دیانت و عقلانیت

رضا بابایی می‌نویسد:

«فهم درست بسیاری از آیات قرآن در گرو آشنایی با فرهنگ اعراب جاهلی و مردم صدر اسلام است. برای نمونه، قرآن مجید گاهی با شاعران بی‌مهری کرده و ساحت پیامبر را از شعر و شاعری مبرا دانسته است؛ مانند آنجا که می‌گوید شعر در شأن او نیست ]یس: 69[. اما کسانی که بر پایه این آیات و نیز روایات مشابه شعر و شاعری را به طور مطلق مذموم دانسته‌اند به این نکته ظریف توجه نکرده‌اند که ”شعر“ در نزد مخاطبان نخستین قرآن و روایات، غیر از شعر در اعصار پسین است. اعراب جاهلی و مخاطبان نخستین قرآن شعر را رهاورد ارتباطی مرموز میان شاعران با موجوداتی ماورایی می‌دانستند. این باور در میان یونانیان نیز بوده است. شاعر در نزد آنان و اعراب جاهلی انسانی بود که با جن یا فرشته یا شیطان ارتباط داشته و از او الهام می‌گرفته است.

عرب جاهلی اصرار داشت که پیامبر اسلام با جنیان ارتباط دارد، وگرنه نمی‌توانست چنین نغز و زیبا سخن بگوید. می‌گفتند: ”أَئِنَّا لَتَارِکُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ؛ آیا ما خدایان‌مان را رها کنیم، برای شاعری جن‌زده؟“ ]صافات: 36[ به اصطلاح اهل فن کلمهٔ ”مجنون“ در عبارت ”لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ“ صفت بیانی است، نه صفت قیدساز که شاعران را به دو گروه جن‌زده و غیرجن‌زده تقسیم کند. یعنی نزد آنان خلق هر شعری نشانهٔ جنون (ارتباط با جن) بود، زیرا بدون ارتباط با جن و مانند جن، شعری پدید نمی‌آمد. اگر قرآن می‌کوشد که پیامبر را از تهمت شاعری (ارتباط با جن و پری) تبرئه کند، از آن رو است که که تنزیه پیامبران از شعر و شاعری تنزیه گفتار آنان از هر مبدأ و منبعی غیر از خداست، نه سرزنش سخن موزون و خیال‌انگیز. آیات قرآن موزون و مقفا و قصیده‌وار نبود که پیامبر را شاعر (به معنای امروزین) بخوانند. عرب جاهلی او را شاعر می‌خواند، چون شعر در جهان ذهنی او سخنی زیبا و آهنگین بود که جنیان به شاعران الهام می‌کنند، اعم از آنکه مقفا و موزون باشد یا نه. قرآن نیز همان شعر را برای پیامبر نیاموختنی و ناسزاوار (مَا ینْبَغِی لَهُ) می‌شمارد، نه مطلق شعر را. از همین رو است که وقتی شاعری مسلمان ــ مانند حسان بن ثابت ــ شعری نیکو و شایسته می‌سرود، پیشوایان دینی می‌گفتند: ”روح‌القدس او را تأیید کرده است.“ یعنی از فرشته پاک الهام گرفته است.» (بابایی، 1397: 47 ــ 48)

«در سده‌های پسین تعریف شعر و شاعر به تدریج تغییر کرد و دیگر کسی شاعر را وامدار جن یا فرشته یا موجودی مبهم و مرموز نمی‌داند؛ اما سرزنش شعر و شاعر در متون دینی باقی ماند و هنوز شعرخوانی جزء مکروهات شرعی است. اگر کسی نداند که علت سرزنش شعر و شاعری در قرآن و روایات چیست و برای دفع چه ابهام یا اتهامی از پیامبران بوده است، چاره‌ای ندارد جز اینکه شعر را همچنان مذموم و مکروه بشمارد. برخی دیگر از پدیده‌هایی که در آیات یا روایات مدح یا ذم شده‌اند بیش‌وکم همین سرنوشت را دارند. جمود بر الفاظ و تاریخ، مانع فهم نظرگاه حقیقی دین درباره بسیاری از پدیده‌ها، همچون موسیقی، نقاشی، مجسمه‌سازی، تصوف، فلسفه، ولایت و حکومت، اجتهاد، کتب ضاله، دیات، رجم، تقیه، بیمه، بازی‌هایی مانند شطرنج، مسابقات قهرمانی، پوشش و معاملات می‌شود.» (همان: 49)

 

یادداشت‌ها:

ـ بابایی، رضا. (1397). دیانت و عقلانیت: جستارهایی در قلمرو دین‌پژوهی و آسیب‌شناسی دینی. اصفهان: نشر آرما.