سوگند خزائیان مینویسد:
برخلاف تصور عموم، سواد تنها به سواد خواندن و نوشتن ــ سواد از راه نظام آموزش و پرورش ــ و داشتن مدرک تحصیلی محدود نمیشود. انسان باسواد در دنیای امروز انسانی است که از سوادهای عاطفی، بهداشتی، ارتباطی، مالی، رایانهای، تفکر انتقادی، استفاده از تلفن همراه، پژوهشی، فرهنگی، آموزشی و پرورشی، حقوقی، بصری و به ویژه سواد رسانهای بهرهمند باشد.
با توجه به تأثیر رسانهها در زندگی بشر، سواد رسانهای را میتوان یکی از مهمترین انواع سواد دانست که داشتن اطلاعات و سواد حداقلی برای انسانهایی که در ارتباط با رسانهها هستند ضروری است. در مباحث سواد رسانهای تلاش بر این است که نحوه برخورد و استفاده از رسانهها را بیاموزد تا افراد در برابر رسانهها کاملاً منفعل و تأثیرپذیر نباشند.
عبارت ”سواد رسانهای“ اولین بار توسط مارشال مکلوهان در سال ۱۹۶۵ استفاده شد. از دهه ۱۹۷۰ موضوع سواد رسانهای در برخی از کشورهای آمریکای لاتین و اروپایی مورد توجه قرار گرفت. برای اولین بار آموزش سواد رسانهای در اروپا ۱۹۷۰ و در کشورهای فنلاند و دانمارک مورد توجه قرار گرفت. آموزش سواد رسانهای در کانادا از سال ۱۹۷۸ با تشکیل ”انجمن سواد رسانهای“ آغاز شد. پس از آن نیز مباحث سواد رسانهای در قالب یک موضوع درسی به کتابهای انگلیسی افزوده شد. در سال ۱۹۸۲ یونسکو بیانیهای در ارتباط با آموزش سواد رسانهای صادر کرد. این بیانیه به امضای ۱۹ کشور رسید که در حال حاضر با عنوان ”بیانیه گرانوالد“ رسمیت پیدا کرده است.
در کشور ما نیز از اواسط دهه هشتاد خورشیدی، سواد رسانهای جای خود را میان کتابهای دانشگاهی باز کرده است و استادان علوم ارتباطات و رسانه مقالات متعددی را ترجمه و تألیف کردهاند. تأکید نخبگان دانشگاهی و رسانهای بر ضرورت آموزش سواد رسانهای به اقشار مختلف جامعه سبب شد تا در سالهای اخیر همایشهای متعددی با موضوع سواد رسانهای در فرهنگسراها و مدارس کلانشهرهای کشور برگزار شود. از سال ۱۳۹۱ کتابهای سواد رسانهای با عنواین مختلف وارد نظام آموزشی ایران شدند.
سواد رسانهای چارچوبی به منظور دسترسی، تحلیل، ارزیابی و تولید پیام به شکلهای مختلف از چاپ تا اینترنت را فراهم میکند. میتوان برخی از اهداف سواد رسانهای در سطح جهان را چنین برشمرد:
– تجزیه و تحلیل نقادانه در بهرهمندی و تولید پیامهای رسانهای
– شناخت فرستنده (منبع) و زمینه شکلگیری پیام رسانهها به همراه توجه و شناخت علایق و جهتگیریهای سیاسی، اجتماعی، تجاری و فرهنگی فرستنده
– تفسیر پیامها و ارزشهایی که از جانب رسانهها ارائه میشوند
– شناخت و انتخاب رسانههای مناسب برای برقراری ارتباط و دستیابی به مخاطبان مورد نظر
– دسترسی به رسانهها برای بهرهمندی و تولید پیام
با افزایش سواد رسانهای انتظار میرود که مخاطب بتواند تحلیل رسانهای انجام دهد، بدین معنی که قادر به این موارد باشد:
– تفسیر پیامهای آشکار و پنهان تولیدات رسانهای
– تشخیص بازنمایی در تولیدات رسانهای
– تشخیص شیوههای اقناع در تولیدات رسانهای
– تشخیص و اهداف و انگیزههای ارسالکنندگان پیام
– تشخیص ارزشها و سبک زندگی در تولیدات رسانهای
در واقع، هر تولیدکننده پیام (فرستنده) پیامی آشکار و در ورای آن پیامی پنهان دارد که قصد و هدف را به مخاطب (گیرنده) منتقل میکند. فرستنده پیام را رمزگذاری میکند. مخاطب با توجه به میزان سواد رسانهای و آگاهی خود میتواند پیام فرستنده را رمزگشایی کند.
در مباحث سواد رسانهای تلاش بر این است که مخاطب منفعل به فعال و مخاطب فعال به خلاق تبدیل شود. در واقع، میتوان گفت رسانهها مثل تفنگی که گلوله جادویی شلیک میکنند بر مخاطب تأثیری قوی، فوری و مستقیم دارند و مخاطبِ کاملاً منفعل بدون هیچ مقاومتی در برابر این گلوله محکوم به مرگ است. تلاش مؤلفان متون سواد رسانهای بر این است که به مخاطب بیاموزند تا پیامهای پنهان و پیدای تولیدات رسانهای را تشخیص دهد و به راحتی تحت تأثیر هدف فرستنده قرار نگیرد و مخاطبی فعال باشد.
فرستنده از طریق فنون رسانهای همچون بازنمایی، فنون اقناع، کلیشه، فرامتن حتی میتواند پیامهای خارج از واقعیت را به مخاطب برساند یا مخاطب را قانع کند که پیام را کاملاً بپذیرد و تمام تلاش سواد رسانهای بر این است که آگاهیبخش مخاطب برای استفاده آگاهانه و درست از رسانهها باشد. (با اندکی ویرایش)
یادداشتها:
ـ صدانت (دسترسی در 1399/7/30)