سید علی میرموسوی می‌نویسد:

«امام جعفر صادق (ع) در زمانی پیشوایی شیعه را عهده‌دار شد که جنبش ضداموی در حال گسترش و نظام اموی دستخوش بحرانی جدی شده بود. با وجود این، امام  به مداخله در امور سیاسی روی خوش نشان نمی‌داد و همچون پدر از سیاسی شدن امامت پرهیز داشت. هنگامی که  جنبش ضداموی به اوج رسیده بود، او تقاضای برخی از شیعیان برای رهبری سیاسی را نپذیرفت و نامه ابوسلمه خلال را سوزانید. او پیروان خویش را از هر گونه فعالیت در این راستا بازداشت و حتی به آنان توصیه کرد که از تبلیغ برای گسترش تشیع پرهیز کنند.

امام، به جای مبارزه رسمی با حکومت، رسالت خویش را ژرف‌سازی و تحکیم بنیان‌های اعتقادی و فقهی تشیع تعریف کرد و با استفاده از موقعیت و فرصت پدید‌آمده، توانست صورت‌بندی منسجمی از آن ارائه کند. به ویژه اینکه شیعه، همگام با دور شدن از عصر تشریع، با مسایل جدیدی روبه‌رو شده بود که پاسخ های تازه می‌طلبیدند. شخصیت علمی و معنوی امام بسیاری از مسلمانانی که در جست‌وجوی دانش بودند را به سوی او کشاند و دانشمندان فراوانی در مکتب او پرورش یافتند و از خرمن دانش او توشه چیدند. حتی کسانی چون ابوحنیفه و مالک، که هریک مذاهب فقهی جداگانه‌ای تأسیس کردند، از او بهره بردند.

امام، در طول دوران پیشوایی خود، فرهنگ‌سازی، گسترش دانش، پرورش خردورزی و اندیشیدن در بین شیعیان را هدف قرار داد. او نه تنها پیروان خویش را به فراگرفتن دانش توصیه می‌کرد، بلکه اخلاق دانش‌پژوهی را به آنان یادآوری می‌شد. بر این اساس، آنان را از پذیرش بدون دلیل هر ادعایی  و یا واداشتن دیگران به پذیرفتن بدون دلیل عقاید خود بازمی‌داشت. معاویه بن وهب، از یاران امام، توصیه او را چنین بیان می‌کند: در پی فراگیری دانش باشید و به همراه آن خود را با بردباری و وقار بیارایید و با اساتید و دانش‌آموزان خود فروتنی پیشه کنید و هرگز از دانشمندان زورگو نباشید، زیرا با این روشِ باطل حقِّ شما نیز از بین می‌رود. (کافی، ج ١، ص ٣٦، حدیث ١)

توصیه اهل دانش و دانش‌پژوهان به بردباری و فروتنی و تأکید بر خودداری از تحکم و پافشاری بر دیدگاه خود، بر این فرض استوار است که اندیشه جدی و صادقانه همواره خطاپذیری را در خود مفروض می‌دارد. اعتقاد به خطاپذیری، سعه صدر و  فروتنی در برخورد با دیگران را در پی دارد، زیرا چه بسا سخن و یا اندیشه آنان راهی به سوی آشکارشدن خطا و فهم حقیقت بگشاید. از این رو، می‌توان گفت این سخن ارزشمند به روشنی بیزاری امام از یکی از آفات مهم جامعه دینی، یعنی ”کیش شخصیت“، و هشدار نسبت به رفتار زورگویانه عالمان دینی با دیگران را نشان می‌دهد. ”کیش شخصیت“ از ویژگی‌های فرهنگ‌های استبدادزده و خودکامه‌پرور، و بیانگر حالتی است که فرد از ابزارهای گوناگون، از جمله رسانه و نشانه‌ها، برای برتر نشان دادن خویش بهره ببرد.

امام صادق (ع) در سخنی دیگر با پرهیز دادن از ریاست‌طلبی بر ناپسند بودن ”کیش شخصیت“ تأکید کرده‌اند. محمد بن مسلم از امام چنین گزارش کرده است: آیا می‌پنداری ما نیکانِ شما را از تبهکاران نمی‌شناسیم، همانا بدترین شما کسی است که دوست دارد دیگران در پی او گام بردارند؛ چنین کسی یا دروغزن و یا سست‌رأی است. (کافی، جلد ۲، باب طلب الریاسه، حدیث ۸). هر چند این سخن، به ظاهر، پرهیز از راه انداختن افراد در پی خویش را معنای می‌دهد، ولی گویا امام در پی اشاره به یکی از آفات جامعه دینی و هشدار به عالمان دینی در پرهیز از خودبزرگ‌پنداری و  وادار کردن دیگران نسبت به پیروی از خویش است.

شخصیت‌پرستی از دیگر آسیب‌های جامعه دینی است، که ترسیم چهره‌ای بُت‌گونه از رهبران و پیروی کورکورانه از آنان را در پی دارد. پیشوایان و اولیای دین اسلام نیز همواره نگران آلودگی جامعه به این ویژگی بوده‌اند و آن را به پیروان خویش گوشزد کرده و از آن بازداشته‌اند. از دیدگاه آنان، پیروی بی‌چون‌وچرا از اشخاص رویه‌ای نارواست. بنابراین هر ادعا و نظریه‌ای تنها بر اساس دلایل و استدلال‌های آن ارزیابی و پذیرفته یا رد می‌شود.

در این راستا، امام (ع) ابوحمزه ثمالی را از هر دو ویژگی، یعنی کیش شخصیت و شخصیت‌پرستی، بازداشته است: از ریاست‌طلبی و دنباله‌روی شخصیت‌ها بپرهیز. او پرسید: ناپسندیدگی ریاست‌طلبی روشن است، ولی نهی از گام برداشتن در پی بزرگان را درک نمی‌کنم، زیرا دو سوم از آنچه به دست آورده‌ام را از دنباله‌روی شخصیت‌ها به دست آورده‌ام. امام در پاسخ گفت: به خوبی درنیافتی؛ مقصود آن است که بپرهیز از اینکه بدون دلیل کسی را پیشوا قرار دهی و هر چه وی گفت درست پنداری. (کافی، جلد ۲، باب طلب الریاسه، حدیث ۵)» (با اندکی ویرایش به نقل از کانال سید علی میرموسوی)

یادداشت‌ها:

ـ کانال تلگرامی سید علی میرموسوی (انتشار و دسترسی در 1399/3/27)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

شخصیت‌‌گرایی!

جاهل و احمق مقیاس حق و باطل بودن را افراد قرار می‌دهد!