«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تهمت» ثبت شده است

بیماری خطرناک تهمت به مخالفان!

مهدی سیمایی می‌نویسد:

«متأسفانه بیماری خطرناکی در جامعه متدینان در حال شیوع است که به مخالفِ خود بدین بهانه که اهلِ بدعت در دین است می‌توان تهمت زد، دروغ گفت و افترا بست! مستند این جنون خطرناک و توأم با نتایج فاسد فراوان را هم سخنی از پیامبر اکرم (ص) قرار می‌دهند، که ایشان فرمودند: ”إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَالْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَایَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللهُ لَکُمْ بِذلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ“ [۱]؛ و چنین ترجمه می‌کنند: ”هنگامی که اهل بدعت و فساد را دیدید، از آنها تبری بجویید و به آنها توهین کنید، عیب‌گویی کنید، غیبت کنید و تهمت بزنید تا برای فاسد و تباه کردن اسلام طمع نکنند و مردم از ایشان پرهیز و دوری کنند. خداوند در قبال این عمل برای شما بهشت در نظر گرفته است و جایگاه شما در آخرت بالاتر می‌رود.“

حدیث فوق به دلایل متعددی نامعتبر و حتی ساختگی است:

➊ تعارض با آیات قرآن: حدیث فوق، که به تهمت زدن و دروغ گفتن به مخالفان اهل شک و بدعت دستور می‌دهد، با آیات فراوانی که به رعایت عدل و انصاف در مقابل همه افراد دستور می‌دهد مخالف است؛ به ویژه آیه: ”وَ لَایجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى“ [۲]. به مقتضای آیه فوق دشمنی مؤمنان با گروهی، مجوز خارج شدن از مسیر عدالت و از بین بردن قواعد مُسلّم عدالت نیست؛ و در صورت خارج شدن از مسیر عدالت در رفتار با دشمنان، خداوند خارج‌شدگان از راه عدل را مجازات خواهد کرد. یا در آیات دیگری می‌فرماید: ”ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ“ [۳]؛ ”وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ“ [۴]؛ ”وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا“ [۵]؛ ”وَیلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ“ [۶]؛ به نظر می‌رسد آیات فوق دستوری همگانی و همیشگی است و عاری از تقیید و تخصیص هستند.

➋ تعارض با عقل: حدیث فوق متضاد با حُسن و قبح ذاتی و عقلی است، که در شیعه اختلافی نیست. دیگر آنکه، حدیث مباهته، قاعده ماکیاولی ”الغایات تبرر المبادی“ را اثبات می‌کند. یعنی هدف وسیله را توجیه می‌کند و برای تحقق نیات خوب و اهداف نیکو هر فعل زشت و ناپسندی را می‌توان انجام داد، در حالی که در اسلام چنین چیزی جایز نیست. مطهری، اسلام‌شناس متبحر، در این باره می‌گوید: ”برای حق باید از حق استفاده کرد. معنای این حرف این است: اگر من بدانم چنانچه یک حرف ناحق و نادرست،‌ یک دروغ بگویم یا یک حدیث ضعیف، حدیثی که خودم می‌دانم دروغ است، برای شما بخوانم همین امشب همه گنهکارانِ شما توبه می‌کنند و همه شما نمازشب‌خوان می‌شوید، [در عین حال] اسلام به من چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. [...] یکی از راه‌هایی که از آن راه بر دین از جنبه‌های مختلف ضربه وارد شده است رعایت نکردن این اصل است که ما همان طور که هدف‌مان باید مقدس باشد، وسایلی هم که برای این هدف مقدس استخدام می‌کنیم باید مقدس باشد. مثلاً، ما نباید دروغ بگوییم، نباید غیبت کنیم، نباید تهمت بزنیم؛ نه فقط برای خودمان نباید دروغ بگوییم، به نفع دین هم نباید دروغ بگوییم، یعنی به نفع دین هم نباید بی‌دینی کنیم، چون دروغ گفتن بی‌دینی است. به نفع دین دروغ گفتن، به نفع دین بی‌دینی کردن است. به نفع دین تهمت زدن، به نفع دین بی‌دینی کردن است. به نفع دین غیبت کردن، به نفع دین بی‌دین کردن است. دین اجازه نمی‌دهد، ولو به نفع خودش، ما بی‌دینی کنیم.“ [۷]

➌ به عقیده برخی دانشوران، اصطلاح ”أهل البدع“ و ”بدعت“ از اصطلاحات قرن دوم قمری به بعد است و در زمان پیامبر استعمال نمی‌شده است. روایاتی هم که اهل سنت نقل کرده‌اند و از پیامبر (ص) و مشتمل بر این کلمات است از روایات نامعتبر آنها است. [۸]

➍ نقد محتوایی و تاریخی حدیث: معنای ”بدعت“ پیش‌تر در مفهوم امروزی آن (امری مذموم در مقابل سنت و به معنای ”إدخال ما لیس من الدین فی الدین“) نبوده است، بلکه در معنای لغوی‌اش، یعنی آغاز کردن و نو آوردن و ساخت جدید، به کار می‌رفته است. [۹] چنانچه در قرآن کریم واژه ”بدعت“ و مشتقات آن فقط در چهار آیه به کار رفته و، به استثنای یک کاربست آن که اختلافی است، در باقی معنای منفی و مذمومی ندارد. [۱۰] یک آیه باقی‌مانده، آیه ۲۷ سوره حدید است که در آن واژه ”ابتدعوها“ در توصیف رهبانیت اهل کتاب به کار رفته است. درباره مراد آیه فوق نیز اتفاق نظری وجود ندارد و برخی مفسران در این آیه نیز معنای بدعت را مذموم نمی‌دانند. [۱۱] حتی شیخ طوسی معتقد است رهبانیت بعد از آنکه مسیحیان به استحباب عمل کردند بر آنها واجب شد. آیت‌الله مکارم شیرازی نیز معتقد است رهبانیتِ مسیحیان نیکو بود و حتی ذیل آیه که می‌گوید: ”فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایتِهَا“ [۱۲] شاهد بر سنت حسنه بودن آن است. [۱۳]

➎ حدیث مزبور با روایات فراوان و دارای تواتر معنوی درباره شیوه مواجهه با مخالفان و دشمنان و رعایت اخلاق و عدالت در خصوص ایشان در تعارض بیّن و آشکار است. تعارض بین یک خبرِ واحد با روایات قطعی‌الصدور و متواتر باعث می‌شود حدیث مذکور از حجیت ساقط شود. از باب نمونه، گفته حضرت علی در میانه جنگ صفین را، که شیعیان و لشکریان‌شان در حال توهین و ناسزاگویی به لشکریان شام و معاویه بودند، یادآوری می‌کنیم. امام با مشاهده این رفتار نکوهیده و قبیح از خیمه بیرون آمد و فرمود:

”إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَکَانَ سَبِّکُمْ إِیَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ بَیْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ؛ من بدم می‌آید که شما دشنام‌دهنده باشید. ولی اگر شما اَعمال آنان را بگویید و چگونگی حال‌شان را بیان نمایید به گفتار صواب و راست، نزدیک‌تر و در عذر رساتر است. و شما به جای دشنام درباره ایشان بگویید: ’خداوندا، خون‌های ما و خون‌های ایشان را حفظ کن، بین ما و آنان اصلاح کن و آنها را از گمراهی نجات بده.‘ [۱۴]“ [...]

➏ نقد تاریخی دیگر بر صحت صدور این حدیث از معصوم آنکه، اگر چنین دستوری صحیح و معتبر بود و پیامبر (ص) آن را بیان کرده بود، امامان شیعه خود به آن عمل می‌کردند یا در طول تاریخ زندگانی‌شان در بیش از ۲۵۰ سال به شیعیان و پیروان و اصحاب خود، این دستور را منتشر و تکرار می‌کردند. یا دست‌کم از اصحاب امامان دیده می‌شد که افعال شنیع و ناپسند را به مخالفان اهل بدعتی چون ابوحنیفه نسبت می‌دادند، در حالی که هیچ‌کدام از اینها دیده نشد و یک مرتبه هم نقل نشد، حتی به جعل و دسیسه!

باید توجه داشت گرچه سند حدیث مباهته صحیح است، صحت سند تلازمی با قطعیت صدور حدیث از معصوم ندارد. همچنانکه ضعف سند حدیث مساوی کذب و جعل آن نیست. به عبارت دیگر، حدیثِ صحیح قطعی‌الصدور نیست و حدیث ضعیف قطعی‌الکذب نیست! بلکه سندشناسی یکی از راه‌ها برای تصحیح و اعتبارسنجی حدیث است.» (سیمایی، ۱۳۹۸: ۱۷۲ ــ ۱۷۶)

پانوشت‌ها:

[۱] کلینی، الکافی (ج ۲، ص ۳۷۵)

[۲] ”دشمنی‌تان با بعضی از مردم شما را بر آن ندارد که بی‌داد کنید؛ دادگری کنید که آن به تقوا نزدیک‌تر است.“ [مائده: ۸]

[۳] ”به راه پروردگارت به حکمت و پند[های] پسندیده فراخوان.“ [نحل: ۱۲۵]

[۴] ”و کسانی را که به جای خداوند می‌پرستند دشنام ندهید.“ [انعام: ۱۰۸]

[۵] ”و با مردم به زبان خوش سخن بگویید.“ [بقره: ۸۳]

[۶] ”وای بر هر دروغ‌زن گناه‌کاری.“ [جاثیه: ۷]

[۷] مطهری، مرتضی. (۱۳۸۳: ۱۲۳ ــ ۱۲۴). سیری در سیره نبوی. چاپ بیست‌وهفتم. تهران: انتشارات صدرا.

[۸] یادداشت حسن انصاری، سایت کاتبان.

[۹] راغب اصفهانی، المفردات (صص ۳۸ ــ ۳۹)

[۱۰] بقره: ۱۱۷؛ انعام: ۱۰۱؛ احقاف: ۹؛ حدید: ۲۷.

[۱۱] طبرسی، مجمع‌البیان (ج ۲، ص ۲۵۲)

[۱۲] ”ولی چنانکه شایستهٔ رعایت بود رعایتش نکردند.“ [حدید: ۲۷]

[۱۳] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه (ج ۲۳، ص ۳۸۳)

[۱۴] نهج‌البلاغه: خطبه ۲۰۶

یادداشت‌ها:

ـ سیمایی، مهدی. (۱۳۹۸). مشهورات بی‌اعتبار در تاریخ و حدیث: دفتر اول. قم: کتاب طه.

ـ یادداشت‌‌ مرتبط:

تهمت در خدمت دیانت!

دروغ‌گویی برای مصالح دینی!

آیا می‌توان به ”اهل بدعت“ تهمت زد؟

دین اجازه نمی‌دهد، ولو به نفع خودش، ما بی‌دینی کنیم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

تهمت در خدمت دیانت!

محمد سروش محلاتی

محمد سروش محلاتی می‌نویسد:

«برخی از متفکران اسلامی با نگاه آسیب‌شناسانه به وضع اخلاق در جامعه ما متوجه این بیماری خطرناک شده‌اند که در نزد بسیاری از متدیّنان ”تهمت و افترا زدن“ به مخالفان، جایز شمرده می‌شود و چنین استدلال می‌کنند که با تهمت باید آبرو و حیثیت آنها را از بین برد تا کسی به آنها اعتماد نکند و تحت تأثیر ضلالت و گمراهی‌شان قرار نگیرد.

دستور مباهتة

روایتی از رسول اکرم (ص) نقل شده که حضرت وظیفه امت را در مقابل ”اهل بدعت“ بیان فرموده و دستور داده‌اند که از آنان برائت جسته، عیب‌ها و ایرادات‌شان را بازگو کنید و آنان را ”مبهوت“ سازید تا برای تباه‌کردن ِ اسلام طمع نکنند: ”إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ ... وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ.“ [الاصول من الکافی، ج ۴، ص ۱۲۳]

واژه ”باهتوهم“، از ماده ”بهت“، به معنی ”مبهوت ساختن“ است، یعنی به قدری با قوّت با آنان بحث کنید و دلیل محکم و قاطع ارائه کنید که اهل بدعت را ”متحیّر و مبهوت“ ساخته و از پاسخ دادن ناتوان کنید. چه اینکه حضرت ابراهیم هم چنان منطقی و مستحکم با کافر بت‌پرست احتجاج کرد که او را مبهوت نمود: ”فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ“ [بقره: ۲۵۸]. منابع اصیل لغتِ عرب همین معنا را برای این ریشه ذکر کرده‌اند [...]

به هر حال، از نظر لغت، دلیلی وجود ندارد که ”باهتوهم“ را به ”تهمت زدن و افترابستن و نسبت دروغ دادن“ معنی کنیم و نتیجه بگیریم که رسول خدا اجازه داده است تا برای کوبیدن و ضایع کردن افراد منحرف، هر دروغی به آنها ببندیم و هر نسبت خلافی به آنها بدهیم!

منطق بهت‌آور

روایت رسول اکرم (ص) را تا قرن دوازدهم هجری ”محدّثان“ همانگونه که اشاره کردیم معنا می‌کردند و می‌گفتند باید در برابر اهل بدعت، با سلاح منطق ظاهر شد و موهومات آنها را نقش بر آب کرد. محدث بزرگوار فیض کاشانی ”باهتوهم“ را به معنی آن می‌دانست که: با آنان چنان سخن بگویید که ساکت شوند و حرفی برای گفتن نداشته باشند.

تکلیف حقیقت‌گویی

فقهای شیعه تا قرن دوازدهم در بحث‌های فقهی خود، بر این مبنا مشی می‌کردند که حتی به بدعت‌گذاران در دین هم نباید نسبت خلاف داد و دروغ بستن به آنها جایز نیست؛ اگر آنان به تخریب دین اقدام کرده‌اند، ولی ما حق نداریم برای ضایع‌کردن‌شان نسبت ناروا به آنها بدهیم.

مصلحت تهمت

متأسفانه از قرن سیزدهم، نقطه سیاهی بر دفتر سفید فقه شیعه نقش بست و نظریه ”به اهل بدعت ’تهمت‘ بزنید تا آنها را از میدان به در کنید“ در فقه پدیدار شد. این نظریه ابتدا به شکل احتمال مطرح شد که ”باهتوهم“ می‌تواند به معنی ”تهمت زدن“ باشد و سپس در تأیید این احتمال گفته شد که: چه مانعی دارد که تهمت زدن به آنها به خاطر ”مصلحت“ جایز باشد و چه مصلحتی بالاتر از آنکه با تهمت زدن [...] او را مفتضح و بی‌آبرو ساخته تا مردم از او فاصله بگیرند و دین‌شان حفظ شود؟ با این تهمت، هرچند یک نفر بی‌آبرو می‌شود، ولی دین و ایمان جامعه سالم می‌ماند!!

بهانه بدمستی

روایت رسول خدا در خصوص ”اهل بدعت“ است، ولی اگر در میان متدینان باب ”تهمت“ نسبت به آنان باز شود، این باب به روی دیگران هم باز خواهد بود و هر کس، پس از ”انگ بدعت“گذاری، مستحق هر نسبتی می‌شود و می‌توان هر کار زشتی را به نام او ثبت کرد!! مگر در نهضت مشروطه، که آخوند خراسانی و میرزای نائینی از تأسیس مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی دفاع کردند، به عنوان حامیان ”بدعت“ معرفی نشدند؟

تا وقتی که نظریات فقهی و اخلاقی را تهذیب نکنیم و اخلاق را حاکم بر فقاهت و سیاست و دیانت قرار ندهیم، علاج واقعه امکان ندارد.» (سایت محمد سروش محلاتی، دسترسی در 2/7/1397)

 

یادداشت‌ها:

ـ سایت محمد سروش محلاتی (انتشار در ۱۳۹۴/۷/۶)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

دروغ‌گویی برای مصالح دینی!

دین اجازه نمی‌دهد، ولو به نفع خودش، بی‌دینی کنیم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

دین اجازه نمی‌دهد، ولو به نفع خودش، بی‌دینی کنیم!

مطهری و کتاب سیری در سیره نبوی

شهید مطهری می‌نویسد:

«هدف ما تبلیغ دین است. دیگر از این بهتر نمی‌شود. ]...[ اگر من بخواهم کاری را نه برای خودم، بلکه برای دین انجام بدهم، در این صورت آیا جایز است از هر وسیله‌ای استفاده کنم؟» (مطهری، 1383: 106)
«برای حق باید از حق استفاده کرد.
]...[ اگر من بدانم چنانچه یک حرف ناحق و نادرست،‌ یک دروغ بگویم یا یک حدیث ضعیف، حدیثی که خودم می‌دانم دروغ است، برای شما بخوانم همین امشب همه گنهکارانِ شما توبه می‌کنند و همه شما نمازشب‌خوان می‌شوید، ]در عین حال[ اسلام به من چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. ]...[ اسلام نیازی به این دروغ‌ها ندارد. حق را با باطل آمیختن، حق را از میان می‌برد. وقتی انسان حق را ضمیمهٔ باطل کرد، حق دیگر نمی‌ایستد، خودش می‌رود. حق تاب اینکه همراه باطل باقی بماند ندارد.» (همان: 123)
«یکی از راه‌هایی که از آن راه بر دین از جنبه‌های مختلف ضربه وارد شده است رعایت نکردن این اصل است که ما همان طور که هدف‌مان باید مقدس باشد، وسایلی هم که برای این هدف مقدس استخدام می‌کنیم باید مقدس باشد. مثلاً، ما نباید دروغ بگوییم، نباید غیبت کنیم، نباید تهمت بزنیم؛ نه فقط برای خودمان نباید دروغ بگوییم، به نفع دین هم نباید دروغ بگوییم، یعنی به نفع دین هم نباید بی‌دینی کنیم، دروغ گفتن بی‌دینی است.
]...[دین اجازه نمی‌دهد، ولو به نفع خودش، ما بی‌دینی کنیم.»‌ (همان: 124)
«بعضی می‌گویند در راه تقویت ایمان تهمت هم به اهل بدعت بزنید و، به عبارت دیگر، برای تقویت ایمان به اهل بدعت هر دروغی می‌خواهید ببندید. آنها می‌خواستند یک چراغ سبز به اصطلاح داشته باشند، به بهانه اینکه هدف ما ایمان است و هر وقت هدف ایمان شد، اسلام به ما چراغ سبز نشان داده
]است[ که به دشمنان اسلام دروغ ببندید. گفتیم نه، هرگز اسلام برای ایمان و در راه دعوت به حق و حقیقت دروغ را اجازه نمی‌دهد، به هیچ شکلی و به هیچ نحوی.» (همان: 148 ــ 149)

 

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1383). سیری در سیره نبوی. چاپ بیست‌وهفتم. تهران: انتشارات صدرا.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

تهمت در خدمت دیانت!

دروغ‌گویی برای مصالح دینی!

آیا می‌توان به ”اهل بدعت“ تهمت زد؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

یک گوش در و یک گوش دروازه!

شهید مطهری می‌نویسد:

«قرآن کریم تکیهٔ فراوانی روی این مطلب دارد که جوّ جامعهٔ اسلامی جوّ تهمت و بهتان و افترا و بدگویی نباشد. مردم مسلمان هروقت چیزی در مورد برادران و خواهران مسلمان خود شنیدند، مادام که به سرحد یقین قطعی ــ نه ظنّ و گمان ــ نرسیده‌اید که جای شک و شبهه نباشد و یا بینهٔ شرعی اقامه نشده است، وظیفه‌شان این است که آنچه می‌شنوند به اصطلاح معروف ”از این گوش بشنوند و از گوش دیگر بیرون کنند“ و، به تعبیر دیگر، همان جا که می‌شنوند دفن کنند و حتی به صورت اینکه ”من شنیدم“ هم نقل نکنند؛ نه تنها به صورت یک امر قطعی نقل نکنند، حتی این طور هم نگویند که ”من چنین چیزی شنیده‌ام.“ همین گفتنِ ”شنیدم“ هم ”پخش“ است و اسلام از پخش این نوع خبرهای کثیف و ناپاک و آلوده ناراضی است.» (مطهری، 1386: 51 ــ 52)

 

یادداشت‌ها:
ـ مطهری، مرتضی (1386). آشنایی با قرآن. جلد 4. چاپ بیست‌ودوم. تهران: انتشارات صدرا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز