آیتالله معرفت مینویسد:
«گروهی معتقدند که قرآن دو نزول داشته است: دفعی و تدریجی. در شب قدر همهٔ قرآن یکجا بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده ]است[؛ سپس در طول مدت نبوت دوباره به تدریج نازل گردیده است. این نظر شاید مشهورترین نظر نزد اهل حدیث باشد و منشأ آن روایاتی است که این تفصیل در آنها آمده است. برخی به ظاهر روایات اخذ کرده و برخی با تأویل آن را پذیرفتهاند. ]...[
طبق روایات اهل سنت قرآن یکجا از عرش بر آسمان اول (پایینترینِ آسمانها) نازل گردید، آنگاه در جایگاهی به نام ”بیت العزّة“ به ودیعت نهاده شد، ولی در روایات شیعه آمده است که قرآن از عرش بر آسمان چهارم فرود آمد و در ”بیت معمور“ نهاده شد. ]شیخ[ صدوق آن را جزء عقاید امامیه دانسته است ]الاعتقادات، باب 31[. ]...[
اگرچه اهل ظاهر به ظاهرِ این روایات بسنده کرده، آن را همینگونه پذیرفتهاند، ولی اهل تحقیق به دلیل اشکالات زیر آن روایات را تأویل بردهاند: حکمت و مصلحت نزول قرآن از عرش به آسمان اول یا چهارم و قرار دادن آن در بیت العزّة یا بیت معمور چیست؟ چه حکمتی در این نقل مکان نهفته است؟ به علاوه، این نزول چه سودی برای مردم یا برای پیامبر (ص) دارد که خداوند آن را با عظمت یاد میکند؟ آنچه از قرآن خواندنی است همان آیات و سوره و معانی و مفاهیم راهگشاست. آیا آمدن آن در شب قدر در آسمان اول یا چهارم کسب فضیلتی است و توفیقی برای مردم ایجاد میکند؟
فخر رازی در جواب این پرسشها گفته است: ”شاید تسهیل امر مورد نظر بوده است تا در موقع نیاز به نزول آیه یا سوره، جبرئیل بتواند فوراً از نزدیکترین جا آیهٔ مورد نیاز را بر پیامبر (ص) فرود آورد ]تفسیر کبیر رازی، ج 5، ص 85[.“ ولی این جواب متناسب با مقام علمی فخر رازی نیست، زیرا در ملأ اَعلی (ماوراء الطبیعه) قُرب و بُعد مکانی وجود ندارد.» (معرفت، 1378: 70 ــ 71)
«شیخ مفید درباره گفتار ]شیخ[ صدوق، که برای قرآن دو نزول فرض کرده است: دفعی و تدریجی، ]...[ میگوید: ”منشأ آنچه شیخ ابوجعفر صدوق برگزیده خبر واحدی است که نه موجب علم میشود تا آن را باور کرد، و نه موجب عمل میگردد تا آن را تعبداً پذیرفت. به علاوه، نزول قرآن در حالات گوناگون و در مناسبتهای مختلف، که اسباب نزول خوانده میشود، خود شاهدی است بر نپذیرفتن ظاهر آن خبر ]...[.“ ]تصحیح الاعتقاد؛ صص 57 ــ 58[» (همان: 68)
«سید مرتضی علمالهدی نیز میگوید: ”اگر شیخ ابوجعفر صدوق در اینکه قرآن یکجا نازل شده است بر روایات تکیه کرده باشد، آنها نه موجب علماند و نه مایهٔ یقین. و در مقابل آنها روایات بسیاری است که خلاف آن را ثابت میکند و قرآن را نازلشده در مناسبتهای مختلف میداند. برخی در مکه و برخی در مدینه و احیاناً حضرت رسول در پیشامدهایی منتظر میماند تا آیه یا آیاتی نازل شود؛ این قبیل آیات در قرآن زیاد است. به علاوه، خود قرآن صریحاً دلالت دارد که به طور پراکنده نازل شده است: ′وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لَا نُزِّلَ عَلَیهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَ رَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا ]فرقان: 32[.‘ آیهٔ ′کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ ...‘ نشان میدهد که قرآن به طور پراکنده نازل شده است تا موجب استواری قلب پیامبر گردد.“» (همان: 69)
یادداشتها:
ـ معرفت، محمدهادی. (1378). علوم قرآنی. قم: موسسه فرهنگی تمهید.