محمد اسفندیاری مینویسد:
«برای امام حسین (ع) آشکار بود که بنی امیّه میخواهند او را بکشند؛ اگرچه در حرم امن الهی. اما آن حضرت نمیخواست حرمت خانه خدا هتک شود و محیطی را که خداوند امن قرار داده بود (مَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا) ]آلعمران: 97[ ناامن گردد. امام نه فقط به قصد دفاع از خویش، بلکه برای رعایت حرمت خانه خدا از مکه به کوفه رفت. میدانست که بنی امیّه نه تنها سفّاک، که هتّاک هستند و پروای خانه خدا را ندارند.
هنگامی که عبدالله بن زبیر به امام حسین گفت در مکه بمان تا مردم با تو بیعت کنند، آن حضرت فرمود: ”]متن عربی[؛ کشته شدنم را در یک وجب بیرون از مکه بیشتر میپسندم تا در آنجا کشته شوم. و کشته شدنم را در دو وجب بیرون از مکه بیشتر دوست دارم تا اینکه در یکوجبی آن کشته شوم.“ ]انسابالاشراف، ج 3، ص 375[
همچنین محمد بن حنفیه از امام حسین خواست که در مکه بماند که در آنجا هم عزیزتر است و هم محفوظتر. اما آن حضرت فرمود: ”]متن عربی[؛ میترسم که یزید بن معاویه مرا در حرم بکشد و حرمت این خانه به سبب من مباح شود. ]الملهوف، ص 128[“
اگر امام حسین در مکه میماند، یاورانی مییافت و میتوانست در پناه خانه خدا با عمّال یزید بجنگد و تعدی بنی امیه را به حرم خدا ابزار تبلیغ علیه آنها بسازد. اما آن حضرت نمیخواست خانه خدا را سپر جان خویش قرار دهد.
از همین جا میتوان دانست که چه تفاوتی است میان امام حسین و دشمنانش (بنی امیّه) و امام حسین و رقیبانش (عبدالله بن زبیر و همراهانش). ابن زبیر از مخالفان یزید بود و خود را رقیب امام حسین میپنداشت. وی، پس از شهادت امام، در مکه علیه یزید قیام کرد و خانه خدا را سنگر خود قرار داد. سپاه یزید به مقابله پرداخت و کعبه را آماج آتش و سنگ ساخت و بنای کعبه را ویران کرد و پردههایش را به آتش کشید. ابن زبیر، ده سال بعد، در زمان عبدالملک بن مروان، بار دیگر خانه خدا را سپر قرار داد و به جنگ با خلیفه برخاست. این بار نیز عمّال حکومت آتش و سنگ بر خانه خدا افکندند. پس بنگرید که تفاوت از کجاست تا کجا. امام حسین خود را سپر کعبه کرد و ابن زبیر کعبه را سپر خود.» (اسفندیاری، 1395: 211 ــ 212)
پسنوشت: حرکت امام حسین (ع) از مکه به طرف کوفه را روز هشتم ذیحجه گفتهاند. (همان: 217)
یادداشتها:
ـ اسفندیاری، محمد. (1395). عاشوراشناسی: پژوهشی درباره هدف امام حسین (ع). چاپ دوم. تهران: نشر نی.