فردین علیخواه مینویسد:
«یکی از سوژههای اینستاگرامی در این روزها، ویدیوهای یکدقیقهای از جشنهای عروسی است، فیلمهایی از عروس و دامادی که در ماشین لاکچری نشستهاند و با آهنگ طنّازی میکنند، تصویر میز شام از سقف، نمایی از ساختمان مجلل تالار، و در نهایت عکسهای آتلیهای و باغی. برخلاف گذشته که معمولاً فیلمهای عروسی لو میرفت و امکان تماشا برای غریبهها فراهم میشد، این روزها تصاویر عروسی توسط خود افراد منتشر میشود. آنان از دیگران میخواهند تا شکوه جشن را ببینند تا شاید فیلم وایرال شود. در نتیجه، عروسیها مهمانان مجازی بسیاری یافتهاند. این مهمانان گویی دورتادور نشستهاند و به آیتمهای مختلف عروسی امتیاز میدهند. از لباس و میکآپ تا تزئینات ماشین عروس، از دیزاین فینگرفودها تا سفیدی و نظم دندانهای عروس!
این روزها نحوه روایت و نمایش جشن عروسی مهمتر از عروسی شده و این خود باعث برجسته شدن نقش عکس و فیلم شده است. شاید این گفته اغراقآمیز باشد ولی گویی برخی با این هدف عروس و داماد میشوند تا فیلم و عکس بگیرند. برای آنان عروسی بهجای آنکه آغاز باشد به معنای پایان راه است. ما عروسی میکنیم تا چشمان جهانیان مسحور ما شود! حاصل نهاییِ عروسی نه آغاز زندگی دو نفر، بلکه فیلمها و عکسهای آنان است. برخی از عروس و دامادها یک هفته قبل از تاریخ عروسی، با عوامل خود به شمال میروند تا عکسبرداری و فیلمبرداری کنند و بعد از آن، برای عروسی به شهرشان بازمیگردند.
در برخی از مجالس، هنوز مهمانان سرگرم پایکوبی هستند که عکسهایی از عروس و داماد توزیع میشود. در برخی از سالنها فیلمهای گزینششدۀ عروسی در لحظه، توسط ویدیو پروژکتور در معرض دید مهمانان قرار میگیرد. ما درحالیکه هستیم خودمان را کمی آنطرفتر بر روی دیوار نظاره میکنیم. یک جهان موازی در دل جهان واقعی شکل میگیرد. آیا ما تخیلی هستیم و آنچه بر روی دیوار افتاده است واقعیت است و یا ما واقعیت هستیم و تصویر روی دیوار تخیل است؟ در هر حال دو جهان شکل میگیرد: نخست واقعیتی به نام جشن عروسی و دوم فیلمی که از آن ساخته خواهد شد.
با وجود گسترش تکنولوژی، زمان آماده کردن فیلم عروسی بهجای آنکه کوتاهتر شود طولانیتر شده است، چون آنچه قرار است آماده شود برگرفته از جهان تخیل است و نه عروسی واقعی. این فیلم قرار است بازتاب جهانی رؤیایی و لاکچری باشد، جهانی همانند آنچه در فیلمهای هالیوودی دیده شده است. برخی از این فیلمها به گونهای مونتاژ شدهاند که بیننده انتظار دارد در آغاز و پایان آن با لوگوی شرکت کلتکس ریکوردز یا آونگ مواجه شود. برخی از عروس و دامادها مدتی طولانی برای آماده شدن فیلم عروسی خود به انتظار مینشینند. فیلم عروسی شاید آخرین بازمانده عروسی است که به دست آنان میرسد. در مواردی سرنوشت یاری نمیکند و وقتی فیلم آماده میشود آنان از همدیگر جدا شدهاند و علیرغم یک سال انتظار، هیچکدامشان حاضر نیستند تا به عکاسی بروند و فیلم را دریافت کنند.
بُعد خانوار در ایران کوچک شده است، دایره روابط اجتماعی با فامیل تنگتر شده است، فردگرایی و این ادعا که ”سعی کن خودت باشی“ بهتدریج در حال گسترش است، ولی در مقابل، فرهنگ زرقوبرق [glamour culture] بهسرعت بر جشنهای عروسی حاکم میشود. این امر با تغییرات اجتماعی سایر جوامع همخوانی ندارد. در سایر کشورها و با بروز این تحولات اجتماعی، جشنهای عروسی کوچکتر و سادهتر شدهاند، چون قضاوت دیگران برای فرد اهمیت ثانویه یافته است. شاید در این کشورها پنج درصد جامعه به علاوه تازهبهدورانرسیدهها عروسیهای آنچنانی داشته باشند، ولی در این جوامع کم نیستند زوجهایی که ترجیح میدهند جشنی نداشته باشند و یا میزبان دوستانشان در رستورانی کوچک باشند. غذای مختصری بخورند و پایکوبی کنند. خوشحالی خودشان و شادی دوستانشان مهمترین هدف آنهاست.
باید مراقب شرکتهایی باشیم که مجری جشنهای عروسیاند. آنان با ”آفرهای“ شیک و خاص تلاش میکنند تا عروسی را پُرزرقوبرق نمایند چراکه ذینفعاند. مغزشویی آنان با ژورنالهای رنگی و برّاق، اودکلن، قهوه ترک، به کار بردن چند کلمه انگلیسی درباره تکنولوژیهای روز عروسی و اینکه ”فلان سلبریتی هم اینطور یا آنطور کرده“ انجام میشود.
فریب فیلمهایی که اینفلوئنسرهای ایرانی داخل و خارج از زرقوبرق جشنهای عروسیشان منتشر میکنند و تلاش دارند تا به ما بگویند که آدمهای باکلاس و آلامدی هستند را نخوریم. آنان را در اشاعه این سبک زندگیشان تنها بگذاریم و با لایکهایمان تشویقشان نکنیم.
و در پایان، ای کاش جوانان روشنفکر و امروزی نیز که عروسی سادهای داشتهاند در مقابل فرهنگ زرقوبرق عروسی، در شبکههای اجتماعی فعالتر شوند.» (کانال فردین علیخواه)
یادداشتها:
ـ کانال تلگرامی فردین علیخواه (دسترسی در 1398/5/23)