علی شریعتی

بیژن عبدالکریمی می‌گوید:

«آنچه تفکر و شیوه زیست شریعتی را از عمدهٔ سنت‌گرایان، حوزویون و روحانیون ما متمایز می‌سازد این است که وی زیست‌جهان مدرن و عقلانیت جدید را به رسمیت می‌شناسد. به همین دلیل است که می‌کوشد از تفکر و شیوه زیست دینی بر اساس زبان، مؤلفه‌ها و منطق عقلانیت جدید به دفاع از دین و ایمان دینی بپردازد، بی‌آنکه این سخن به این معنا باشد که وی کوشیده است صورت عقلانیت جدید را به ماده سنت تاریخی ما و عقلانیت خاص دینی تحمیل کند. این در حالی است که سنت‌گرایان ما هنوز زیست‌جهان مدرن را به رسمیت نشناخته‌اند و کماکان می‌کوشند همه عناصر و مؤلفه‌های عالَم مدرن را به درون عالَم سنتی خود کشانده، جهان جدید را براساس عقلانیت، چارچوب‌ها و مؤلفه‌های جهان سنتی خودشان تفسیر کنند. باید توجه داشت وقتی از به رسمیت شناختن یا به رسمیت نشناختن زیست‌جهان مدرن سخن می‌گوییم، مرادمان استفاده یا عدم استفاده از ابزارهای مدرن همچون اتومبیل، هواپیما یا کامپیوتر نیست. همه ما از ابزارهای مدرن استفاده می‌کنیم و نمی‌توانیم استفاده نکنیم و محکوم و ناگزیر به استفاده از این ابزارها هستیم. حتی آنهایی که می‌کوشند به نزاع و ستیزه با جهان مدرن برخیزند ناگزیر به استفاده از ابزارها و جنگ‌افزارهای مدرن هستند. مرادم از به رسمیت شناختن جهان مدرن، به رسمیت شناختن مفاهیم و مقولاتی است که بشر جدید براساس آنها در عالَم جدید می‌اندیشد. به اعتبار همین به رسمیت شناخته نشدن مفاهیم، مقولات و مؤلفه‌های نظری عالَم مدرن، همچون آزادی، حقوق بشر، برابری حقوق زن و مرد، به رسمیت شناخته شدن حقوق اقلیت‌ها و بسیاری امور دیگر است که می‌گویم بسیاری از سنت‌گرایان ما زیست‌جهان مدرن را هنوز به رسمیت نشناخته‌اند. همین به رسمیت شناخته نشدن زیست‌جهان مدرن از جانب سنت‌گرایان ما فجایع و بحران‌های مادی، معنوی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی عظیمی برای جامعه ما ایجاد کرده است.» (عبدالکریمی، 1397: 180 ــ 181)

«به دلیل همین به رسمیت شناخته شدن زیست‌جهان مدرن و مقوله آزادی است که شریعتی خواهان است فرد در یک مواجهه خودآگاهانه و آزادانه ایمان دینی را خودش انتخاب کند و خودش آن را آزادانه برگزیند. به همین دلیل است که وی این همه بر روی عنصر انتخاب، آزادی و عصیان تأکید می‌ورزد. این در حالی است که روحانیون، حوزویون و سنت‌گرایان ما در نظام معرفتی خود برای عنصر آزادی و انتخاب، محلی از اعراب قائل نیستند و فرضاً فردی را که از اسلام بازگردد مرتد تلقی می‌کنند.» (همان: 185)

«شریعتی به خوبی رابطه تفکر، پرسشگری بنیادین و احیای سنت را دریافته است، و به خوبی به این حقیقت خودآگاه است اگر در فرهنگ و سنتی تاریخی تفکر اصیل و پرسشگری بمیرد، در واقع روح این فرهنگ و سنت تاریخی خواهد مُرد و این فرهنگ و سنت به یک جسد متعفن تبدیل خواهد شد. اما این نکته‌ای است که هنوز روحانیون و حوزویون ما آن را درنیافته‌اند.» (همان: 185)

«شریعتی به خوبی از یک مسئله وجودشناسانه و معرفت‌شناسانه نیز آگاهی دارد و آن اینکه تفکر، معرفت و پرسشگری فرایندی بشرمحور نیست. یعنی پرسش‌ها، شک‌ها، تردیدها و انکارها امری نیست که به اراده و اختیار خود فرد باشد. اما سنت‌گرایان ما هنوز به این آگاهی نرسیده‌اند و درنیافته‌اند که شک‌ها، تردیدها و پرسش‌ها اموری نیستند که در اختیار خود فرد و جامعه باشند و ما نمی‌توانیم جلوی پرسشگری‌ها و ظهور پرسش‌ها را بگیریم. پرسش‌ها، شک‌ها و تردیدها شکل می‌گیرند و ما نمی‌توانیم فرهنگ و تفکر را مدیریت کرده و حق نداریم پرسش‌ها را سرکوب یا سانسور کنیم.» (همان: 186)

«با تفکر و پرسش نمی‌شود مواجهه‌ای سیاسی، پلیسی و امنیتی داشت. چون تفکر امری بشر محور نیست. در روزگار ما، تحت سیطره عقلانیت مدرن، عقلانیت و فرهنگ سنتی با چالش‌ها و پرسش‌های بسیار بنیادینی مواجه است. این چالش‌ها و این پرسش‌ها نه سانسورشدنی و سرکوب‌شدنی است و نه اساساً باید سانسور و سرکوب شوند؛ بلکه ما باید به توانمندی‌ای برسیم که بتوانیم با این پرسش‌ها تا آخرین سطوح و لایه‌هایش پیش رویم. اما یک چنین توانمندی و غنای فکری و فلسفی در میان سنت‌گرایان ما برای مواجهه با چالش‌ها و پرسش‌هایی که در روزگار ما در برابر دین و سنت تاریخی ما عرضه می‌شود وجود ندارد. به همین دلیل، آنان می‌کوشند پرسش‌ها را سانسور یا سرکوب کنند یا به رقیب فکری اجازه بروز و ظهور ندهند، که با توجه به تغییر و تحولاتی که به خصوص در عرصه فناوری‌های اطلاعات و رسانه‌ها در روزگار ما روی داده است اموری غیرممکن به نظر می‌رسند.» (همان.)

 

یادداشت‌ها:

ـ عبدالکریمی، بیژن. (1397). آینده روحانیت و جهان معاصر. تهران: نقد فرهنگ.

ـ نامه‌های حوزوی (دسترسی در 1398/3/29)

ـ دین‌آنلاین (انتشار در 1394/3/30)

ـ یادداشت‌مرتبط:

عوام‌زدگی روحانیت را فلج کرده است!