ناصر کاتوزیان مینویسد:
«جوهر شعار حکومت و استقرار قانون این است که جامعه منظم باشد؛ نظم یکی از نیازهای جامعه مدنی و انسان است، انسان از آزادیهای جامعه طبیعی گذشته و تن به وجود جامعه و دولت و تحمل سنگینی بار اقتدار دولت داده است تا جامعهاش منظم باشد و از بینظمی پرهیز کند. جامعه منظم آن جامعهای است که هر چیز آن به جای خود باشد. در این نظم بارقهای از عدالت نیز هست، زیرا وقتی جامعه قانونمند شد، تساوی مردم در مقابل قانون اِعمال میشود؛ قانون برای همه یکسان است، چرا که تساوی جوهر عدالت است و اگر جوهر عدالت ماهوی نباشد، جوهر عدالت صوری است.» (کاتوزیان، ۱۳۸۱: ۱۱)
«از نظر سیاسی، گفته میشود که مردم ملزم هستند از قانون اطاعت کنند و از مردم میخواهیم که چنین کاری را بکنند. ولی این گفته تنها یک بُعد قضیه است؛ بُعد دیگر قضیه این است که قانون باید چه شرایطی داشته باشد که قدرت جذب و اشتیاق مردم را در اجرای قانون ایجاد کند. اولین سؤالی که در برابر این خطاب که باید قانونگرا باشی، قانونمند باشی و از قانون اطاعت کنی به ذهن میرسد این است که از کدام قانون؟ قانونی که به جای خودش نشسته و عادلانه است یا قانونی که از جای شایسته خود حرکت کرده و به طرف بیعدالتی میرود؟ آیا از بیعدالتی در لباس قانون هم باید اطاعت کرد؟» (همان: ۱۲)
➊ عدالت هدفِ نهایی است و نظم مقدمه آن!
«در نخستین مرحلهٔ زندگی اجتماعی، ما به نظم احتیاج داریم. ولی نظم تمام نیاز انسان نیست: همان انسانی که به نظم احتیاج دارد نظم ظالمانه را نمیپسندد و نمیپذیرد. ارزش نظم به این است که مقدمه اجرای عدالت باشد. هدفِ مطلوب اجرایِ عدالت است و نظم، اگر ارزش دارد، به عنوان مقدمه اجرای عدالت است، چون با بینظمی هیچگونه عدالتی در جامعه مستقر نمیشود؛ به همین جهت است که گاهی انسان به رغبت نظمی را واژگون میکند تا بساط ظلمی را برچیند. و این کاری است که مردم در انقلابها میکنند.» (همان: ۱۳)
➋ حق رأی مردم
«حق داوری مردم را نسبت به خوب و بد قوانین از آنها نمیشود گرفت. یعنی نمیتوانیم ادعا کنیم که قانون هر چه هست باید از آن اطاعت کرد. مردم حق دارند که در وجدان خودشان نسبت به خوب و بد قوانین قضاوت کنند. قانون خوب را به رغبت اجرا کنند و از قانون بد احتراز کنند؛ یا اگر مجبور هستند، با کُره و اجبار اجرا کنند، نه با رغبت.» (همان: ۱۴) «در کشوری که مردم و بهخصوص طبقات آگاه و روشنفکر افتخار میکنند که با دولت همکاری بکنند این ضابطه مردمی بودن دولت و گام برداشتن آن به طرف عدالت است و در هر دوران که روشنفکران در همکاری با دولت احساس سرشکستگی کنند این مقاومت نشانهٔ کجروی است و احتمال توفیق دولت اندک است.» (همان: ۱۵)
➌ اهمیت نیازهای اجتماعی
«قانون در صورتی به درستی اجرا میشود که با خواستها و نیازهای مردم و با آرمانهای آنها منطبق باشد. قانونی که در مقابل خواستهای مردم قرار بگیرد کم کم از جهان واقعیتها خارج میشود و تنها بر صفحه کتابها میماند و یک نحوه مقاومتی در مقابل آن شکل میگیرد. قانون باید مطابق طبع مردم باشد. قانونگذاری عاقل است که از اخلاق عمومی و خواستههای مردم پیروی کند و قدمهایی که برمیدارد در مقابل آنها نباشد. این بسیار خطرناک است که حکومتی بخواهد ارزشهای دینی یا ارزشهای انسانی را در سر راه نیازهای اساسی مردم بگذارد، خواه نیازهای معنوی باشد (مانند نیازشان به آزاد زیستن، آزاداندیشی، برابری، تعاون و سایر ارزشهای انسانی) یا نیازشان به گوشت و مرغ و دارو.» (همان: ۱۶)
➍ مقاومت طبیعی در برابر ظلم و قوانین نامطلوب!
«قانون خوب، اگر بر دل مردم جای گیرد، به رغبت اجرا میشود، احتیاج به پلیس و ژاندارم و قوه قهریه هم یا ندارد یا اگر دارد، خیلی به ندرت است. ولی قانون که بد باشد، اجرای آن به زور فایده مطلوب را ندارد و با موانع جدی روبهرو میشود و سرانجام بر صفحه کتابها میماند تا تاریخنویسان از آن یاد کنند.» (همان: ۱۹) «قانونگذارِ عاقل و دلسوز آن قانونگذاری است که هدف خود را با خواست مردم تطبیق بدهد؛ فکر نکند که در اتاقی دربسته میتوان برای جامعه قانون وضع کرد و جامعه موظف به اجرای آن است. مطابق قانون اساسی، قوانین باید اجرا بشوند. ولی این جنبههای روانی و اجتماعی را هم نمیشود از یاد برد. همه چیز در قانون نوشته نشده و برای اینکه شعار جامعه مدنی و قانونگرا شدن و قانونگذار شدن در قالب حقوقی تحقق پیدا کند، ناچار باید تمام واقعیت را بشناسیم.» (همان: ۲۰ ــ ۲۱)
➎ شعار اطاعت از قانون و تمهید گریز از قانون
«نباید چنین پنداشت که شعار اجرای قانون، تمام شعار ماست. گریز از قانون، شعار دیگری است که در کنار شعار نخستین باید مورد توجه قرار داد. وقتی شما با قانون ظالمانهای برخورد میکنید، وظیفه اصلی شما این است که آن قانون را چنان تفسیر کنید که با عدالت تطبیق کند، یعنی اگر بر سر دوراهی قرار گرفتید که یک نحوه تفسیر شما را به عدالت میرساند و یک نحوه تفسیر شما را به ظلم میرساند، باید طرفی را بگیرید که عادلانه باشد.» (همان: ۲۱)
یادداشتها:
ـ کاتوزیان، ناصر. (۱۳۸۱). اهمیت ذاتی قانون و فنون قانونگذاری. در: عبدی، عباس. (سرویراستار). معمای حاکمیت قانون در ایران (صص ۱۰ ــ ۴۳). تهران: انتشارات طرح نو.