علی طبیعتپور مینویسد:
«این روزها روایتی منسوب به امام صادق (ع) دست به دست میچرخد که موجبات طعن به مؤمنان و دلگیری آنان شده است. این روایت به این مضمون است که ”هر گاه بلا و ذلتی به شما رسید، به قم بروید، چون آنجا پناهگاه فرزندان فاطمه و استراحتگاه مومنان است.“
باید به مؤمنان گفت دلگیر نشوید، که خودکرده را تدبیر نیست. وقتی هر روایتی را هر کسی و هر نهادی بدون بررسی صدوری و دلالی بر در و دیوار شهرها میزند و مدام از رادیو و تلویزیون و تریبونها پخش میکند، باید انتظار چنین روزهایی را هم میداشتند. البته متأسفانه آنها که چنین میکنند در چنین مواقعی از صحنه غایباند و بارِ پاسخ به سؤالات بر دوش آنانی میافتد که درد دین دارند، نه آن که ناندینخورند.
و اما ماجرای این روایت: فارغ از بحث صدوری و سندی روایت، باید گفت بسیاری از روایات مندرج در کتب روایی ما تاریخمندند و برای مخاطب آن زمان و آن مکان بوده است.
در اواخر دوران بنیامیه قیامی به رهبری ابن اشعث در عراق رخ داد که یکی از قبایل عرب ساکن کوفه به نام ”بنی اشعر“ (اشاعره) هم شرکت داشت. این قیام شکست خورد و بازماندگان آنها در اقصی نقاط مملکت پهناور اسلامی متواری شدند. از جمله انقلابیون اشعری به ایران متواری و در محل قم کنونی ساکن شدند. آنها با کمک مردم محلی در آن منطقه برجوبارویی ساختند و آن را قم نامیدند که تا اندازهٔ زیادی از حکومت مرکزی استقلال داشت.
اشعریان، شیعه نه به معنی امروزی آن، بلکه به معنی عام آنروزی بودند. لذا قم از آن زمان مأمنی برای انقلابیون مختلف شیعی، اعم از کیسانی و عباسی و امامی، شد که از دست خلفای وقت متواری میشدند. با انقلاب عباسیان بر ضد امویان، اشعریان قم هم در آن شرکت کردند و لذا پس از روی کار آمدن عباسیان، به پاداش این همکاری، حکومت قم را یافتند که استقلالی بیش از پیش داشت. بعدها این اشعریان به تدریج به جناح امامی شیعیان نزدیک شدند.
به هر حال، این روایت بر فرض صحت سند به چنین ماجرایی اشاره دارد. اگر علمای ما این روایت را از بستر زمانی خود خارج نمیکردند و برای تأیید حوزهٔ قم به آن اطلاق نمیدادند، اینک چنین شبههای مطرح نمیشد.
باشد که عبرت گیریم.»
یادداشتها: