فرهنگ مهروش درباره «توتمپرستی عربها» مینویسد:
«یکی از منابعی که میتوان از آن اطلاعاتی درباره گذشته به دست آورد نامهای بازمانده از دیرباز است. با نظر به نامهای برخی از قبایل، به خوبی میتوان دریافت که مدتها پیش از اسلام، توتمپرستی در میان این اقوام رواج داشته است. توتم یعنی یک حیوان، ستاره یا هر موجودی از این قبیل که افراد یک قوم خود را از نسل او میدانند و از او نیروی معنوی کسب میکنند. اقوام بدوی در جایجای جهان توتمپرستاند. گاه توتمی که پرستیده میشود جانوری است که غذای اصلی آن قوم را در یک منطقه جغرافیایی تشکیل میدهد و مقدس شدن آن همچون یک توتم راهی است که یک فرهنگ در خلال صدها سال برای جلوگیری از شکار بیرویه و از میان بردن نسل آن پی میگیرد. در این حالت، برای حیوان مقدس هم لازم است مناسکی خاص انجام دهند و سپس گوشت حیوان را بخورند. این اقوام حیوان را پدر معنوی و جد اعلای خود میدانند و چنانکه کودکان در مواقع خطر از پدر خویش یاری میجویند، از توتمها یاری طلب میکنند و آنها را میپرستند. گاه نیز توتمی که پرستیده میشد حیوانی شکاری بود که از بقایای شکار او میخوردند یا با رامکردنش او را به شکار برای خویش وامیداشتند. وقتی خوردن گوشت مردار در صدر اسلام تحریم شد، برخی قریشیان با پیامبر (ص) اعتراض کردند که ”چگونه کسی را میپرستید و در عین حال از آنچه او برایتان کشته است نمیخورید؟“ رواج این باور وقتی معنا دارد که روزیرسانی که از ویژگیهای معبود باشد و برخی از حیوانات وستارگان و امثال آنها ــ که پرستیده نمیشوند ــ واجد آن دانسته شوند.
باری نام برخی از قبایل کهن عربی بدین قرار است: بنیقَینُقاع (فرزندان عقاب)، بنیاسد (فرزندان شیر)، بنیالنضیر (فرزندان شغال)، بنیکلب (فرزندان سگ)، بنیزهره (فرزندان ستاره زهره)، قریش (بچه کوسه)، ... . بیشک این تسمیه مبتنی بر توتمپرستی مربوط به مدتها قبل از اسلام بوده است، آن زمان که عربها هنوز بیشتر در جوامع گردآوری و شکار زندگی میکردند و زندگی قبیلگی ــ که نوعی متکاملتر محسوب میشود ــ هنوز شکل نگرفته بود. احتمالاً عربها به مرور که از جوامع گردآوری و شکار به زندگی قبیلگی روی آوردند خداپرست شدند، خداپرستی آمیخته با اعتقاد شفاعت بتها از همان سنخ که بتپرستی مینامیم. در این نظام دینی جدید، توتمها جایگاهی پایینتر از بتها یافتند.
تحول فرهنگ عربی از باور به تأثیر پرستش توتمها تا جایگزینی باور به تأثیر توسل به بتها تحولی ناگهانی و انقلابی نبوده است آن سان که عربها تصمیم بگیرند از هیچ توتمی دیگر یاری نجویند و آن را نپرستند. برعکس، عربها ضمن باور به ارزش و اهمیت پرستش توتمها، خداوند خالق جهان را با نام ”الله“ شناختند و به او نیز اعتقاد ورزیدند. بتها را نیز که به مرور در دوران زندگی گردآوری و شکار کشف کرده بودند. همچون واسطههای الله دانستند.» (مهروش، 1395: 131 ــ 133)
یادداشتها: