«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بت‌پرستی» ثبت شده است

علم‌پرستی جانشین بت‌پرستی دوران کهن شده است!

 

علم چیست فلسفه چیست

عبدالکریم سروش می‌نویسد:

«قرن نوزدهم قرن غرور علم تجربی است. پیروزی‌های علوم در این قرن به خوبی مکشوف بود. اما نارسایی‌های آن هنوز برای همه مشهود نبود. خصومت با طبیعت و تسلط بر آن، که محرک و هدف کاوش‌های تجربی است، برای چشم‌های ظاهربین به شکوفایی و ثمر نشسته بود. می‌پنداشتند که چندان چیزی نمانده است که کشف شود و تا مدت کوتاهی پرده از راز همهٔ معماهای جهان برداشته خواهد شد و همهٔ مجهولات به سوهان علم تراش خواهد یافت. و بلور شفاف و پرتوخیز دانش چشم همه بلفضولان را خیره خواهد کرد. می‌گفتند جهان یک مسأله مکانیک ساده است. فیزیک آینده اندکی فربه‌تر از فیزیک کنونی است. می‌گفتند نیوتن قوانین حرکت را برای همه زمان‌ها کشف کرده است. دکارت گفته بود به من امتداد و حرکت بدهید جهان را می‌سازم. ماخ می‌گفت به من خط‌کش و ساعت بدهید همه چیز را اندازه می‌گیرم. و لاپلاس می‌گفت حرکت امروز ذرات جهان را معین کنید تا من همهٔ آینده جهان را پیش‌بینی قطعی کنم.

پوزیتیویسم در دامن چنین قرنی و در قلب چنین فضایی پرورش یافت. اندیشه مادر و بنیادین این مکتب این بود که بشر جز به دانش تجربی راه به دانش دیگری ندارد. و به گفته برتراند راسل، نماینده و سخنگوی نامبردار این مکتب در قرن بیستم، اگر از چیزی آگاهی تجربی نتوان داشت، از آن هیچ آگاهی نمی‌توان داشت. به سخن دیگر، اینان علم به معنای اول [دانش] را معادل علم به معنای دوم [دانستنی‌های تجربی] گرفتند و بخشی از آن را مساوی همهٔ آن دانستند و هر چه را در قلمرو علم تجربی نمی‌گنجید در زمرهٔ مجهولات و مبهمات در آوردند.

و چنین بود که لقب پرحرمت و کوبنده ”علمی“ تولد یافت. ”علمی“ از این پس معادل ”درست و حقیقی“ به کار می‌رفت. و ”غیرعلمی“ با طنینی پوزیتیویستیک، مفهوم ”نادرست و خرافی“ را منتقل می‌نمود. ”علم“ هیبتی ساحرانه به خود گرفت و لقب ”علمی“ چون بازوبندی جاودانه شد که بر هر چه می‌بستند از نقد و اعتراض مصون می‌ماند. علم اینک شرک بزرگ روزگار ماست و علم‌پرستی جانشین بت‌پرستی دوران‌های کهن شده است.

باید از همین جا بهوش بود که فروشنده متاع پوزیتیویست‌ها نباشیم و ناآگاهانه در ذهن خود معادله ”علمی = درست“ را اذعان نکنیم. و علم در برابر جهل را معادل علم در برابر دانستنی‌های غیرتجربی نگیریم. دایره درست و نادرست بسی گشاده‌تر از دایره علمی و غیرعلمی است، نه هر چه درست است لزوماً علمی (تجربی) است و نه هر چه غیرعلمی است لزوماً نادرست است.

[...] و چه اندوه‌بار و رنج‌آور است که می‌بینیم کسانی مقلدانه و عامیانه به دفاع از ”علمی“ بودن اسلام و ایمان برخاسته‌اند و در غایت خامی و ساده‌لوحی، تن به افسون رقیب داده‌اند و از سر حقارت و ضعف، حال که گویی حریف را در موضع قوت دیده‌اند می‌کوشند تا از آن نمد کلاهی برای خود فراهم کنند. اما حقیقت این است که این جز کلاهی بیش نیست؛ کلاه فریبی بر سر صد خطای نهان. که همه جا اسم حاکی از مسمّیٰ نیست.

پرسیدنی است که همین مدعا که ”فقط تجربه است که حقیقت را به ما می‌نمایاند“ چگونه و از چه راهی به ثبوت رسیده است. و به سخن دیگر، از کجا می‌توان دانست که مدعای فوق درست است. پیداست که برای اثبات صحت این مدعا دست به تجربه نمی‌توان برد، چرا که اولاً سؤال یادشده و جواب آن یک پرسش و پاسخ تجربی نیست و ثانیاً به فرض که تجربی باشد مگر همین تجربه نیست که اکنون مورد سؤال و کاوش است و مگر می‌توان از چیزی که درستی خودش مورد سؤال است برای اثبات درستی همان چیز اتخاذ دلیل نمود؟

چنین است که آشکار می‌شود، درستی و واقع‌نمایی تجربه، اگر مورد پذیرفتن باشد، خودش یک امر تجربی نیست، یعنی درست و نادرست معادل تجربی و غیرتجربی نیستند. این سخنان هیچ‌یک برای بی‌مقدار کردن علم تجربی نیست، بلکه برای شناختن خود آن و تعیین مرزها و توانایی‌های آن است.» (سروش، 1388: 3 ــ 6)

یادداشت‌ها:

ـ سروش، عبدالکریم. (1388). علم چیست؟ فلسفه چیست؟ چاپ هفدهم. تهران: انتشارات صراط.

ـ یادداشت‌ مرتبط:

علم و عالِم در آموزه‌های اسلامی!

آیا عِلم می‌تواند چیزی را اثبات کند؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

دین‌پرستی فرقی با بت‌پرستی ندارد!

دیانت و عقلانیت

رضا بابایی می‌نویسد:

«دینداری اعم از خداپرستی و دین‌پرستی است. دینداری گاهی خداپرستی است و گاهی دین‌پرستی و گاهی عقیدهٔ صرف به مقداری گزاره‌های کلی. منشأ کشتارهای دینی (مانند جنگ‌های صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان، یا ماجرای ”محنه“ در میان مسلمانان اهل سنت، یا نزاع اخباری ــ اصولی میان شیعیان در ایران عصر قاجار و داستان صوفی‌کشی در پایان عصر صفوی) خداپرستی و ایمان نیست، دین‌پرستی است. هرگونه دین‌ورزی که خدا را به حاشیه براند دین‌پرستی است و دین‌پرستی هیچ فرقی با بت‌پرستی یا ماده‌گرایی ندارد. برای اینکه دینداری دین‌پرستی نشود، باید دین از جایگاه خود، که ”وسیله“ است، بیرون نرود و جای خداپرستی و حقیقت‌جویی را، که هدف است، نگیرد.» (بابایی، 1397: 380 ــ 381)

 

یادداشت‌ها:

ـ بابایی، رضا. (1397). دیانت و عقلانیت: جستارهایی در قلمرو دین‌پژوهی و آسیب‌شناسی دینی. اصفهان: نشر آرما.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

عقیده‌پرستی بزرگ‌ترین رقیب خداپرستی است!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

بت‌پرستی

حامد خانی

فرهنگ مهروش درباره «بت‌پرستی» می‌نویسد:

«ظاهراً رایج‌ترین آیین میان عرب‌ها بت‌پرستی بود. جای پرسش دارد که بت‌پرستی دقیقاً به چگونه رفتاری در برابر بت‌ها اطلاق می‌شود. به عبارت دیگر، بت برای عرب‌ها چه جایگاهی را داشت؟ آیا عرب‌ها معتقد بودند که بت‌ها این جهان را آفریده‌اند؟ باید در پاسخ گفت عرب‌ها بت را خدا نمی‌دانستند. آنها به الله باور داشتند و معتقد بودند جهان را الله آفریده است. از دید آنها، هر چیز رب یا الهی داشت که آن را هدایت و اداره و از خطرات حفظ می‌کرد. رب‌ها و الهه‌های فراوانی را می‌پرستیدند. و هرگاه – بسته به نوعش – سراغ یکی از این رب‌ها می‌رفتند. یکی رب آسمان بود، یکی رب زمین بود، یکی الهه دریا بود، یکی الهه باد بود، یکی الهه عشق بود، یکی الهه حاصل‌خیزی، یکی الهه بخت و اقبال و به همین ترتیب الهه جنگ و صلح و شب و روز و رب شفق و رب فلق و ... . در این میان، الله رب العالمین بود؛ یعنی رب زمان و صاحب‌اختیار و مدبر همه دوران‌ها. به این ترتیب، الله در واقع بالاترین جایگاه را در میان قدسیان مختلف پیدا می‌کرد. آنها معتقد بودند جهان و انسان را الله آفریده است (عنکبوت: ۶۱). اما باور داشتند او دستیارانی هم دارد که رب‌ها و الهه‌ها هستند. بت‌پرستی آنها بدین معنا نبود که جایگاه خدا را به منزله آفریننده جهان انکار کنند. مسئله آن بود که می‌گفتند ما دست‌مان از دامن قدس الهی کوتاه است و به همین دلیل واسطه‌هایی به درگاه الهی می‌خوانیم. آنها بت‌ها را واسطه‌هایی برای تقرب به خدا می‌دانستند و البته پیامبر (ص) این رفتار آنها را نقد کرد، که چنین شفاعت‌جستنی با پرستش بت‌ها فرق ندارد.

در خود قرآن به همین اعتقاد عرب‌ها اشاره گویایی شده است. قرآن از قول عرب‌ها نقل می‌کند که می‌گفتند:

”الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ؛ این بت‌ها شفیعان ما پیش خدا هستند و ما را به خدا نزدیک می‌کنند. “ (زمر: ۳)

در فرهنگ پیش از اسلام، پرستش بت‌ها جز اعتقاد به نزدیکی بت‌ها به خدا و توانایی شفاعت برای فرد به پیشگاه الهی معنا نداشت. همین درک از رفتار عبادی عرب‌ها در قرآن و سپس در فرهنگ اسلامی بازتاب یافت. از دیگر سو، با ظهور توحید اسلامی، مفهوم پرستش نیز دگرگون شد. بدین‌سان، مسلمانان متأخر ”بت‌پرستی عرب‌ها“ را در قالب فهم توحیدی از مفهوم ”پرستش“ بازشناختند و پنداشتند که لابد عرب‌های پیش از اسلام برای بت‌های دست‌ساز خویش جایگاه خدایی و آفرینندگی قائل بوده‌اند. باری، بالادیدن جایگاه خدا در هستی و کوتاه‌دیدن دست خویش از دامان او سبب شده بود عرب‌ها برای خدا نقشی در زندگی روزمره خود سراغ نگیرند. آن‌قدر که نقش بت‌ها در زندگی‌شان پررنگ شده بود، توجه به خدا محوریت نداشت. خدا نیز معبودی بود کنار معبودهای دیگر. این همان چیزی بود که پیامبر (ص) نقد کرد.

بت‌ها تنها مرجعی نبودند که عرب‌ها از آنها حاجت می‌طلبیدند. زمانی که عرب‌ها شوق رسیدن به چیزی یا حاجتی داشتند یا در مواردی که طمع به چیزی می‌ورزیدند به بت‌ها متوسل می‌شدند. به خانه خدایان می‌رفتند و قربانی می‌کردند به این امید که بت‌ها حاجت‌شان را برآورند یا به عبارت دیگر، بت‌ها پیش خدای اصلی شفیع آنها شوند. شواهدی از توسلات عرب‌ها در شعر عربی برجای مانده است. گاه متن این اشعار گفت‌وگوهای عاشقانه با بت‌هاست که به خوبی رابطه عشق‌ورزی میان اشخاص با بت‌ها را نشان می‌دهد گویی آنها به نوعی عشق‌ورزیدن به بت نیز معتقد بوده‌اند.

این فقط یک جلوه از پرستش عرب‌هاست. یک نوع دیگر از توسل هم نزد آنها رایج بوده است. زندگی در محیط خشن همچون عربستان با آن همه آفات طبیعی و غیرطبیعی، گردبادهای کشنده و طو‌فان‌های درهم‌کوبنده و سارقان مسلح و قحط و گرسنگی و تشنگی و جز آنها نیاز به خدایانی برای آرام‌بخشی از خطر و محافظت از فرد و گروه  و قبیله نیز داشت. عرب‌ها در این وضعیت به جن‌ها پناه می‌بردند:

”وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ یعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا؛ ... مردانی از انس به مردانی از جن پناه می‌بردند. این پناه‌جویی بر وحشت‌شان می‌فزود“ (جن: ۶)

خود شیطان در فرهنگ اسلامی یک جن است که از دستور خدا سرپیچی کرده است. عرب‌ها وقتی می‌خواستند از خوفی بگریزند، به شیطان پناه می‌بردند. چنانکه اسلام توسل به بت‌ها را نقد کرد و مردود شمرد، مددجستن از جن‌ها را نیز باطل دانست. قرآن کریم به پیامبر (ص) امر کرد که هنگام خواندن قرآن از شر شیطان رانده شده به خدا پناه ببرد (نحل: ۹۸). قرآن مددجستن از جن‌ها را نیز نوعی شریک‌دانستن آنها در قدرت الهی شناساند. گذشته از این، بر مددجویی از خدا هم در حال رهبت و خوف هم در حال رغبت و شوق تأکید کرد (ن.ک.‌ انعام: ۱۰۰؛ انبیا: ۹۰).» (مهروش، 1395: 135 – 138)

 

یادداشت‌ها:

ـ مهروش، فرهنگ (حامد خانی)(1395). تاریخ فقه اسلامی در سده‌های نخستین: از آغاز اسلام تا شکل‌گیری مکتب اصحاب حدیث متأخر. تهران: نشر نی.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز