نعمتالله صالحی نجفآبادی مینویسد:
«اینها افراد مقدسی بودند که جهالتشان بر عقلشان میچربید. جهالت بر عقل غلبه داشت. اینها با علی (ع) دشمن بودند، علی (ع) را کافر میدانستند و میگفتند که ریختن خونش کار ثوابی است؛ ثواب یعنی پاداش دارد. ابن ملجم هم با همین نیت علی (ع) را کُشت که خدا پاداش خوبی به او بدهد. این یک تفکر بود. این برداشت دینی بود و نیاز به اصلاح داشت. ابن ملجم به عنوان دین این کار را کرد، یعنی تلقیاش از دین این بود. این تلقیِ اشتباه نیاز به اصلاح دارد، که این گروه خوارج ــ که باقی ماندند ــ نتوانستند اندیشههای دینیشان را اصلاح کنند. اینها اول دوازده هزار نفر بودند. رفتند بیرون کوفه و تشکیل اردو دادند در زمینی، که به ”حروراء“ معروف است. برای علی (ع) پیام دادند که قصد براندازی تو را داریم، با حکومت تو مخالفایم و باید مردم را از دست تو خلاص کنیم. علی (ع) در مقابل اینها چه کرد؟ سپاهی تهیّه کرد برای دفاع. علی (ع) سه جنگ داشته است، که هر سه برای دفاع بوده است و هیچوقت شروعکننده نبوده است، چنانچه پیغمبر هم نبوده ]است[. پیامبر خدا حتی یک بار هم شروع به جنگ نکرد. وقتی دشمن تهاجم کرد، پیامبر دفاع کرد. حتی برای جلوگیری از جنگ کوشش فراوانی کرد که بعضیوقتها نتیجهبخش میشد و گاهی نمیشد.
علی (ع) وقتی حاکم است و در اپوزیسیون چنین افرادی هستند، افراد کجفهم و متعصب که جهلشان بر عقلشان غلبه دارد، با آنها چطور رفتار کرد؟ چنان گرفت و زد و بست و سرکوب کرد که احدی نتواند نفس بکشد؟ ولی نَه، اینطور عمل نکرد. فرمود که همین خوارج، که من را کافر میدانند و کشتن من را ثواب، ما اینها را از جامعه اسلامی منعشان نمیکنیم. به مساجد ما بیایند، در اجتماعات ما شرکت کنند، حتی حقوق آنها را بیتالمال قطع نمیکنیم. اینها شهروندند و حق زندگی، حق حیات دارند، حق گرفتن حقوق ماهیانهشان را دارند. یک تفکر غلطی دارند و تا زمانی که دست به شمشیر نبردهاند و مسلحانه در مقابل من نیامدهاند، من کاری با آنها ندارم. حال که آنها اردو زدند، علی (ع) هم نیرویی آماده کرد تا قدرت دفاع داشته باشد و حرکت کرد به سرزمین حروراء در بیرون کوفه. اول به اصحابش فرمود که احدی متعرض این جماعت نشود، احدی به آنها تیراندازی و شروع به جنگ نکند. ما باید با اینها صحبت کنیم. باید این اندیشه دینی اشتباه را از مغزشان بیرون بیاوریم. اولین راه همین است. ]...] علی (ع) گفت که اول باید اندیشه دینی را اصلاح کنیم؛ بعد اگر از انحراف برنگشتند و به جنگ پرداختند و به ما حمله کردند، ما دفاع میکنیم؛ اگر حمله نکردند، به دفاع هم نیازی نداریم.» (صالحی نجفآبادی، 1383: 60 ــ 61)
یادداشتها:
ـ صالحی نجفآبادی، نعمتالله. (1383). قضاوت زن در فقه اسلامی. تهران: امید فردا.