حدیث بندگی و دلبردگی

عبدالکریم سروش می‌نویسد:

«در این شب‌ها[ی قدر] عمل‌های بسیاری رسیده است. شاید قرآن بر سر گرفتن کوچک‌ترینِ آنها باشد. اما مهم‌ترینِ آنها توبه کردن؛ طلب عافیت کردن و تا سحر بیدار ماندن و خدا را به یاد داشتن و بر گناهانِ گذشته دریغ خوردن، و طلب عفو کردن از خداوند است. گفت‌وگو در علمِ نافع هم در این شب‌ها ثواب بسیار دارد و وارد شده است. همه اینها برای رفع غفلت است. اما در اصل، این شب‌ها بهار توبه است و از هر وقت دیگری مطلوب‌تر است که انسان‌ها به آمرزش خواستن رو بیاورند.

 اگر کسی در این شب‌ها موفق به توبه‌ واقعی شود، شب او شب قدر است. یعنی دلش و حالش و جانش عوض شده ‌است و همچنان که گفته‌اند، تقدیر سال و بلکه همه‌ عمر آینده‌اش را رقم زده‌ است. اصلی‌ترین بهره‌ای که می‌توان برد، بهترین و شریف‌ترین میوه‌ای که از شاخسار رحمت خداوندی در این شب‌ها می‌توان چید، توفیق در توبه است، که عبارت است از: به خود آمدن و در پیش خود و خداوند، شخصیت خود را عریان نهادن و دفتر گذشته‌ خود را ورق زدن، و در برابر خود عصیان کردن، و از افراط‌ها و تفریط‌ها ندامت حاصل کردن، به کژی‌ها و نقص‌های خود اعتراف کردن و از خداوند مغفرت خواستن و پشیمانی و تلخی ندامت را با ژرفای جان احساس کردن، و عزم اکید بر ترک گناهان و تغییر مسیر در باقی‌مانده‌ عمر ورزیدن است.» (سروش، ۱۳۸۸: ۱۳۲ ــ ۱۳۳)

«توبه یکی از اصیل‌ترین مفاهیم دینی است. بیرون از دین، ما دگرگونی شخصیت و تغییر منش و رفتار داریم، اما چیزی به نام توبه نداریم. این مفهوم، یک مفهومی است که تنها در بستر اندیشه‌ دینی می‌روید و انجام آن فقط برای انسان دیندار میسر است. بشارتی که خداوند به توبه‌کاران داده است و کرامت و مغفرتی که نصیب آنان می‌کند و آن پاکی و قدسیتی که پس از توبه دست می‌دهد تنها برای یک انسان دیندار درک‌شدنی و حاصل‌شدنی است. پیامبران هم در ابتدای ظهور و بعثت‌شان یکی از مهم‌ترین دعوت‌های‌شان دعوت به توبه بود و ندای ”توبوا الی الله“ سر می‌‌دادند. این توبه، هم روی ‌دل با خدا کردن بود و دست از معبود‌های کاذب شستن و هم از گناهان عذر خواستن و دل را از گرد رذیلت پیراستن. عارفان و سالکان هم گفته‌اند که نخستین مرحله از مراحلِ سلوک توبه است. پس از اینکه تنبهی در کسی حاصل شد و در اثر ترغیب و توصیه‌ صاحب‌دلی عزم کرد که در جاده‌ سلوک دینی و اخلاقی پا بگذارد، باید که در مرتبه‌ اول، بر خود و گذشته‌ خود پا بنهد و تولد نوینی پیدا کند. توبه پا نهادن بر گذشته‌ خویش است. ابتدا توبه کردن از گناه داریم و این نازل‌ترین مرتبه‌ توبه است، که البته مرتبه و مرحله‌ فوق‌العاده مهمی است و آن را نباید کوچک شمرد؛ چراکه مبیّن و متضمن شجاعت به اعتراف و شجاعت در مقام عمل است. سپس توبه از خیال را داریم، یعنی بر درِ دل نشستن و بیگانه را اذن ورود ندادن. و هیچ‌یک از این دو بی‌مدد خداوند برنمی‌آید.» (همان: ۱۳۳ ــ ۱۳۴)

«خداوند توبه را فوق‌العاده دوست دارد. ]...[ ”إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ؛ خداوند کسانی را که توبه می‌کنند و به دنبال پاکی هستند دوست دارد.“ (بقره: 222)

مولانا فرمود:

تو مگو ما را بر آن شه بار نیست

با  کریمان کارها دشوار نیست

(مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۲۱)

”با کریمان کارها دشوار نیست“ این لطیف‌ترین پیامی است که از عمق یک تجربه‌ دینی برمی‌خیزد. کسانی که خداوند را می‌خوانند، او را باید به صفت کریم بخوانند و بدانند که راه‌شان برای ورود به محضر میزبانی کریم کوتاه است و همان‌گونه که امام سجاد در دعای ابوحمزه ثمالی گفته‌اند:

”إنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ وَ إنَّکَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَکَ؛ کسی که به سوی تو سفر می‌کند راهش نزدیک است و تو از کسی پنهان نمی‌شوی. بلکه مردم به واسطه‌ اعمال‌شان از تو پنهان و دور می‌گردند.“» (همان: 153 ــ 154)

 

یادداشت‌ها:

ـ سروش، عبدالکریم. (1388). حدیث بندگی و دلبردگی. چاپ هفتم. تهران: انتشارات صراط.