«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت‌الله منتظری» ثبت شده است

هیچ شفاعت‌کننده‌ای مؤثرتر از توبه نیست!

آیت‌الله منتظری می‌نویسد:

«شفاعت به معنای ضمیمه کردن چیزی به چیزی برای کمک است؛ و بیشتر درباره کسی استعمال می‌شود که دارای رتبه برتر است و در کنار پایین‌تر قرار داده می‌شود تا او را کمک کند. [1] به رغم تأکید قرآن کریم بر نبود هیچ گونه یار و شفیعی در قیامت برای انسان ”لَیسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِی وَ لَا شَفِیعٌ؛ برای آنان جز خدا ولى و شفیعی نیست.“ [2]، در آیاتی به صراحت از شفاعت و تأثیر آن در نجات انسان سخن گفته شده است. آنچه از شفاعت نفی شده است برای ظالمان [3] و کافران [4] می‌باشد. مشرکان و کافران و همه کسانی که حقایق دین را انکار می‌کنند مشمول شفاعت نخواهند شد. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ”شفاعت من برای گناه‌کاران از امت من است، به جز گناه شرک و ظلم.“ [5] مسلمانان بر این امر اتفاق نظر دارند که رسول خدا از مقام شفاعت برخوردار است، مقامی که خداوند به او داده و آن حضرت را خشنود کرده است [6]: ”وَ لَسَوْفَ یعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى“ [7] و آن مقام را حاصل شب‌زنده‌داری و تهجد پیامبر دانسته است. [8] خداوند به کسانی از برگزیدگان و بندگان خوب خود اذن شفاعت داده است: ”وَ لَا یشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى؛ و آنها شفاعت نمی‌کنند، جز برای کسی که خدا رضایت دهد.“ [9] مراد از مأذون و مرضى خدا، پیامبران، اوصیا، فرشتگان و برخی از مؤمنان‌اند. [10]

شفاعت کاری خارج از ضابطه نیست. شفاعت نوعی لطف و کرم از جانب خداوند به بندگانی است که اعتقاد و عمل‌شان درست بوده و به رغم اینکه انسان خوبی بوده‌اند احیاناً در جایی لغزیده‌اند، گناهی مرتکب شده‌اند و موفق به توبه نگردیده‌اند. کسانی که پس از گناه موفق به توبه بشوند نیازی به شفاعت نخواهند داشت. در حدیث آمده است: ”لَا شَفِیعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوبَةِ؛ شفیعی مؤثرتر از توبه نیست.“ [11] اهل توحید بودن و در صراط مستقیم الهی قرار داشتن، شرط لازم شفاعت است. شفاعت جبران کاستی و نقص است. شفاعت در واقع از ارتباط وثیق شفاعت‌کننده و شفاعت‌شونده حکایت دارد. چنین نیست که هر کس مجاز باشد هر کار خلافی را که مایل بود انجام بدهد و با شفاعت از هوسرانی‌های او چشم‌پوشی شود. بنابراین شفاعت نه به کسی اجازه گناه می‌دهد و نه با چنان شرایط کسی را جرأت به گناه می‌دهد. شفاعت روح امید را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد و انسان‌ها را تشویق به انجام وظیفه می‌کند، تکالیفی که از بندگان خواسته شده و گاه دشوار است و ادای همه آنها سخت می‌باشد، به خصوص با توجه به اینکه دنیا دار وسوسه و لغزش است. چنین افرادی را خداوند با شفاعت بنده‌ای از برگزیدگانش از عذاب نجات می‌دهد و یا به رتبه او می‌افزاید.» (منتظری، 1387: 302 ــ 303)

پانوشت‌ها:
[1] راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن (صص 457 ــ 458)

[2] انعام: 51

[3] غافر: 18

[4] مدثر: 46 و 48

[5] صدوق، الخصال، باب السبعة (ص 355، حدیث 36)

[6] طبرسی، مجمع البیان (ج 5، ص 505)؛ آلوسی، روح المعانی (ج 28، ص 160)

[7] ضحیٰ: 5
[8] اسرا: 79

[9] انبیا: 28

[10] صدوق، الاعتقادات (باب 21، ص 44 ــ 45)
[11] صدوق، الأمالی (مجلس 52، ص 399، حدیث 9)؛ [نهج‌البلاغه: حکمت 371]

یادداشت‌ها:

ـ منتظری، حسین‌علی. (1387). اسلام دین فطرت. چاپ سوم. تهران: نشر سایه.

ـ یادداشت مرتبط:

آیا شفاعت یک نوع پارتی‌بازی است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

باید ماهیت زکات را بررسی کنیم!

اسلام و مقتضیات زمان محمد سروش محلاتی

محمد سروش محلاتی می‌نویسد:

«چقدر در قرآن کریم دعوت به پرداخت زکات و ادای زکات است؟ چقدر کنار ”أَقِیمُوا الصَّلَوٰةَ“ ”ءَاتُوا الزَّکَوٰةَ“ هم آمده است؟ زکات چیست؟ می‌فرمایند زکات برای خرما است، برای کشمش است، برای گندم و جو است. آیا آنچه که انسان از طبیعت برداشت می‌کند فقط همین است؟ محصولاتی که هست همین است؟ دانه‌های روغنی در مناطقی که وجود دارد مثل استان گلستان، آنجا چه؟ آن جاهایی که کشت‌شان پنبه است، آنها چه؟ شما می‌گویید که کسانی که گندم و جو دارند زکات دهند. آنهایی که تولیدات دیگری دارند، ولو درآمدهای کلانی هم داشته باشند، به آنها زکات تعلق نمی‌گیرد؟ بعد هم می‌فرمایید در روایات ما است که اگر مردم زکات‌شان را بدهند، هیچ فقیری باقی نمی‌ماند؛ فقر از بین می‌رود و ریشه‌کن می‌شود. زکات به چه موارد دیگری تعلق می‌گیرد؟ به درهم و دینار؛ یعنی به همان پول رایج. شما که می‌فرمایید به اسکناس هم تعلق نمی‌گیرد، چون درهم و دینار، طلا و نقره مسکوک است. آن طلا و نقره مسکوک هم که اصلاً وجود ندارد. موضوعش منتفی است. به این سکه‌های طلایی که الان هست هم زکات تعلق نمی‌گیرد. آن‌وقت اسلام، به عنوان دین جاودانه برای همه عالم و برای همیشه، در طول تاریخ آمده، منبع مالی تأمین زندگی فقرا و مسائل اجتماعی دیگر را جوری تنظیم کرده که در بسیاری از اعصار جواب نمی‌دهد.» (سروش محلاتی، 1394:‌ 18 ــ 19)

«آیا این احتمال وجود دارد که خدا اصل زکات را واجب کرده، موارد و میزان زکات را براساس شرایط به پیغمبر محول کرده باشد؟ حالا در جزیرة‌العرب مردم چه دارند؟ گندم دارند؟ جو دارند؟ خرما دارند؟ برای هر کدام نسبت خاصی را معین کرده باشند؟ برای درهم و دینار به نسبت دیگری؟ اگر پیغمبر اکرم به جای این مقدار عمری که کرده بودند، هزار سال، دو هزار سال عمر می‌کردند، آیا این حکم را روی همان گندم و جو نگه می‌داشتند یا نه؟ این احتمال برای امام دیگر وجود دارد که با توجه به شرایط خود تغییراتی در زکات انجام دهد؟ این سؤال است.» (همان: 24)

«تلقی عموم فقهای ما تا به حال این بوده که این موارد نُه‌گانه‌ای که به عنوان زکات است، اینها را خدا مشخص و مقرر کرده و ثابت هم هست، تغییر هم نمی‌کند. این تلقیِ رایج است. در برابر این تلقی رایجی که بین علما است برخی از نظرات دیگر هم هم‌اینک وجود دارد ]که[ بین علمای دوره اخیر مطرح شده، چون در روایات ما است که ”وَضَعَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه و آله) الزَّکَاةَ عَلَى تِسْعَةِ أَشْیَاء ...“ ]اصول کافی، ج 3، ص 509[ پیغمبر قرار داد زکات را بر این چیزها؛ یعنی وضع و قرار دادن را به شخص پیغمبر نسبت داده؛ یعنی تصمیم پیغمبر بوده. روی این حساب است که نظریه دیگری در فقه ما پیدا شده مثل آقای منتظری که این نظریه را تقویت می‌کرد. حالا به مرور زمان ممکن است در آینده این نظر تثبیت شود. ولی در حوزه‌های علمیه فعلاً این نظر نظر نادر به حساب می‌آید. علامه محمد تقی جعفری هم مقاله‌ای در این باره دارد و این محدودیت به موارد نُه‌گانه را مورد نقد قرار می‌دهد.» (همان: 181)

 

یادداشت‌ها:

ـ سروش محلاتی، محمد. (1394). اسلام و مقتضیات زمان: بررسی نسبت دین و تحولات حیات انسانی. تهران: میراث اهل قلم. (به کوشش بنیاد اندیشه و احسان توحید)

 

ـ یادداشت‌های مرتبط:

دو نگاه متفاوت به زکات!

ویکی‌فقه: موارد وجوب زکات!

ضرورت ترجمه فرهنگی متون دینی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز