نعیمه پورمحمدی (استادیار فلسفه دین):
با توجه و مطالعه این کتب [«بیماری به مثابه استعاره» اثر سوزان سونتاگ، کتاب «بیماری» نوشته هوی کرل یا کتاب «معنای بیماری»] درمییابیم که بیماری چیزی نیست جز بیماری. یعنی بیماری استعاره نیست و بیماری را تفسیر نکنید و اسطوره، استعاره و عناوین را کنار بگذارید تا مفهوم بیماری تصحیح شود و اسطورههای شکلگرفته پیرامون آن زدوده شود و بیمار تحقیر و شرمنده نشود و به پنهانکاری نیفتد و تبدیل به دیگریِ آلوده، دیگریِ ناپاک یا دیگریِ خطرناک نشود و تبعیض علیه معلولان، سیاهان، فقیران، سالمندان و مهاجران همواره هست در این فرآیند بیماری مضاعف نشود و به این گروهها فشار بیشتری نیاید.
ما معمولاً امور را تفسیر، معنا و استعارههایی در مورد آنان به کار میگیریم و میتوانیم با آگاهی استعارههای خطرناک را کنار بگذاریم و بیماری را فقط در قالب بیماری ببینیم. ما نباید واژه قربانی را به کار ببریم، چرا که قربانی یک واژه و استعاره نظامی است و از ادبیات نظامی وارد ادبیات پزشکی شده است؛ جنگ است که قربانی میدهد و کشته میگیرد، نه بیماری، چون بیماری مبتلا میکند و به درمان نیاز دارد، که در برخی موارد درمان بیفایده است و فرد جانش را بر اثر بیماری از دست میدهد.
استفاده از استعارههای نظامی برای بیماران تلخ است، چون باعث میشود آنان فکر کنند دشمن جامعهاند و جامعه به پیکار با آنان رفته است. پوسترهای آگاهیدهنده در مورد کرونا از استعارههای نظامی استفاده کردهاند. به عنوان مثال، ”با این سلاحها (شستن مکرر دستها، دوری از اجتماع و ...) بر کرونا پیروز خواهیم شد” یا ”با هم کرونا را شکست میدهیم“، جمله ”خطر کرونا در کمین ماست“ یا ”ستاد مبارزه با کرونا.“ با این استعارهها بیماران ممکن است خودشان را به مراکز درمانی معرفی نکنند و دیگریسازی خطرناک و دیگریسازی دشمن برای آنان ایجاد میکند.
به عنوان مثال، پوستری را دیدم که زنجیره انتقال کرونا را قطع کنیم که زنجیره و قطع این مفهوم جنگ ندارد و احساس بد و پیام جنگ و دشمنی برای بیماران نمیفرستد و دعوت به همگرایی در آن وجود دارد. اگر با آگاهی استعارههای نظامی را از جامعه پزشکی کنار بگذاریم، واقعیت ساده است: هیچکس مورد هجوم بیماری قرار نگرفته است و بدن انسانها میدان جنگ نیست و بیماران تلفات نظامی یا دشمن نیستند. ”بیماران کرونایی“ یا ”وضعیت کرونایی“ عناوینی است که نباید به کار رود، بلکه باید بگوییم ”بیمار مبتلا به کرونا.“
هر وقت در طول تاریخ با یک بیماری با علت نامشخص مواجه بودهایم یا راه درمانش کشف نشده بوده اسطورهها و استعارههای برای آن بیماری شکل گرفته و این فرآیند تا کشف علت و کشف درمان و واکسن ادامه دارد. علت بیماری را نمیدانیم، اما همه شرور را به آن نسبت میدهیم و زمانی که بیماری از معنای شر پر شد، آن بیماری را به صورت استعاره در مورد وضعیتهای نامطلوبِ دیگری به کار میبریم؛ به عنوان مثال، چاقی بیمارگونه، رژیم سرطانی، دیوار جذامی از دسته اینها هستند؛ ما برای شرارت نسبت دادن به اسرائیل میگوییم اسرائیل غده سرطانی. باید هوشیار باشیم چراکه دور نیست برای هر وضعیت نامطلوبی کرونا را به کار ببریم و استعاره بسازیم و هر چیز کشنده و واگیردار را از این به بعد کرونا بگوییم.
وقتی میگوییم این استعارهسازی برای بیماری خوب نیست و باید کنار گذاشته شود، باید شرحی از احساسات بیماران داشته باشیم و آنان را بشنویم سپس متوجه اجتناب از این استعارهها میشویم.
اولین مورد شرح پدیدارشناختی این است که این استعارهها باعث میشود بیمار ازــخودــبیگانه و ازــماــبیگانه شود؛ خودــبیگانه یعنی بدنم به من خیانت میکند و سلولهایم مهاجم هستند و بدنم به تسخیر نیروهای مهاجم در آمده است؛ در مورد کرونا اینگونه است که با تکرار مداوم شستن دستها و یا فرونبردن دستها در دهان فرد حس میکند دستهایش دشمن بدن و دهانش بودند و وحدت و انسجام شخصیت فرد از بین برود، چون خودش را بیمار میکند.
دومین مورد شرح پدیدارشناختی این است که بیمار به شدت به وحشت میافتد و پنهانکاری میکند؛ یعنی وقتی بفهمد کرونا دارد فکر میکند حکم اعدامش را دریافت کرده است و کرونا را با مرگ یکسان میداند. خیلی از خانوادهها، اگر عضو مبتلا به کرونا داشتند، مخفی کرده و اعلام آنفولانزا یا سرماخوردگی میکردند و این باعث انتشار بیشتر بیماری میشد، چون اصلاً جسارت و شجاعت اعلام کرونا را نداشت؛ یا اگر مرگ یکی از نزدیکان یا اقوام بر اثر کرونا بود، دروغ دیگری میگفتند چرا که میترسیدند از جامعه طرد شوند.
این استعارهسازیها بیمار را بدنام، شرمسار، تحقیر و خوار میکند. با این استعارهها بیمار تبدیل به دیگریِ آلوده، ناپاک و خطرناک میشود؛ این دیگریسازیها قضاوت و داوری روانشناختی یا اخلاقی به دنبال خودش میآورد. این دیگریسازی ریشهاش به این برمیگردد که ما پرهیزگاری را با سلامت و فضیلت یکی میدانیم و انحراف را با بیماری و رذیلت؛ کسی به کرونا مبتلا شده دیگریِ منحرف و رذیلتمند میپنداریم.
سالمندان، بیماران زمینهای، فقرا، معلولان، مهاجران، خارجیان را بالقوه بیمار میدانیم و همه را جزو مجموعه دیگریِ خطرناک میبریم که باید از آنان ترسید، چون ممکن است کرونا داشته باشند و تبعیضی که همواره علیه این گروهها بوده در ایام این بیماری تقویت میشود و بیشتر به حاشیه کشانده میشوند. مثلاً گفتن مداوم اینکه ”سالمندان بیشتر به این بیماری دچار میشوند“ باعث انتقال پیام خوارکننده و حقیرکننده میشود و سالمندان از حقیقتِ پیر بودن خودشان شرمسار میشوند.
بیماریها آنقدر کشنده نیستند، بلکه استعارهها و مفاهیم پیرامون آنها کشنده هستند و همگی باید مراقب بهکارگیری این استعارهها در ایام بیماری کرونا باشیم.(با اندکی ویرایش)
یادداشتها:
ـ خبرگزاری حوزه (انتشار در 1399/3/29)