مهدی سیمایی مینویسد:
«قبول یا رد حدیث اغلب وابسته به معنا و متن حدیث است. در نمونههای فراوانی، حدیث صحیح و معتبری درست فهمیده نمیشود و سبب انحراف و اشتباه میگردد. گاهی هم حدیثی یافت میشود که سندش بیعیب و نقص است، اما متنش باورپذیر نیست و به صورت یقینی باطل است و صدور آن از معصوم (ع) محال است. بدین دلایل، دانش فقهالحدیث جایگاه و اهمیت والایی دارد. پیامبر (ص) و امامان (ع) نیز ارزش نقل روایت را در برابر فهم و تلاش در درایت حدیث، ناچیز دانستهاند. امام صادق (ع) فرموده است: ”حَدیثٌ تَدْریهِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ حَدیثٍ تَرْویه؛ درایت و فهم کامل یک حدیث بهتر از نقل هزار حدیث است.“ [1] در روایات چندی نیز امامان مخاطبان خود را به درایت در مقابل اهتمام به نقل فراخواندهاند: ”علیکم بالدرایات لا بالروایات.“ [2] امام علی (ع) فرمودهاند: ”هِمَّةُ الْعَاقِلِ الّدِرَایةُ و هِمَّةُ الْجَاهِلِ الرِّوَایة؛ همت عاقل و عالم، درایت و دستیابی به فهم کامل مقصود سخن است و همت جاهل، نقل آن است.“ [3] در نتیجه باید در پی رسیدن به مراد حدیث و فهم کامل آن بود، که بدون فهم نه میتوان حدیثی را پذیرفت و نه میتوان به حدیثی معتقد شد یا طبق آن عمل کرد.» (سیمایی، 1398: 60)
پانوشتها:
[1] صدوق، معانی الأخبار (ص 2)؛ مجلسی، بحار الأنوار (ج 2، ص 184)
[2] کراجکی طرابلسی، کنز الفوائد (ج 2، ص 31)؛ مجلسی، بحار الأنوار (ج 2، ص 60)؛ شهید ثانی، منیة المرید (ص 370)
[3] دیلمی، أعلام الدین (ص 87، با تفاوتی اندک)؛ کراجکی طرابلسی، کنز الفوائد (ج 1، ص 200 و ج 2، ص 31)؛ مجلسی، بحار الأنوار (ج 2، ص 160)
یادداشتها:
ـ سیمایی، مهدی. (1398). مشهورات بیاعتبار در تاریخ و حدیث: دفتر اول. قم: کتاب طه.
ـ یادداشت مرتبط: