و چگونه در حفظ جان خود، خانواده و دیگران شک می‌کند و کدامین عاقل در آن دچار تردید می‌شود.

یادداشت‌ها:

ـ خبرگزاری شفقنا (دسترسی در 1399/4/1)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

مجتهدان در بهداشت مقلّدِ پزشکان‌اند!

رعایت توصیه‌های بهداشتی وجوب شرعی دارد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

هشدار به عالمان دین و دینداران!

سید علی میرموسوی می‌نویسد:

«امام جعفر صادق (ع) در زمانی پیشوایی شیعه را عهده‌دار شد که جنبش ضداموی در حال گسترش و نظام اموی دستخوش بحرانی جدی شده بود. با وجود این، امام  به مداخله در امور سیاسی روی خوش نشان نمی‌داد و همچون پدر از سیاسی شدن امامت پرهیز داشت. هنگامی که  جنبش ضداموی به اوج رسیده بود، او تقاضای برخی از شیعیان برای رهبری سیاسی را نپذیرفت و نامه ابوسلمه خلال را سوزانید. او پیروان خویش را از هر گونه فعالیت در این راستا بازداشت و حتی به آنان توصیه کرد که از تبلیغ برای گسترش تشیع پرهیز کنند.

امام، به جای مبارزه رسمی با حکومت، رسالت خویش را ژرف‌سازی و تحکیم بنیان‌های اعتقادی و فقهی تشیع تعریف کرد و با استفاده از موقعیت و فرصت پدید‌آمده، توانست صورت‌بندی منسجمی از آن ارائه کند. به ویژه اینکه شیعه، همگام با دور شدن از عصر تشریع، با مسایل جدیدی روبه‌رو شده بود که پاسخ های تازه می‌طلبیدند. شخصیت علمی و معنوی امام بسیاری از مسلمانانی که در جست‌وجوی دانش بودند را به سوی او کشاند و دانشمندان فراوانی در مکتب او پرورش یافتند و از خرمن دانش او توشه چیدند. حتی کسانی چون ابوحنیفه و مالک، که هریک مذاهب فقهی جداگانه‌ای تأسیس کردند، از او بهره بردند.

امام، در طول دوران پیشوایی خود، فرهنگ‌سازی، گسترش دانش، پرورش خردورزی و اندیشیدن در بین شیعیان را هدف قرار داد. او نه تنها پیروان خویش را به فراگرفتن دانش توصیه می‌کرد، بلکه اخلاق دانش‌پژوهی را به آنان یادآوری می‌شد. بر این اساس، آنان را از پذیرش بدون دلیل هر ادعایی  و یا واداشتن دیگران به پذیرفتن بدون دلیل عقاید خود بازمی‌داشت. معاویه بن وهب، از یاران امام، توصیه او را چنین بیان می‌کند: در پی فراگیری دانش باشید و به همراه آن خود را با بردباری و وقار بیارایید و با اساتید و دانش‌آموزان خود فروتنی پیشه کنید و هرگز از دانشمندان زورگو نباشید، زیرا با این روشِ باطل حقِّ شما نیز از بین می‌رود. (کافی، ج ١، ص ٣٦، حدیث ١)

توصیه اهل دانش و دانش‌پژوهان به بردباری و فروتنی و تأکید بر خودداری از تحکم و پافشاری بر دیدگاه خود، بر این فرض استوار است که اندیشه جدی و صادقانه همواره خطاپذیری را در خود مفروض می‌دارد. اعتقاد به خطاپذیری، سعه صدر و  فروتنی در برخورد با دیگران را در پی دارد، زیرا چه بسا سخن و یا اندیشه آنان راهی به سوی آشکارشدن خطا و فهم حقیقت بگشاید. از این رو، می‌توان گفت این سخن ارزشمند به روشنی بیزاری امام از یکی از آفات مهم جامعه دینی، یعنی ”کیش شخصیت“، و هشدار نسبت به رفتار زورگویانه عالمان دینی با دیگران را نشان می‌دهد. ”کیش شخصیت“ از ویژگی‌های فرهنگ‌های استبدادزده و خودکامه‌پرور، و بیانگر حالتی است که فرد از ابزارهای گوناگون، از جمله رسانه و نشانه‌ها، برای برتر نشان دادن خویش بهره ببرد.

امام صادق (ع) در سخنی دیگر با پرهیز دادن از ریاست‌طلبی بر ناپسند بودن ”کیش شخصیت“ تأکید کرده‌اند. محمد بن مسلم از امام چنین گزارش کرده است: آیا می‌پنداری ما نیکانِ شما را از تبهکاران نمی‌شناسیم، همانا بدترین شما کسی است که دوست دارد دیگران در پی او گام بردارند؛ چنین کسی یا دروغزن و یا سست‌رأی است. (کافی، جلد ۲، باب طلب الریاسه، حدیث ۸). هر چند این سخن، به ظاهر، پرهیز از راه انداختن افراد در پی خویش را معنای می‌دهد، ولی گویا امام در پی اشاره به یکی از آفات جامعه دینی و هشدار به عالمان دینی در پرهیز از خودبزرگ‌پنداری و  وادار کردن دیگران نسبت به پیروی از خویش است.

شخصیت‌پرستی از دیگر آسیب‌های جامعه دینی است، که ترسیم چهره‌ای بُت‌گونه از رهبران و پیروی کورکورانه از آنان را در پی دارد. پیشوایان و اولیای دین اسلام نیز همواره نگران آلودگی جامعه به این ویژگی بوده‌اند و آن را به پیروان خویش گوشزد کرده و از آن بازداشته‌اند. از دیدگاه آنان، پیروی بی‌چون‌وچرا از اشخاص رویه‌ای نارواست. بنابراین هر ادعا و نظریه‌ای تنها بر اساس دلایل و استدلال‌های آن ارزیابی و پذیرفته یا رد می‌شود.

در این راستا، امام (ع) ابوحمزه ثمالی را از هر دو ویژگی، یعنی کیش شخصیت و شخصیت‌پرستی، بازداشته است: از ریاست‌طلبی و دنباله‌روی شخصیت‌ها بپرهیز. او پرسید: ناپسندیدگی ریاست‌طلبی روشن است، ولی نهی از گام برداشتن در پی بزرگان را درک نمی‌کنم، زیرا دو سوم از آنچه به دست آورده‌ام را از دنباله‌روی شخصیت‌ها به دست آورده‌ام. امام در پاسخ گفت: به خوبی درنیافتی؛ مقصود آن است که بپرهیز از اینکه بدون دلیل کسی را پیشوا قرار دهی و هر چه وی گفت درست پنداری. (کافی، جلد ۲، باب طلب الریاسه، حدیث ۵)» (با اندکی ویرایش به نقل از کانال سید علی میرموسوی)

یادداشت‌ها:

ـ کانال تلگرامی سید علی میرموسوی (انتشار و دسترسی در 1399/3/27)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

شخصیت‌‌گرایی!

جاهل و احمق مقیاس حق و باطل بودن را افراد قرار می‌دهد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز