«هرچه شنیدی را
بازگو مکن، که نشانه دروغگویی است و هر خبری را دروغ مپندار، که نشانه نادانی است.»
(نهجالبلاغه: بخشی از نامه 69، خطاب به حارث همدانی)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.
«هرچه شنیدی را
بازگو مکن، که نشانه دروغگویی است و هر خبری را دروغ مپندار، که نشانه نادانی است.»
(نهجالبلاغه: بخشی از نامه 69، خطاب به حارث همدانی)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.
«نفس خود را در واداشتن به عبادت فریب ده و با آن مدارا کن و به زور و اکراه بر چیزی مجبورش نساز و در وقت فراغت و نشاط به کارش گیر، جز در آنچه بر تو واجب است و باید آن را در وقت خاص خودش به جا آوری.» (نهجالبلاغه: بخشی از نامه 69، خطاب به حارث همدانی)
«برای دلها رویآوردن
و نشاط، و پُشتکردن و فراری است؛ پس آنگاه که نشاط دارند، آن را بر انجام مستحبات
وادارید، و آنگاه که پُشت کرده و بینشاط است، به انجام واجبات قناعت کنید.» (همان:
حکمت 312)
«دلها را رویآوردن و پُشتکردنی است؛ پس دلها را آنگاه به کار وادارید که خواهشی دارند و رویآوردنی، زیرا اگر دل را به اجبار به کاری واداری، کور میگردد.» (همان: حکمت 193)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.
امیرالمؤمنین (ع):
«ای مردم! آن کس که از برادرش اطمینان و استقامت در دین و درستی راه و رسم را سراغ دارد باید به گفته مردم درباره او گوش ندهد. آگاه باشید! گاهی تیرانداز تیر افکَنَد و تیرها به خطا میرود؛ سخن نیز چنین است. درباره کسی چیزی میگویند که واقعیت ندارد و گفتار باطل تباهشدنی است و خدا شنوا و گواه است. بدانید که میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست.
(پرسیدند معنای آن چیست؟ امام (ع) انگشتان خود را میان چشم و گوش گذاشت و فرمود)
باطل آن است که بگویی ”شنیدم“ و حق آن است که
بگویی ”دیدم“.» (نهجالبلاغه: خطبه 141)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.
«گروهی خدا را به امید بخشش پرستش کردند، که این پرستش بازرگانان است؛ و گروهی او را از روی ترس عبادت کردند، که این عبادت بردگان است؛ و گروهی خدا را از روی سپاسگزاری پرستیدند و این پرستش آزادگان است.» (نهجالبلاغه: حکمت 237)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید:
«چون عقل کامل گردد، سخن اندک شود.» (نهجالبلاغه: حکمت 71)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.
«کسی که بمیرد مردم میگویند: ”چه باقی گذاشت؟“ اما فرشتگان میگویند: ”چه پیش فرستاد؟“ خدا پدرانتان را بیامرزد، مقداری از ثروت خود را جلوتر بفرستید، تا در نزد خدا باقی بماند و همه را برای وارثان مگذارید که پاسخگویی آن بر شما واجب است.» (نهجالبلاغه، بخشی از خطبه 203)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.
«در روزگار پیامبر (ص) آنقدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد که ایستاد و خطابه ایراد کرد و فرمود: ”هر کس از روی عمد به من دروغ نسبت دهد جایگاه او پر از آتش است.“» (نهجالبلاغه: خطبه 210)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.
«خدایا جانم را نخستین نعمت گرانبهایی قرار ده که میستانی و نخستین سپردهای قرار ده که از من باز پس میگیری.» (نهجالبلاغه: خطبه ۲۱۵)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (۱۳۸۶). تهران: قدر ولایت.
«به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمانهاست به من دهند، تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جُوی را از مورچهای به ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد.» (نهجالبلاغه: خطبه ۲۲۴)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.
«بسا روزهداری که بهرهای جز گرسنگی و تشنگی از روزهداری خود ندارد، و بسا شبزندهداری که از شبزندهداری چیزی جز رنج و بیخوابی به دست نیاورد! خوشا خواب زیرکان و افطارشان.» (نهجالبلاغه: حکمت 145)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.