شهید مطهری مینویسد:
«علی (ع)
جملهای درباره پیغمبر اکرم دارد که در ]خطبه 108[ نهجالبلاغه است و سیره پیغمبر را در یک قسمت بیان میکند.
میفرماید: ”طبیبٌ“؛ پیغمبر پزشکی بود برای مردم. البته معلوم است که مقصود پزشک
بدن نیست ]...[، بلکه مقصود
پزشک روان و اجتماع است. ”طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ“؛ در اولین تشبیه که او را به
طبیب تشبیه میکند، میخواهد بگوید روش پیغمبر روش یک طبیب معالج با بیماران خودش
بود. یک طبیب معالج با بیمار چگونه رفتار میکند؟
از جمله خصوصیات طبیب معالج نسبت به بیمار ترحم
به حال بیمار است، کما اینکه خود علی (ع) در] خطبه 140[ نهجالبلاغه میفرماید: ”وَ إِنَّمَا
یَنْبَغِی لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَیْهِمْ فِی السَّلَامَةِ أَنْ
یَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِیَةِ؛ اشخاصی که خدا به آنها توفیق داده
که پاک ماندهاند باید به بیماران معصیت ترحم کنند.“
]...[ پیغمبر
اکرم روشش روش یک طبیب معالج بود. ولی میفرماید: طبیب با طبیب فرق میکند. ما
طبیب ثابت داریم و طبیب سیّار. یک طبیب محکمهای باز کرده، تابلویش را هم نصب کرده
و در مطب خودش نشسته، هرکس آمد به او مراجعه کرد که مرا معالجه کن، به او نسخه میدهد؛
کسی مراجعه نکرد به او کاری ندارد. ولی یک طبیب، طبیب سیّار است، قانع نیست به
اینکه مریضها به او مراجعه کنند، او به مریضها مراجعه میکند و سراغ آنها میرود.
پیغمبر سراغ مریضهای اخلاقی و معنوی میرفت در تمام دوران زندگیاش کارش همین
بود.» (مطهری، 1383: 87 ــ 88)
یادداشتها:
ـ مطهری،
مرتضی. (1383). سیری در سیره نبوی. چاپ بیستوهفتم. تهران: انتشارات صدرا.
ـ نهجالبلاغه.
ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.