«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

اندرون از طعام خالی دار!

سعدی

 

عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی صاحب‌دلی شنید و گفت اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی بسیار ازین فاضل‌تر بودی.


اندرون از طعام خالی دار

تا درو نور معرفت بینی

 

تهی از حکمتی به علت آن

که پری از طعام تا بینی

(سعدی، گلستان، باب دوم: در اخلاق درویشان)

یادداشت‌ها:

ـ گنجور (دسترسی در 1396/3/12)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

عبادت‌های بی‌حاصل!

نهج‌البلاغه

«بسا روزه‌داری که بهره‌ای جز گرسنگی و تشنگی از روزه‌داری خود ندارد، و بسا شب‌زنده‌داری که از شب‌زنده‌داری چیزی جز رنج و بی‌خوابی به دست نیاورد! خوشا خواب زیرکان و افطارشان.» (نهج‌البلاغه: حکمت 145)

 

یادداشت‌ها:

ـ نهج‌البلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

گفتاری بودن زبان قرآن!

شاهسوندی و خانه‌زاد درباره «گفتاری بودن زبان قرآن» می‌نویسند:

«قرآن به عنوان کتاب برخاسته از سنت شفاهی که در فضایی گفتاری رشد و نمو یافت هویت شفاهی خود را فریاد می‌زند. این سابقه شفاهی موجب می‌شود کلام وحی در قالب متن بعضاً ناپخته و گنگ به نظر آید ــ مخصوصاً وقتی تغییرات سبکی (مخاطب) بروز می‌کند. علت این امر تفاوت‌های کلام گفتاری و نوشتاری است. بدیهی است که کلام نوشتاری به ابزارهای شفاهی که گویندگان هر زبان در محیط واقعی به کار می‌گیرند دسترسی ندارد؛ و در عوض، به پاره‌ای نشانه‌های تعریف‌شده که همان علایم سجاوندی است متوسل می‌شود تا فقدان برخی عناصر شفاهی را که برای انتقال صحیح ضروری است جبران نماید. بدون این علایم، درک متن با مشکل روبه‌رو است و برقراری ارتباط زمان بیشتری می‌برد و چه بسا اصلاً ممکن نباشد. یک نویسنده به طور مثال از ویرگول استفاده می‌کند تا مکث گوینده را نشان دهد. قرآن نمونه تمام‌عیار زبانی شفاهی است که بدون ایجاد سازگاری با اصول نگارش به متن تبدیل شده است، چراکه در میان مسلمانان باور این بوده و هست که قرآن کلام خداست و لذا کوچک‌ترین تغییری نباید در آن رخ دهد.» (شاهسوندی و خانه‌زاد، ۱۳۹۲: ۳۵۳ ــ ۳۵۴) «قرآن با توجه به کارکردهای اولیه آن دارای شالوده‌ای شفاهی بوده [است] که متن آن بدون تغییرات ساختاری به متن نوشتاری تبدیل شده است.» (همان: ۱۴۵)

«بخشی از ماهیت شفاهی زبان قرآن زمانی نمایان می‌شود که خطاب‌شونده یا گوینده تغییر کند.» (همان: ۴۶) «گاهی متکلم حین صحبت با شخصی، رو به شخص دیگری کرده و کلامش را ادامه می‌دهد و به این ترتیب مخاطب کلام از شخصی به شخص (یا اشخاص) دیگر تغییر می‌یابد. این تغییر ممکن است کارکرد خاصی را در نظر داشته یا اینکه متکلم بنا به اقتضای کلام و نیز موقعیتی که در آن قرار دارد، مخاطبِ سخنش را عوض کرده باشد. بدیهی است که چنین فرایندی قاعدتاً در کلام شفاهی نمود می‌یابد و اصولاً نمی‌توان برای آن جایگاهی در کلام نوشتاری قائل شد.» (همان: ۲۳۹) «تغییر متکلم را نیز تا حدودی باید محصول ماهیت شفاهی قرآن دانست، چرا که علم به بافت شفاهی اولیه است که می‌توان متکلم جدید را به واسطه برخی اشارات غیرکلامی به خوبی تشخیص داد. لکن در قرآن مکتوب شخص (خواننده یا مترجم) نمی‌تواند نسبت به هویت این صدای نوظهور مطمئن باشد.» (همان: ۳۵۷)

«متون الهی را باید دارای مبنای شفاهی دانست. این نکته می‌تواند در فهم هرچه بهتر کارکردهای ارتباطی یک کلام مکتوب کمک مؤثری باشد. از این منظر، قرآن استثنا نیست؛ اگر می‌خواهیم ارزش‌های ارتباطی آن را درک کنیم، باید به آن به دیده یک روایت شفاهی بنگریم.» (همان: ۱۳۵ ــ ۱۳۶) «در حال حاضر، نمی‌دانیم پیامبر (ص) از چه قسم ارتباط‌های غیرکلامی بهره می‌بردند. اما یک چیز مسلم است: حرکات بدن، حالات چهره و سایر ابزارهای زبان غیرکلامی در کنار زبان کلامی می‌توانست قدرت عبارات و در نتیجه تأثیر پیام و ارتباط را ارتقا ببخشد.» (همان: ۱۴۳)

«می‌توان گفت قرآن شفاهی در صدر اسلام و در بافت اولیه خود دارای کارکردهای بسیار بهتر از نسخه چاپی آن در عصر حاضر بود.» (همان: ۱۷۶) «به نظر می‌رسد امروز این کلام اصالتاً شفاهی فاقد برخی کارکردهایی است که در طول ۲۳ سال نبوت پیامبر (ص) از آن برخوردار بود. قرآن به عنوان نسخه‌ای مکتوب با قرآن به عنوان کلامی شفاهی که در زمان پیامبر (ص) معمول بود تفاوت بسیار دارد، زیرا که ظرفیت برقراری ارتباط با مخاطبان به دو علت متفاوت است: نخست اینکه، مفهوم خطاب‌شونده در زمان نزول قرآن نمودی عینی و رودررو داشت که همان اعراب بدوی بودند، حال آنکه خطاب‌شوندگان متن مکتوب در عصر حاضر هنگام قرائت متن مفهومی مجازی از خطاب را تجربه می‌کنند. [...] دلیل دوم به نحوه ارتباط در زمان پیامبر (ص) یعنی زمانی که ایشان کلام وحی را با صدای بلند ابلاغ می‌فرمود برمی‌گردد.» (همان: ۱۴۰ ــ ۱۴۱) «نزول قرآن و ابلاغ آن به شکل شفاهی قابلیت ارتباطی آن را نسبت به قرآن در شکل مکتوب در جایگاه برتری قرار می‌دهد. پر واضح است که کلام شفاهی از توانش ارتباطی مخاطب بهره بسیار بیشتری می‌برد. نکته حائز اهمیت این است که زبان شفاهی با استفاده از ارتباط غیرکلامی و عواملی که در محیط برقراری ارتباط وجود دارد می‌تواند معانی بسیاری را بی‌نیاز از اظهار در قالب واژه‌ها به مخاطب منتقل نماید.» (همان: ۱۴۴)

«اینکه قرآن نمونه‌ای از یک کلام شفاهی است البته چیزی از اهمیت آن به عنوان یک متن تأثیرگذار نمی‌کاهد؛ بلکه برعکس، به نظر می‌رسد خصایص شفاهی کلام وحی، همچون کاربرد قالب‌های خطابی و تغییر مخاطب، پویایی متن را افزایش و قدرت قرآن را در قالب متنی تقویت کرده است.» (همان: ۲۴۳)

 

یادداشت‌ها:

ـ شاهسوندی، شهره و خانه‌زاد، امید. (۱۳۹۲). تغییر مخاطب در قرآن. قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

آزادی عقیده!

 مرتضی مطهری می‌گوید:

 «عقیده به این دلیل آزاد است که عقیده را جبری نمی‌شود به مردم تحمیل کرد، چون عقیده انتخاب است؛ یعنی عقیده تفکر است. فردی باید با فکرش به یک اعتقاد برسد و بعد هم به آن گرایش و ایمان پیدا کند. با زور نمی‌شود چیزی را به کسی تحمیل کرد، مثل اینکه بچه‌ای را کتک بزنند تا یک مسئله ریاضی را بفهمد. اگر چوب‌های عالم را هم جمع کنند و او را فلک کنند، باز نمی‌فهمد. باید فکر کند تا بفهمد.» (مطهری، 1396: 101)

 

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1396). مقدمه‌ای بر حکومت اسلامی. تهران: صدرا.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

اجبار یا اختیار؟

اصل بر اختیار است یا اجبار؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مبنای فقهی انتخابات: دیدگاه متفاوت شهید مطهری

محمد سروش محلاتی

 محمد سروش محلاتی در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی می‌گوید:

 ـ آقای مطهری [...] در کتاب یادداشت‌ها، جلد پنجم آن آورده است که «حکومت به مفهوم اسلامی آن، واقعا ولایت و سرپرستی است و در آن رأی و اراده مردم دخالت ندارد» و در جلد دهم یادداشت‌ها هم که مربوط به سال‌های اخیر عمر ایشان است، ایشان نظرات مختلف مربوط به حق حاکمیت را مطرح می‌کند و نظریه «حق الهی» را - که همان نظر معروف در میان علماست - این طور توضیح داده که «ماهیت حکومت، ولایت بر جامعه است، نه نیابت از جامعه و وکالت از جامعه، و فقه هم این مسأله را با عنوان «ولایت حاکم» مطرح کرده است، از نوع ولایتی که بر قصّر و غیب دارد. پس ملاک، انتخاب مردم نیست، انطباق با معیارهای الهی است و با آن انطباق، (فرد) خودبه‌خود حاکم می‌شود.» [...] البته این را هم باید اضافه کرد، که آقای مطهری شخصاً با این نظریه موافق نیست، ایشان در مصاحبه تلویزیونی خود درباره جمهوری اسلامی که در همان آغاز جمهوری اسلامی انجام گرفت و بعداً در کتاب آینده انقلاب اسلامی به چاپ رسید، گفته‌اند که فقیه را خود مردم برای رهبری «انتخاب» می‌کنند، و در آنجا انتصاب را نفی کرده‌اند، و بر این اساس نتیجه گرفته‌اند که ولایت فقیه، با اصول دموکراسی، منافاتی ندارد.

ـ آقای مطهری، دو نظریه را در حد احتمال در تحلیل ماهیت رأی و انتخاب مطرح کرده‌اند: نظر اول وکالت است، یعنی شهروندان با انتخاب خود، وکلای خود را تعیین می‌کنند. این نظریه مبتنی بر آن است که خود مردم برای تدبیر امور خویش در جامعه دارای حق هستند، لذا از طرف خود جانشین و نایب انتخاب می‌کنند و دلیل این انتخاب آن است که شهروندان نمی‌توانند همگی به طور مستقیم در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور دخالت داشته باشند، از این نظر وکالت متصدیان کار مملکت مثل وکالتی است که هیئت مدیره یک شرکت از سهامداران آن پیدا می‌کنند. نظریه دوم، تفویض است یعنی جامعه نیاز به قیم و سرپرست دارد، کسی که حالت پدر در خانواده را داشته باشد و کار کودکان را به عهده گیرد، و چون همه مردم نمی‌توانند به چنین موقعیتی دست یابند، لذا با حضور در انتخابات، این حق خود را به یک یا چند نفر تفویض می‌کنند. البته استاد مطهری، همان نظریه اول را ترجیح داده‌اند و حقیقت رأی دادن را وکالت می‌دانند (م.آ.ج۲۹،ص۴۶۶).

ـ ایشان [شهید مطهری] در همان مصاحبه تلویزیونی در اول تشکیل نظام توضیح داده است که جمهوری بودن نظام به معنی آن است که «مردم حق حاکمیت دارند و حق حاکمیت به معنی این است که مردم حق دارند که سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگیرند.»

ـ آقای مطهری در مواجهه با این دیدگاه رایج، نیامد به اثبات ولایت برای زنان بپردازد، بلکه او اساسا «ولایت» را حتی برای مردان هم انکار کرد! مطهری گفت: «کشورداری، امروزه ماهیت وکالتی دارد و زنان هم مثل مردان می‌توانند برای اداره امور جامعه خود و کارهایی که به خودشان مربوط است، نماینده انتخاب کنند و یا نماینده شوند، زیرا ذکورت، شرط وکالت نیست، حتی اگر شرط ولایت باشد. ایشان معتقد بود و می‌گفت: «ما فکر می‌کنیم رای دادن وکیل گرفتن است و وکیل گرفتن حق عمومی برای زن و مرد است و این مطلب یعنی رأی دادن زن فی حد ذاته اشکال ندارد.»

ـ بعد از فوت آیت‌الله بروجردی که مسأله حق رأی زنان مطرح شد (۱۳۴۰) علمای قم بالاتفاق، اعم از مراجع و علمای دیگر مثل علامه طباطبایی، آن را انکار کردند و بیانیه دادند. ولی همان موقع استاد مطهری به مراجع متذکر شد که این نظر آقایان، پایه و اساس محکم اسلامی ندارد و نباید بر آن اصرار ورزید. در همان سال‌ها یک کتابچه در قم منتشر شد به نام «زن و انتخابات» برای اثبات اینکه زنان نباید در انتخابات شرکت کنند. شهید مطهری از اول در مقابل این جریان فکری موضع داشت.

ـ بر اساس نظر استاد مطهری، اساسا حکومت امروزی، از مقوله ولایت نیست، و چون وکالت است، کارگزاران حکومت، نمایندگان مردم‌اند و همانطور که در مجلس به کار تقنین می‌پردازند، در دولت و قوه مجریه هم به کار اجرا مشغول می‌شوند.

ـ عین کلام استاد مطهری چنین است: «اگر امام به حق را مردم از روی جهالت و عدم تشخیص نمی‌خواهند، او به زور نباید و نمی‌تواند خود را به مردم به امر خدا تحمیل کند، لزوم بیعت هم برای این است.»

متن کامل این مصاحبه را می‌توانید در وبگاه محمد سروش محلاتی یا شبکه اجتهاد بخوانید (دسترسی در 1396/2/23).

 

یادداشت‌ها:

ـ وبگاه محمد سروش محلاتی (دسترسی در 1396/2/23)

ـ شبکه اجتهاد (دسترسی در 1396/2/23)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

جمعیت و کنترل آن در عربستان قدیم!

حامد خانی

 

فرهنگ مهروش درباره «جمعیت و کنترل آن» می‌نویسد:

«در عربستان به سبب کمبود امکانات محیطی برای زندگی، هر از چندگاهی انفجار جمعیت پیش می‌آمد؛ یعنی جمعیت چنان فزونی می‌گرفت که دیگر امکانات کافی نبود. با گذشت زمان، عرب‌ها روش‌های متعددی را برای تنظیم جمعیت آموختند. ساده‌ترین روش که در قرآن هم یاد شده کشتن فرزندان است. آنها ــ بیشتر ــ دختران و گاهی نیز پسران خود را می‌کشتند. گاه این کار از ترس فقر و عقب‌افتادن از چرخه زندگی بود. قرآن جایی می‌گوید: فرزندان‌تان را از ترس فقر و در جایی دیگر می‌گوید به سبب فقر نکشید:

وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیاهُمْ [انعام: 151]

وَ لَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا [اسراء: 31]

حتی با نظر در آیات قرآن آشکار می‌شود قربانی فرزندان در برابر بت سنتی دینی بوده است:

”زَینَ لِکَثِیرٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَکَاؤُهُمْ ؛ شریکانی که برای خدا می‌گرفتند قتل فرزندان را کاری فاخر جلوه می‌دادند [انعام: 137]“.

کشتن فرزندان در طول دورانی طولانی به ناموس ازل و ”کار آدمیزاد“ بدل شده بود. آنها نه تنها احساس گناه و عذاب وجدان نداشتند، که احساس می‌کردند عبادتی بزرگ انجام داده‌اند. [پانوشت: برخی با نظر به آیات دیگر قرآن (نحل: 58 – 59) چنین قضاوت کرده‌اند که کشتن فرزندان مراسمی عبادی نبوده است، اما حق آن است افزون بر آیه یادشده روایاتی نیز بر این معنا دلالت می‌کنند. از آن جمله، داستان نذر عبدالمطلب برای قربانی کردن یکی از 10 فرزندش مشهور است (ن.ک.: ابن سعد، «الطبقات»، 88/1 به بعد)؛ یا داستان قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم (ع) در قرآن (صافات: 102). درباره رسم دخترکشی عرب‌ها هم گفته‌اند که ایشان با اعتقاد به مؤنث‌بودن ملائکه، دختران خود را می‌خواسته‌اند به فرشتگان ملحق کنند (سید مرتضی، «الامالی»، 1907 م.، 190/4)؛ همچنانکه گفته‌اند چنین دخترانی را پیش از کشتن می‌آراستند و زیور و زینت می‌کرده‌اند (سمرقندی، «التفسیر»،1/ 505 - 506). همچنانکه ملاحظه می‌شود، باز با رفتاری عبادی روبه‌روییم. باری، یک دلیل این هم که اسلام تعدد زوجات را مجاز دانست، همین است که با ممنوعیت دخترکشی نسبت میان دختران و پسران در جامعه تغییر کرده و تعادل پیشین بر هم خورده بود و می‌بایست راهکاری برای حل این مشکل یافت می‌شد، امری که تاکنون هرگز مورد توجه قرار نگرفته است.]

روش دیگر کنترل جمعیت مهاجرت بود. پیش و پس از اسلام، عرب‌ها چند مهاجرت بزرگ به نواحی ایران و ممالک دیگر همچون افریقا، شامات، فلسطین و ... را پی گرفتند. حتی دولت ساسانی ایرانی و امپراطوری روم برای جلوگیری از هجوم قبایل عربی، دولت‌هایی دست‌نشانده در منطقه یمن و شام حاکم کردند، موانع و استحکاماتی برای مقابله با هجوم عرب‌ها در نواحی مرزی خویش پدید آوردند و حتی هریک از این دو امپراطوری به ترویج مذهبی خاص از مسیحیت میان عرب‌ها کوشیدند.

حداقل چند نمونه از مهاجرت پیش از اسلام عرب‌ها به جاهای دیگر سراغ داریم. بعد از اسلام نیز از چند مورد مطلع‌ایم؛ یکی مهاجرت مسلمانان صدر اسلام به حبشه در زمان خود پیامبر (ص) و دیگری مهاجرت صحابه در زمان عثمان به بلاد مختلف. عمر تا زمانی که زنده بود اجازه نمی‌داد. می‌گفت صلاح نیست صحابه زرق‌وبرق دنیا را ببینند و دنیازده شوند. در زمان عثمان، صحابه سیاست‌های متساهلانه وی را مغتنم دیدند. جامعه اسلامی گسترش پیدا کرده بود. بسیاری از اصحاب پیامبر (ص)، وقتی در قالب سپاه برای جنگ به سرزمین‌های مختلف رفتند، هرگز بازنگشتند و همان‌جا ساکن شدند. به عبارتی، در عربستان تخلیه جمعیت رخ داد. ]...[

روش بعدی، جنگ و غارت بود. عرب‌ها با هجوم به قبایل دیگر و کشتن آنها و غارت اموال‌شان برخی از نیازهای مالی و غذایی خود را تا مدتی برطرف می‌کردند. روش ساده‌ای است: بگیرند و بکشند و بمیرند و از این راه جمعیت خود و آنها را کم کنند! تمام جنگ‌های تاریخ از جنگ های قدیم بدویان تا پیکاری به عظمت جنگ جهانی دوم، اصلی‌ترین دلیلش کنترل جمعیت و منابع اقتصادی بوده است، تخلیه یک جمعیت که منابع محیط جواب‌گوی نیازهایش نیست.

اینکه در در تقویم عربی ماه‌های حرام وجود دارد بدین سبب است که در ماه‌هایی خاص با تعطیل شدن غارت، امکان سفر زیارتی و تجارتی حج از تمام عربستان به مکه فراهم شود.» (مهروش، 1395: 118 ــ 120)

 

یادداشت‌ها:

ـ مهروش، فرهنگ (حامد خانی)(1395). تاریخ فقه اسلامی در سده‌های نخستین: از آغاز اسلام تا شکل‌گیری مکتب اصحاب حدیث متأخر. تهران: نشر نی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی!

مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی

عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو

 خوب و بد می‌گذرد وای به حال من و تو

 

قرعه امروز به نام من و فردا دگری

می‌خورد تیر اجل بر پر و بال من و تو

 

مال دنیا نشود سد رہ مرگ کسی

 گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو

 

هر مرد شتربان اویس قرنی نیست

هر شیشه گلرنگ عقیق یمنی نیست

 

هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد

هر احمد و محمود رسول مدنی نیست

 

 بر مردہ‌دلان پند مدہ خویش میازار

زیرا که ابوجهل مسلمان‌شدنی نیست

 

 جایی که برادر به برادر نکند رحم

بیگانه برای تو برادرشدنی نیست

ناشناس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

روز معلم گرامی باد!

روز معلم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

الازهر فتواها را در مورد زنان قدیمی دانست!

نماینده الازهر گفت: ما فتواهای قدیمی زیادی در مورد زنان داریم که در روزگار ما کاربردی ندارد و باید این فتاوا مورد بازنگری قرار گیرد و دلیلی ندارد مسلمانان تمام عصور به این فتواها عمل کنند.

شومان

به گزارش شبکه اجتهاد، شیخ عباس شومان، نماینده الازهر و دبیرکل هیئت علمای بزرگ الازهر، گفت: برخی از موضوعات درمورد زنان در حال بررسی توسط کمیته‌های فقهی هیئت علمای بزرگ است و ما در مورد هر مسأله‌ای که به نتیجه برسیم به سرعت آن را به مردم اعلام خواهیم کرد.

وی افزود: در حال حاضر در حال بررسی مسأله سفر زن و تصدی پست‌ها و مناصب عالی توسط زنان از جمله تصدی ریاست جمهوری و قضاوت و همچنین مسائل مربوط به حضانت فرزندان و طلاق و ارث هستیم و این مسائل نیازمند بازنگری است و در عین حال ما نمی‌خواهیم نظرات علمای گذشته را به طور کلی زیر سؤال ببریم، زیرا فتواهای گذشته در شرایط ویژه گذشته صادر شده است.

نماینده الازهر گفت: بررسی کنونی این مسائل توسط علما به این معنا نیست که اسلام متناسب با زمان کنونی ما نیست، بلکه باید توجه داشت که احکامی که توسط اسلام و در منابع اولیه اسلام بیان شده اندک است و بسیاری از احکام به شرایط زمان و مکان واگذار شده که علمای هر عصر باید در مورد آن اجتهاد کنند.

شومان گفت: ما فتواهای قدیمی زیادی در مورد زنان داریم که در روزگار ما کاربردی ندارد و باید این فتاوا مورد بازنگری قرار گیرد و دلیلی ندارد مسلمانان تمام دوره‌ها به این فتواها عمل کنند و به عنوان مثال در این زمینه می‌توان به فتوای گذشتگان در زمینه اشتغال بانوان و فهم اشتباه برخی مردم در مورد تفاوت میان مرد و زن اشاره کرد.

 

یادداشت‌ها:

ـ شبکه اجتهاد (دسترسی در 1396/2/8)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

ستاره‌ای بدرخشید!

السلام علیک یا رسول الله

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

 

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد 

(حافظ، غزلیات، غزل 167) 

یادداشت‌ها:

ـ گنجور (دسترسی در 1396/2/5)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز