آیتالله حسینی قائم مقامی پاسخ میدهد:
ـ آیا در صورت دروغ گفتن، تهمت زدن و آبروی افراد را بردن باز فرد مرتکب، مسلمان هست یا خیر؟
پاسخ دقیق به این پرسش ناظر به آسیبشناسی دقیق حوزه دینداری و دینشناسی است، که مهمترین این آسیبها نشناختن معیارهای دینداری و به دنبال آن جابهجایی ارزشهای دینی است. خیلی اتفاق خطرناکی است که معیارهای دینداری را گُم کنیم وقتی این اتفاق بیفتد، خیلی از اموری که از دین نیست دینی تلقی میکنیم و خیلی از اموری که از دین هست غیردینی تلقی میکنیم. ]...[ در خیلی از موارد رفتارهایی دینی تلقی میشود و به سمت ایجاد جاذبههایی برای دینداری میرویم که در ناسازگاری ذاتی با معیارهای دینی قرار دارد، اما چون ظاهر و فُرم دینی دارد دل خوش داریم که در حال بسط دینداری هستیم و از انبوه کسانی که به برخی پدیدارها و ظواهر دینی التزام نشان میدهند چنین نتیجهگیری میشود که جامعه دینی است. غافل از اینکه خیلی از رفتارها و از جمله مناسک دینی نشانههای صددرصدی و قابل اطمینان نیستند و صرفاً تعیینکننده ”فرم دینداری“ میباشند و ”نشانه مشترک“ میان دینداری واقعی و غیرواقعی به شمار میآیند. به طور مثال، بسیاری از نشانههای دینداری ما با داعش مشترک و شبیه به هم است؛ چه بسا اگر نشانههای ظاهری ملاک باشد، داعشیها در بسیاری از موارد از مادیندارتر هم هستند.
ـ اگر نشانههای ظاهری و مشترک معیار دینداری باشد، ما مسلمانتریم یا داعش؟
بدون تردید داعش مسلمانتر از ماست. و تا معیار مشخص و قابلفهمی برای داوری و تشخیص وجود نداشته باشد به صرف ادعا و با شعار تنها نیز نمیتوان چیزی را ثابت یا رد کرد. پس باید ببینیم در واقع ما چه معیاری داریم که فصل ممیز و تشخص بخش ما از جریانات ظاهرگرای دینی همچون داعش است و حجت ما در برابر آنان میباشد و به جوان حقیقتجو و پرسشگر امروز و نیز به مخاطب جهانی خود میتوانیم با اتکا و استناد به این معیارها با صراحت و اطمینان بگوییم این تفاوت ما با دیگران است. معیارها نشانههایی است که وقتی دینداری با سنگ محک آنها سنجیده میشود تازه متوجه دوری و فاصله مدعیان دینداری از دین حقیقی میشویم. و با توجه به اینکه انتظار ما از معیار مرزبندی با موارد مشابه و غلطانداز است بنابراین مهمتر از نشانههای اثباتی نشانههای ابطالی هستند. معیارهای ابطالی دینداری مشخص میکند که چه چیزی دینداری نیست به عبارت دیگر معیارهای ابطالی ممیزات دینداری را تعیین میکند.
ـ در عصری که دینداری سخت و اصول دینی روزبهروز کمرنگتر میشود چه باید کرد تا جذابیتهای دینی حفظ شود؟
از آسیبهای دینداری معاصر این است که بخش قابلملاحظهای از رسانههای صوتی و تصویری کشور در حال تولید انبوه گزارهها و اطلاعات پیرامون دین هستند و مخاطب خود را در محاصره خود قرار میدهند، در حالی که مشخص نیست که واقعاً کدام یک از این گزارهها و اطلاعات، دینی است و کدام دینی نیست. لذا بارها گفتهام بر خلاف تصورِ رایج مشکلِ اصلی نسل معاصر نبودِ اطلاعات دینی نیست، بلکه فقدان معیار برای تشخیص و داوری درباره اطلاعات و گزارههایی است که پیرامون و به نام دین به او عرضه میشود. متأسفانه در حوزه دینی مبتلای به پمپاژ اطلاعات دینی شدهایم و نسبت به دادن معیارهای دینداری غفلت کردهایم؛ به همین دلیل، در بسیاری مواقع در آنچه که به نام دین به جامعه تزریق میشود تناقضات و ناسازگاریهای متعددی وجود دارد.
واقعیت این است که بخشی از متفکران دینی، به تعبیر حضرت امیر (ع) به دلایلی عملاً در جامعه ”ملجم“ یعنی ”لجامزده“ هستند و یا امکان لازم برای سخن گفتن و آگاهیبخشی در این حوزهها را ندارند و یا انگیزه لازم را از دست دادهاند و کناره گزیدهاند و خودشان را در معرض قرار نمیدهند و شرایطی هم پیش آمده که جامعه هم به سراغ آنان نمیرود. ]...[ در هر صورت، نتیجه آن این شده است که بسیاری از تریبونها در اختیار کسانی قرار گرفته است که در بهترین حالت فقط ”گزارهها و اطلاعات دینی“ در اختیار جامعه میگذارند و متأسفانه چون خود قدرت شناخت و داوری درباره معیارهای دینداری را ندارند، نمیتوانند مخاطبان خود را از این نظر تغذیه کنند و اینجاست که یا گروه گروه از این تریبونها فاصله میگیرند و یا با تضعیف منطق بیرونی و عقلانیِ دین دینداری به سوی فرقهگرایی پیش میرود، در حالی که آگاهی از معیارها مانع فرقهشدگی میشود و با استناد به ملاکهای بینالاذهانیِ دین امکانِ عمومی و عقلایی فراهم میآورد تا بر مبنای آن میزان درستی اطلاعات دینی مورد قضاوت و داوری قرار گیرد.
یادداشتها:
ـ پایگاه اطلاعرسانی شخصی آیتالله قائم مقامی (دسترسی در 1397/9/9)
ـ یادداشتهای مرتبط:
معیار و مقیاس دیانت اخلاق است!