محمد هدایتی درباره
«کذب و بیدقتی در روایات» مینویسد:
«جعل و کذب فراوان
به گواه منابع حدیثی
و تاریخی پدیده دروغ بستن بر پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت ایشان در جعل و وضع احادیث
امری شایع و فراوان بوده است، به طوری که برخی تنها کمی از روایات را از آفت کذب
در سلامت میدانند. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که پس از من دروغ بستن بر من فراوان
میشود. مردم پس از ایشان با یک ولع و حرصی به دروغ بستن به آن حضرت و اهل بیتشان
(ع) روی آوردند. جاعلانی بودند که در میان اصحاب ائمه (ع) وجاهتی کسب کرده و مورد
اعتماد قرار میگرفتند. آنگاه نوشتههای روایی آنها را به امانت گرفته و با افزودن
کلمات و جملاتی در لابلای فرمایشات ائمه (ع) به وضع و جعل میپرداختند، سپس آنها
را به ایشان برگردانده و آنان نیز در قالب روایات صحیح در میان شیعه منتشر میساختند.
گاهی که برخی از اصحاب خدمت امام متأخر میرسیدند، آن حضرت بسیاری از احادیث نقلشده
از امامان پیشین را منکر شده و آنها را جعلی و کذب میشمردند. [...]
مسامحه و بیدقتی
تسامح و بیدقتی از
دیرباز و البته به ناروا تودههای انبوهی از روایات را در کتب حدیثی انباشته کرده
و بدون پالایش و تمییز و به عنوان آموزههای دینی و تعالیم اسلامی در دسترس مردم
قرار داده است. مرحوم سید مرتضی و مرحوم شیخ مفید بر این باورند که اصحاب حدیث در
نقل روایات اهل دقت و جستوجو نبوده و غلط و درست را با هم یکی میپنداشتند،
بدون آنکه بتوانند صحت آنها را تشخیص داده و غث و سمین را از هم بازشناسند. آنها
با اینکه اهل تلاش و ورع بوده و عقیده سالمی داشتند، ولی در انتساب کلمات به ائمه
(ع) تسامحی زیاد میکردند.
مضامین تقیهای و
موردی
حمل روایات بر تقیه
و استتار از دشمنان و انتساب بعضی از اخبار بر مورد و واقعه خاص یا مطابق با فهم
سائل یا حاضرین و مانند آن از راههایی است که جوامع فقهی یا روایی ما برای گریز
از تعارض یا مضامین مشکلدار بعضی از روایات به کار میگیرند. هرچند در این باره
کمتر به دنبال کشف ضابطه و ملاک علت آنها هستند، ولی اصل وجود این موارد ویژه را
به عنوان یک واقعیت در حوزه روایات نمیتوان انکار کرد.
نقلبهمعنا
متن روایات با واژگان و الفاظ خاص آن را به ندرت
میتوان سخن معصوم تلقی کرد، چون پدیده نقلبهمعنا در کنار عواملی مانند کیفیت
استنساخ و نیز اشتباه راوی در تحمل و حفظ و نقل روایت، امری طبیعی و پذیرفتهشده
در محاورات عقلایی است، که گاهی با اضافههای خودسرانه و غیرمجاز هم همراه میشود.
بنابراین دقتهای ادبی برای بیرون کشیدن احتمالهای گوناگون با استناد به جزئیات
کلمات و واژهها و وارسی افراطی ظواهر الفاظ در نقلهای روایی مطلوب به نظر نمیرسد،
بلکه به جای آن باید بر روی معانی حدیث و قدر مشترک یک دسته از روایات با رجوع به
متنهای مختلف آن دقت صورت گیرد.» (هدایتی، 1395: 62 ــ 64)
یادداشتها:
ـ هدایتی،
محمد. (1395). مناسبات فقه و اخلاق. تهران: نگاه معاصر.