«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیری در نهج‌البلاغه (1353)» ثبت شده است

خطر خشکه‌مقدسان!

شهید مطهری می‌نویسد:

«تاریخ نشان می‌دهد که بی‌رحمانه‌ترین جنگ‌ها، کشتارها، زجر و شکنجه‌ها به وسیله خشکه‌مقدسان صورت گرفته است. بزرگ‌ترین نمک‌نشناسی‌ها را اینها انجام می‌دهند، زیرا ”یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعًا“ [می‌پندارند کار نیک انجام می‌دهند. (کهف: 104)] جنگ‌های صلیبی، جنگ‌های خوارج، حتی فاجعهٔ کربلا ساختهٔ دست این طبقه است.» (مطهری، 1379: 75)

«وای به حال جامعه مسلمین از آن وقت که گروهی خشکه‌مقدس یک‌دندهٔ جاهل بی‌خبر پا را به یک کفش کنند و به جان این و آن بیفتند. چه قدرتی می‌تواند در مقابل این مارهای افسون‌ناپذیر ایستادگی کند؟ کدام روح قوی و نیرومند است که در مقابل این قیافه‌های زهد و تقوا تکان نخورد؟» (مطهری، 1385: 132 ــ 133)

«علی به عنوان یک افتخار بزرگ می‌فرماید: این من بودم که خطر بزرگی را که [اسلام] از ناحیه این خشکه‌مقدسان [خوارج] متوجه شده بود درک کردم؛ پیشانی‌های پینه‌بستهٔ اینها و جامه‌های زاهدانه و زبان‌های دائم‌الذکرشان نتوانست چشم بصیرت مرا کور کند؛ من بودم که دانستم اگر اینها پا بگیرند چنان اسلام را به جمود و تقشّر و تحجّر و ظاهرگرایی خواهند کشاند که دیگر کمر اسلام راست نمی‌شود.» (مطهری، 1353: 186)

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1379). پاسخ‌های استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب. چاپ دهم. تهران: انتشارات صدرا.

ـ مطهری، مرتضی. (1385). جاذبه و دافعه علی (ع). چاپ پنجاه‌ودوم. تهران: انتشارات صدرا.

ـ مطهری، مرتضی. (1353). سیری در نهج‌البلاغه. چاپ ؟. تهران: انتشارات صدرا.

ـ یادداشت‌ مرتبط:

فاجعه جهل مقدس!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

سبک‌باری و سبک‌بالی پیامبر (ص)!

مطهری و کتاب سیری در نهج البلاغه

شهید مطهری می‌نویسد:

«ابوسعید خدری، که از اکابر صحابه رسول خداست، آنجا که در مقام توصیف حالات آن حضرت برمی‌آید، اولین جمله‌ای که می‌گوید این است: ”کان ]رَسُول اللّه[ صلی الله علیه و آله خَفیفُ الْمَؤُونَةٌ“ یعنی رسول خدا کم‌خرج بود، با اندک به سر می‌برد، با مؤونه ]=خرج[ بسیار کم می‌توانست زندگی خود را ادامه دهد.
آیا این فضیلت است که کسی خفیف‌المؤونه
]=کم‌خرج[ باشد؟ اگر صرفاً از جنبه اقتصادی در نظر بگیریم که ثروت کمتری را مُستهلک ]=نابود[ می‌کند، جواب این است که نه، و لااقل فضیلت مهمی نیست. ولی اگر موضوع را از جنبه معنوی یعنی از جنبه حداکثر آزادی نسبت به قیود زندگی مورد مطالعه قرار دهیم، جواب این است: آری، فضلیت است، فضیلت بزرگی هم هست، زیرا تنها با احراز این فضیلت است که انسان می‌تواند سبک‌بار و سبک‌بال زندگی کند، تحرک و نشاط داشته باشد، آزادانه پرواز نماید و در نبرد دائم زندگی به پا خیزد.» (مطهری، 1353: 227 ــ 228)

 

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1353). سیری در نهج‌البلاغه. چاپ ؟. تهران: انتشارات صدرا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

شخص را با حق بسنج، نه حق را با شخص!

مطهری و سیری در نهج البلاغه

شهید مطهری می‌نویسد:

«طه حسین، ادیب و نویسنده معروف مصری معاصر، در کتاب ”علی و بنوه“ داستان مردی را نقل می‌کند که در جریان جنگ جمل دچار تردید می‌شود، با خود می‌گوید چطور ممکن است شخصیت‌هایی از طراز طلحه و زبیر برخطا باشند؟!‌ درد دل خود را با خود علی (ع) در میان می‌گذارد و از خود علی می‌پرسد که مگر ممکن است چنین شخصیت‌های عظیمِ بی‌سابقه‌ای بر خطا روند؟

علی به او می‌فرماید: ]متن عربی[؛ تو سخت در اشتباه‌ای، تو کار واژگونه‌ای کرده‌ای. تو به جای اینکه حق و باطل را مقیاس عظمت و حقارت شخصیت‌ها قرار دهی، عظمت‌ها و حقارت‌ها را که قبلاً با پندار خود فرض کرده‌ای مقیاس حق و باطل قرار داده‌ای. تو می‌خواهی حق را با مقیاس افراد بشناسی! برعکس رفتار کن. اول خود حق را بشناس، آن‌وقت اهل حق را خواهی شناخت؛ خود باطل را بشناس، آن‌وقت اهل باطل را خواهی شناخت. آن‌وقت دیگر اهمیت نمی‌دهی که چه کسی طرفدار حق است و چه کسی طرفدار باطل. و از خطابودن آن شخصیت‌ها در شگفت و تردید نخواهی بود.

طه حسین پس از نقل جمله‌های بالا می‌گوید: ”من پس از وحی و سخن خدا جوابی پرجلال‌تر و شیواتر از این جواب ندیده و نمی‌شناسم.“» (مطهری، 1353: 34 ــ 35)


یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1353). سیری در نهج‌البلاغه. چاپ ؟. تهران: انتشارات صدرا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز