«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه‌های اجتماعی» ثبت شده است

چرا سواد رسانه‌ای؟

سوگند خزائیان می‌نویسد:

برخلاف تصور عموم، سواد تنها به سواد خواندن و نوشتن ــ سواد از راه نظام آموزش و پرورش ــ و داشتن مدرک تحصیلی محدود نمی‌شود. انسان باسواد در دنیای امروز انسانی است که از سوادهای عاطفی، بهداشتی، ارتباطی، مالی، رایانه‌ای، تفکر انتقادی، استفاده از تلفن همراه، پژوهشی، فرهنگی، آموزشی و پرورشی، حقوقی، بصری و به ویژه سواد رسانه‌ای بهره‌مند باشد.

با توجه به تأثیر رسانه‌ها در زندگی بشر، سواد رسانه‌ای را می‌توان یکی از مهم‌ترین انواع سواد دانست که داشتن اطلاعات و سواد حداقلی برای انسان‌هایی که در ارتباط با رسانه‌ها هستند ضروری است. در مباحث سواد رسانه‌ای تلاش بر این است که نحوه برخورد و استفاده از رسانه‌ها را بیاموزد تا افراد در برابر رسانه‌ها کاملاً منفعل و تأثیرپذیر نباشند.

عبارت ”سواد رسانه‌ای“ اولین بار توسط مارشال مک‌لوهان در سال ۱۹۶۵ استفاده شد. از دهه ۱۹۷۰ موضوع سواد رسانه‌ای در برخی از کشورهای آمریکای لاتین و اروپایی مورد توجه قرار گرفت. برای اولین بار آموزش سواد رسانه‌ای در اروپا ۱۹۷۰ و در کشورهای فنلاند و دانمارک مورد توجه قرار گرفت. آموزش سواد رسانه‌ای در کانادا از سال ۱۹۷۸ با تشکیل ”انجمن سواد رسانه‌ای“ آغاز شد. پس از آن نیز مباحث سواد رسانه‌ای در قالب یک موضوع درسی به کتاب‌های انگلیسی افزوده شد. در سال ۱۹۸۲ یونسکو بیانیه‌ای در ارتباط با آموزش سواد رسانه‌ای صادر کرد. این بیانیه به امضای ۱۹ کشور رسید که در حال حاضر با عنوان ”بیانیه گرانوالد“ رسمیت پیدا کرده است.

در کشور ما نیز از اواسط دهه‌ هشتاد خورشیدی، سواد رسانه‌ای جای خود را میان کتاب‌های دانشگاهی باز کرده است و استادان علوم ارتباطات و رسانه مقالات متعددی را ترجمه و تألیف کرده‌اند. تأکید نخبگان دانشگاهی و رسانه‌ای بر ضرورت آموزش سواد رسانه‌ای به اقشار مختلف جامعه سبب شد تا در سال‌های اخیر همایش‌های متعددی با موضوع سواد رسانه‌ای در فرهنگ‌سراها و مدارس کلان‌شهرهای کشور برگزار شود. از سال ۱۳۹۱ کتاب‌های سواد رسانه‌ای با عنواین مختلف وارد نظام آموزشی ایران شدند.

سواد رسانه‌ای چارچوبی به منظور دسترسی، تحلیل، ارزیابی و تولید پیام به شکل‌های مختلف از چاپ تا اینترنت را فراهم می‌کند. می‌توان برخی از اهداف سواد رسانه‌ای در سطح جهان را چنین برشمرد:

– تجزیه و تحلیل نقادانه در بهره‌مندی و تولید پیام‌های رسانه‌ای

– شناخت فرستنده (منبع) و زمینه شکل‌گیری پیام رسانه‌ها به همراه توجه و شناخت علایق و جهت‌گیری‌های سیاسی، اجتماعی، تجاری و فرهنگی فرستنده

– تفسیر پیام‌ها و ارزش‌هایی که از جانب رسانه‌ها ارائه می‌شوند

– شناخت و انتخاب رسانه‌های مناسب برای برقراری ارتباط و دستیابی به مخاطبان مورد نظر

– دسترسی به رسانه‌‌ها برای بهره‌مندی و تولید پیام

با افزایش سواد رسانه‌ای انتظار می‌رود که مخاطب بتواند تحلیل رسانهای انجام دهد، بدین معنی که قادر به این موارد باشد:

– تفسیر پیام‌های آشکار و پنهان تولیدات رسانه‌ای

– تشخیص بازنمایی در تولیدات رسانه‌ای

– تشخیص شیوه‌های اقناع در تولیدات رسانه‌ای

– تشخیص و اهداف و انگیزه‌های ارسال‌کنندگان پیام

– تشخیص ارزش‌ها و سبک زندگی در تولیدات رسانه‌‌ای

در واقع، هر تولیدکننده‌ پیام (فرستنده) پیامی آشکار و در ورای آن پیامی پنهان دارد که قصد و هدف را به مخاطب (گیرنده) منتقل می‌کند. فرستنده پیام را رمزگذاری می‌کند. مخاطب با توجه به میزان سواد رسانه‌ای و آگاهی خود می‌تواند پیام فرستنده را رمزگشایی کند.

در مباحث سواد رسانه‌ای تلاش بر این است که مخاطب منفعل به فعال و مخاطب فعال به خلاق تبدیل شود. در واقع، می‌توان گفت رسانه‌ها مثل تفنگی که گلوله جادویی شلیک می‌کنند بر مخاطب تأثیری قوی، فوری و مستقیم دارند و مخاطبِ کاملاً منفعل بدون هیچ مقاومتی در برابر این گلوله محکوم به مرگ است. تلاش مؤلفان متون سواد رسانه‌ای بر این است که به مخاطب بیاموزند تا پیام‌‌های پنهان و پیدای تولیدات رسانه‌ای را تشخیص دهد و به راحتی تحت تأثیر هدف فرستنده قرار نگیرد و مخاطبی فعال باشد.

فرستنده از طریق فنون رسانه‌‌ای همچون بازنمایی، فنون اقناع، کلیشه، فرامتن حتی می‌تواند پیام‌های خارج از واقعیت را به مخاطب برساند یا مخاطب را قانع کند که پیام را کاملاً بپذیرد و تمام تلاش سواد رسانه‌ای بر این است که آگاهی‌بخش مخاطب برای استفاده آگاهانه و درست از رسانه‌ها باشد. (با اندکی ویرایش)

یادداشت‌ها:

ـ صدانت (دسترسی در 1399/7/30)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

چرا سلبریتی‌ها جای روشنفکران را گرفته‌اند؟

محمدامین قانعی‌راد می‌نویسد:
«ما با پدیده روشنفکر غایب مواجه هستیم. روشنفکر غایب یعنی کشورهایی که روشنفکرانش از کشور خارج می‌شوند و مهاجرت می‌کنند. افرادی که صاحب ایده هستند تحت فشار شرایط، جامعه را ترک می‌کنند. نویسندگان بزرگ، هنرمندان و شاعران منتقد و رمان‌نویسان اجتماعی ــ سیاسی وقتی از جامعه غایب باشند جای خود را به سلبریتی‌ها می‌دهند. در فقدان این روشنفکران، روشنفکرانِ کاذب نقش می‌یابند ... تبعات این انتقال مرجعیت فرهنگی، دامن زدن به افت و ابتذال فرهنگی است. غیبت روشنفکران از این عرصه‌ها زمینه را برای حضور و بروز سلبریتی در جامعه، فرهنگ و سیاست فراهم می‌کند و مصلحت عمومی و اجتماعی فدای فرصت‌طلبی سلبریتی‌ها خواهد شد. باید روشنفکران را به عرصه عمومی بازگرداند و از زندگی عمومی ــ اجتماعی معنازدایی نشود.» (هفته‌نامه صدا، شماره 130؛ به نقل از کانال جامعه‌شناسی)

یادداشت‌ها:

ـ کانال تلگرامی و اینستاگرام جامعه‌شناسی (دسترسی در 1399/4/11)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

غرقِ در شکوه دیگران!

فردین علیخواه می‌نویسد:

«فرض کنید که فردی در جست‌وجوی خانه‌ای برای خرید یا اجاره است. موردی را می‌بیند و در نگاه نخست می‌پسندد. از کارمند آژانس مسکن خواهش می‌کند تا درباره آن ”مورد اکازیون“ بیشتر بگوید. کارمند آژانس با افتخار و به شکل تحسین‌آمیزی می‌گوید ”رضا عطاران اینجا می‌شینه، می‌شناسین دیگه؟“ و دیگر به ویژگی خاصی اشاره نمی‌کند. آن فرد پس از سکونت در آن ساختمان به همه قوم و خویش خود اطلاع می‌دهد که  به ساختمان جدیدی نقل مکان کرده که رضا عطاران هم ساکن آن است. باز فرض کنید که فردی دنبال‌کننده (فالوور) صفحه یک اینفلوئنسر یا ستاره اینستاگرام است. وقتی آن اینفلوئنسر موفقیتی کسب می‌کند این فرد با شور‌ و‌ شوقی وصف‌ناپذیر خبر موفقیت او  را در بین خانواده و دوستانش جار می‌زند. او مدام خودش را به آن اینفلوئنسر می‌چسباند و به شکل کسالت‌باری در این خصوص مانور می‌دهد. حال موفقیت آن اینفلوئنسر هم گرفتن عکسی با یک اینفلوئنسر بسیار مشهورتر از خودش است. در واقع، اینفلوئنسر نخست هم عکس گرفتن با اینفلوئنسر مشهورتر از خود را در صفحه‌اش جار می‌زند و آشکار یا پنهان با اتصال خود به او پُز می‌دهد.

رابرت سیالدینی در سال ۱۹۷۶ به مطالعه آنچه در سطرهای قبل توصیف شد پرداخت. او طی آزمایش‌هایی مشاهده کرد که دانش‌آموزان با به تن کردن لباس‌های ورزشی تیم‌های موفق و برنده، موفقیت آنها را در واقع موفقیت خودشان قلمداد می‌کنند و به این شکل تلاش می‌کنند تا مقام و موقعیت فردی خودشان را برتر جلوه دهند و این در حالی بود که آنها هیچ نقشی در موفقیت تیم‌های مورد نظر نداشتند. رابرت سیالدینی طی این تحقیقات از پدیده ”غرقِ شکوه انعکاس‌یافته“ [۱] یا با حروف اختصاری ”بی.آی.آر.جینگ“ گفت؛ به بیانی، شکوه و افتخاری که بازتاب یافته و فرد خود را غرق آن کرده است. از آن زمان تاکنون تحقیقات درباره این رفتار اجتماعی همچنان ادامه داشته است. در این خصوص گفته می‌شود که افراد بنا به دلایلی همچون ارتقاء اعتمادبه‌نفس، تأثیر بیشتر بر دیگران، کسب هویت اجتماعی، کسب تمایز و تفاخر، و جلب توجه اطرافیان، ”غرق در شکوهِ انعکاس‌یافته“ می‌شوند.

بدون تردید، همه ما گاهی در زندگی روزمره‌مان شاید غرق که نه، ولی جسته‌گریخته به شکوه انعکاس‌یافته متوسل می‌شویم. به دلایل مختلف، گاهی سعی می‌کنیم خودمان را به چیزی متصل کنیم تا منزلت اجتماعی به دست آوریم یا در زندگی‌مان ــ حتی برای مدت زمان کوتاهی ــ احساس افتخار داشته باشیم و در مقابل، گاهی خودمان را از آنچه موجب تنزّل منزلت اجتماعی‌مان می‌شود دور می‌کنیم. ما گاهی نیاز داریم تا خودمان را عضو گروهی بدانیم و به این امر مباهات کنیم. ولی آنچه در پدیده ”غرق در شکوه انعکاس‌یافته“ موجب نگرانی و شاید سرزنش باشد رضایت به موفقیت دیگران و اکتفای فرد به آن است. به عبارت دیگر، شاهد وضعیتی باشیم که در آن فرد ”شکوهِ خود“ [۲] را به کل از یاد برده و تنها راضی به شکوه انعکاس‌یافته دیگران شده است.

با گسترش شبکه‌های اجتماعی و به ویژه اینستاگرام و استقبال درخور تأمل ایرانیان از آن، توجه به پدیده ”غرق در شکوه انعکاس‌یافته“ می‌تواند از جهات گوناگون مفید و مؤثر باشد. در صفحات مختلف ستاره‌های اینستاگرام و اینفلوئنسرهای ایرانی شاهد انبوه جمعیت دنبال‌کنندگانی هستیم که به انتظار موفقیت‌های بعدی و بعدی و باز بعدی آنها نشسته‌اند تا آن را با اشتیاق برای اطرافیان خود تعریف نمایند. نگاهی به قسمت نظرات این صفحات هر محققی را به تأمل درباره حسرت‌ها، ناکامی‌ها، و غبطه‌های دنبال‌کنندگان وامی‌دارد. با مرور این نظرات می‌توان دریافت که تعداد زیادی از این دنبال‌کنندگان به معنای واقعی کلمه ”غرق در شکوه انعکاس‌یافته“ اینفلوئنسرها گشته‌اند. آنان برای ارتقاء اعتمادبه‌نفس خود یا کسب افتخار و غرور مدام به موفقیت‌های اینفلوئنسر موردِ ستایش خود متوسل می‌شوند و دقیقه به دقیقه، و اینجا و آنجا موفقیت‌های آنان را نقل می‌کنند.

”شکوهِ خود“ این آن چیزی است که باید جدی گرفت.» (با اندکی ویرایش از کانال فردین علیخواه)

[1] Basking in reflected glory (BIRGing)

[2] self-glory

یادداشت‌ها:

ـ کانال تلگرامی فردین علیخواه (دسترسی در 1399/3/19)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

بدون شرح!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

۱۰ فرمان برای حضور نوجوانان در اینترنت!

نوجوان‌ها برای فعالیت در دنیای آنلاین به کنترل نیاز دارند؟ باید مانع‌شان شد یا تشویق‌شان کرد؟ در این مجموعه تلاش کرده‌ایم با ارائه‌ راهکارهای عملی به این سؤال‌ها جواب دهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مراقبت از کودکان و نوجوانان در برابر اخبار ناگوار!

«این روزها رسانه‌ها پر از خبرهای ناراحت‌کننده، خشونت‌بار، ترسناک و نگران‌کننده است؛ از اخبار مربوط به جنگ و تروریسم تا سقوط هواپیما و تغییرات اقلیمی و فجایع طبیعی. آنچه در رسانه‌ها بازتاب می‌یابد نه‌تنها روی زندگی آدم‌بزرگ‌ها اثر می‌گذارد، که بر دنیای کودکان و نوجوانان هم سایه می‌اندازد، سایه‌ای به مراتب تیره‌تر از آنچه دنیای بزرگ‌سالان را فرا گرفته است.

توصیه کلی در این مورد و برای تمام سن‌ها این است که از تماشای اخبار و تحلیل‌ها در حضور بچه‌ها پرهیز کنید. شما در لحظه پخش اخبار، گفت‌وگوها و تحلیل‌ها کنترلی بر آنچه در حال پخش است ندارید و ممکن است بچه‌ها تصاویر، صحنه‌ها یا گفته‌هایی را ببینند و بشنوند که عامل نگرانی غیرضروری یا صدمه روحی و ذهنی عمیق در آنها شود. [...] در صورت ضرورت، خودتان درباره رویدادها و اتفاق‌های نگران‌کننده‌ای که در اخبار تکرار می‌شوند و جامعه را درگیر می‌کنند با نوجوان‌ها و کودکان بالای هفت سال صحبت کنید. به این ترتیب، این شما هستید که میزان اطلاعاتی را که در اختیار آنها قرار می‌گیرد کنترل می‌کنید و در عین حال می‌توانید از میزان ترس و نگرانی آنها کم کنید.

برای همه سن‌ها

[...] پرسش از کودک یا نوجوان بهترین روش برای شروع گفت‌وگو است؛ اینکه چه چیزی درباره واقعه می‌داند و اطلاعاتش را از کجا به دست آورده، نظر خودش درباره ماجرا چیست و آن را چه‌طور درک می‌کند. بر دریافت اطلاعات از منابع قابل اعتماد تأکید کنید و بگویید اغلب نباید شنیده‌های‌شان از دوستان و هم‌کلاسی‌ها را جدی بگیرند. به آنها فضا بدهید که شنیده‌های‌شان را با شما در میان بگذارند تا در صورت نیاز اطلاعات خلاف واقع را اصلاح کنید.

کودکان زیر هفت سال

 بچه‌های زیر هفت سال را به کل از اخبار و رادیو و تلویزیون و شبکه‌های خبری دور نگه دارید. اگر روزنامه می‌خوانید، آن را دور از دسترس کودکان این گروه سنی نگاه دارید. دلیل عمده این تأکید این است که کودکان پیش از دبستان به راحتی واقعیت را با خیال و فانتزی‌های بسیار ترسناک اشتباه می‌گیرند. تماشای تصاویر خشونت‌آمیز، جنگ، فجایع طبیعی، سوانح و سوگواری‌ها یا شنیدن درباره این مسائل برای کودکان زیر هفت سال بسیار ترسناک‌تر از آن است که ما فکر می‌کنیم. اگر بچه‌ها کنجکاوی می‌کنند یا به نحوی در معرض اخبار قرار گرفته‌اند و سؤال دارند، [...] بهترین راه این است که اطلاعات را از طریق گفت‌وگو به آنها بدهید و همچنان مانع رودررو شدن تصویری یا حضوری آنها با مسائل بشوید.

کودکان هشت تا دوازده سال

بسیاری از کودکان در این سن می‌توانند از پسِ گفت‌وگو درباره اتفاق‌های دلهره‌آور و اخبار بد بربیاینند، اما این به معنای این نیست که همه بچه‌های این سن از چنین توانی برخوردارند. آنها را از شبکه‌های خبری دور نگه دارید و در حضورشان درباره اتفاق‌ها بحث و تحلیل نکنید. مشاهده پی‌‌درپی اخبار و تصاویر نگران‌کننده اغلب به احساس ناامنی در آنها دامن می‌زند و این‌طور احساس می‌کنند که خطری جدی [...] تهدیدشان می‌کند. کودکان در این سن سؤال‌های زیادی دارند؛ برای پاسخ به این پرسش‌ها و شروع گفت‌وگویی روشن‌کننده با آنها آماده باشید. گفت‌وگو را با پرسیدن از نگاه و نظر و اطلاعات خودشان شروع کنید. شکل‌گیری نظام اخلاقی و ارزشی در این سن آغاز شده است.

نوجوان‌ها 

نوجوان‌ها را نمی‌توان به راحتیِ بچه‌های کوچک‌تر از قرار گرفتن در معرض اخبار نگران‌کننده بازداشت. بهترین کار این است که منابع خبری را کنترل شده در اختیارشان قرار دهید. مثلاً اخبار را از رسانه‌هایی دنبال کنید که مطمئن‌اید تصاویر دلخراش یا خشونت‌آمیز را پخش نمی‌کنند. همچنان اجازه ندهید اخبار و رسانه‌ها به‌طور مستمر روشن باشند و بخش عمده وقت بچه‌ها به شنیدن یا در معرض اخبار بودن بگذرد. گفت‌وگو با نوجوان‌ها بسیار مهم است چون آنها عموماً مستقل از والدین اخبار را دنبال می‌کنند. دیدگاه و تحلیل‌شان درباره شرایط را جویا شوید. این گفت‌وگوها به آنها کمک می‌کند مهارت تحلیل و تفکرشان پرورش یابد و به شما امکان می‌دهد بفهمید آنها درباره موضوع چه‌قدر اطلاعات دارند و از شبکه دوستان و اطرافیان‌شان چه اطلاعات و تحلیل‌هایی دریافت کرده‌اند.

مراقبت از خودتان را فراموش نکنید!

فقط بچه‌ها نیستند که از بحران‌های اجتماعی و خبرهای نگران‌کننده آسیب می‌بینند. بزرگ‌سالان هم در این شرایط نیاز به مراقبت و حمایت دارند. افزون‌بر این، در شرایطی که خودتان بیش از حد نگران و آزرده‌اید نمی‌توانید منبع آرامش برای فرزندان یا شاگردان‌تان باشید. یک راه‌کار مهم این است که در اخبار بد و سپس گفت‌وگو با دوستان، خانواده و اطرافیان درباره موضوع غرق نشوید. این گفت‌وگوهای مستمر، که اغلب به حل موضوع کمک نمی‌کند، می‌تواند نگرانی‌تان را عمیق‌تر کند. بنابراین، در جمع‌های دوستانه به جای تحلیل و بحث و گفت‌وگو فعالیت‌های دیگری را جایگزین کنید.»

یادداشت‌ها:

ـ وبسایت مدرسه افروز (دسترسی در 1398/10/20)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

عروسی می‌کنیم تا فیلم بگیریم!

فردین علیخواه می‌نویسد:

«یکی از سوژه‌های اینستاگرامی در این روزها، ویدیوهای یک‌دقیقه‌ای از جشن‌های عروسی است، فیلم‌هایی از عروس و دامادی که در ماشین لاکچری نشسته‌اند و با آهنگ طنّازی می‌کنند، تصویر میز شام از سقف، نمایی از ساختمان مجلل تالار، و در نهایت عکس‌های آتلیه‌ای و باغی. برخلاف گذشته که معمولاً فیلم‌های عروسی لو می‌رفت و امکان تماشا برای غریبه‌ها فراهم می‌شد، این روزها تصاویر عروسی توسط خود افراد منتشر می‌شود. آنان از دیگران می‌خواهند تا شکوه جشن را ببینند تا شاید فیلم وایرال شود. در نتیجه، عروسی‌ها مهمانان مجازی بسیاری یافته‌اند. این مهمانان گویی دورتادور نشسته‌اند و به آیتم‌های مختلف عروسی امتیاز می‌دهند. از لباس و میک‌آپ تا تزئینات ماشین عروس، از دیزاین فینگرفودها تا سفیدی و نظم دندان‌های عروس!

این روزها نحوه روایت و نمایش جشن عروسی مهم‌تر از عروسی شده و این خود باعث برجسته شدن نقش عکس و فیلم شده است. شاید این گفته اغراق‌آمیز باشد ولی گویی برخی با این هدف عروس و داماد می‌شوند تا فیلم و عکس بگیرند. برای آنان عروسی به‌جای آنکه آغاز باشد به معنای پایان راه است. ما عروسی می‌کنیم تا چشمان جهانیان مسحور ما شود! حاصل نهاییِ عروسی نه آغاز زندگی دو نفر، بلکه فیلم‌ها و عکس‌های آنان است. برخی از عروس و دامادها یک هفته قبل از تاریخ عروسی، با عوامل خود به شمال می‌روند تا عکس‌برداری و فیلم‌برداری کنند و بعد از آن، برای عروسی به شهرشان بازمی‌گردند.

در برخی از مجالس، هنوز مهمانان سرگرم پای‌کوبی هستند که عکس‌هایی از عروس و داماد توزیع می‌شود. در برخی از سالن‌ها فیلم‌های گزینش‌شدۀ عروسی در لحظه، توسط ویدیو پروژکتور در معرض دید مهمانان قرار می‌گیرد. ما درحالی‌که هستیم خودمان را کمی آن‌طرف‌تر بر روی دیوار نظاره می‌کنیم. یک جهان موازی در دل جهان واقعی شکل می‌گیرد. آیا ما تخیلی هستیم و آنچه بر روی دیوار افتاده است واقعیت است و یا ما واقعیت هستیم و تصویر روی دیوار تخیل است؟ در هر حال دو جهان شکل می‌گیرد: نخست واقعیتی به نام جشن عروسی و دوم فیلمی که از آن ساخته خواهد شد.

با وجود گسترش تکنولوژی، زمان آماده کردن فیلم عروسی به‌جای آنکه کوتاه‌تر شود طولانی‌تر شده است، چون آنچه قرار است آماده شود برگرفته از جهان تخیل است و نه عروسی واقعی. این فیلم قرار است بازتاب جهانی رؤیایی و لاکچری باشد، جهانی همانند آنچه در فیلم‌های هالیوودی دیده ‌شده است. برخی از این فیلم‌ها به گونه‌ای مونتاژ شده‌اند که بیننده انتظار دارد در آغاز و پایان آن با لوگوی شرکت کلتکس ریکوردز یا آونگ مواجه شود. برخی از عروس و دامادها مدتی طولانی برای آماده شدن فیلم عروسی خود به انتظار می‌نشینند. فیلم عروسی شاید آخرین بازمانده عروسی است که به دست آنان می‌رسد. در مواردی سرنوشت یاری نمی‌کند و  وقتی فیلم آماده می‌شود آنان از همدیگر جدا شده‌اند و علی‌رغم یک سال انتظار، هیچ‌کدام‌شان حاضر نیستند تا به عکاسی بروند و فیلم را دریافت کنند.

بُعد خانوار در ایران کوچک‌ شده است، دایره روابط اجتماعی با فامیل تنگ‌تر شده است، فردگرایی و این ادعا که ”سعی کن خودت باشی“ به‌تدریج در حال گسترش است،  ولی در مقابل، فرهنگ زرق‌وبرق [glamour culture] به‌سرعت بر جشن‌های عروسی حاکم می‌شود. این امر با تغییرات اجتماعی سایر جوامع همخوانی ندارد. در سایر کشورها و با بروز این تحولات اجتماعی، جشن‌های عروسی کوچک‌تر و ساده‌تر شده‌اند، چون قضاوت دیگران برای فرد اهمیت ثانویه یافته است. شاید در این کشورها پنج درصد جامعه به علاوه تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ها عروسی‌های آن‌چنانی داشته باشند، ولی در این جوامع کم نیستند زوج‌هایی که ترجیح می‌دهند جشنی نداشته باشند و یا میزبان دوستان‌شان در رستورانی کوچک باشند. غذای مختصری بخورند و پای‌کوبی کنند. خوشحالی خودشان و شادی دوستان‌شان مهم‌ترین هدف آنهاست.

باید مراقب شرکت‌هایی باشیم که مجری جشن‌های عروسی‌اند. آنان با ”آفرهای“ شیک و خاص تلاش می‌کنند تا عروسی را پُرزرق‌وبرق نمایند چراکه ذی‌نفع‌اند. مغزشویی آنان با ژورنال‌های رنگی و برّاق، اودکلن، قهوه ترک، به کار بردن چند کلمه انگلیسی درباره تکنولوژی‌های روز عروسی و اینکه ”فلان سلبریتی هم این‌طور یا آن‌طور کرده“ انجام می‌شود.

فریب فیلم‌هایی که اینفلوئنسرهای ایرانی داخل و خارج از زرق‌وبرق جشن‌های عروسی‌شان منتشر می‌کنند و تلاش دارند تا به ما بگویند که آدم‌های باکلاس و آلامدی هستند را نخوریم. آنان را در اشاعه این سبک زندگی‌شان تنها بگذاریم و با لایک‌های‌مان تشویق‌شان نکنیم.

و در پایان، ای ‌کاش جوانان روشنفکر و امروزی نیز که عروسی ساده‌ای داشته‌اند در مقابل فرهنگ زرق‌وبرق عروسی، در شبکه‌های اجتماعی فعال‌تر شوند.» (کانال فردین علیخواه)

یادداشت‌ها:

ـ کانال تلگرامی فردین علیخواه (دسترسی در 1398/5/23)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

بدون شرح!

یادداشت‌ها:.

ـ اینستاگرام (دسترسی در 1398/5/18)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

بدون شرح!

 

یادداشت‌ها:.

ـ اینستاگرام (دسترسی در 1398/4/7)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز