«و اگر [وامدار] تنگدست بود، مهلتی باید، تا گشایشی یابد؛ و اگر بدانید، بخشیدن آن برایتان بهتر است.» (بقره: 280)
یادداشتها:
ـ قرآن. ترجمه بهاءالدین خرمشاهی (1386). تهران: انتشارات دوستان.
«و اگر [وامدار] تنگدست بود، مهلتی باید، تا گشایشی یابد؛ و اگر بدانید، بخشیدن آن برایتان بهتر است.» (بقره: 280)
یادداشتها:
ـ قرآن. ترجمه بهاءالدین خرمشاهی (1386). تهران: انتشارات دوستان.
امیرالمؤمنین (ع):
«خدا پیامبر اسلام را هنگامى مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانى بودند، در فتنهها به سر مىبُردند، هوىوهوس بر آنها چیره شده، و خودبزرگبینى و تکبّر به لغزشهاى فراوانشان کشانده بود، و نادانیهاى جاهلیت پَست و خوارشان کرده، و در امور زندگى حیران و سرگردان بودند، و بلاى جهل و نادانى دامنگیرشان بود. پس پیامبر (ص) در نصیحت و خیرخواهى نهایت تلاش را کرد، و آنان را به راه راست راهنمایى، و مردم را به حکمت و موعظه نیکو دعوت فرمود.» (نهجالبلاغه: خطبه 95)
یادداشتها:
ـ نهجالبلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.
به گزارش شفقنا، آیتالله فیاض در پاسخ به درخواست نیروهای دفاع مدنی عراق، که از وی خواسته بودند در سایه مبارزه آنها با ویروس کرونا سخنانی را در این خصوص ایراد کند، خطاب به شهروندان عراقی به موارد زیر توصیه کرد:
«پایبندی کامل به توصیههای وزارت بهداشت جهت حفظ جان و کشور خود شرعاً و عقلاً واجب است.
لزوم پایبندی به توصیههای پزشکان و کادرهای درمانی در همه استانها.
لزوم پایبندی به توصیههای سازمان جهانی بهداشت و نصایح بشردوستانه آن .
لزوم پایبندی به توصیههای دولت و سرویسهای امنیتی، زیرا مخالفت با این توصیهها و عدم عمل به آنها باعث شیوع این بیماری خطرناک و مرگ امت میشود که اگر شیوع بیابد، مهار آن بسیار سخت است، چرا که این ویروس در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان نیز شیوع یافته، ولی با این حال از کنترل آن ناتوان بودهاند.» (با اندکی ویرایش به نقل از شفقنا)
یادداشتها:
ـ خبرگزاری شفقنا (دسترسی در 1399/1/2)
ـ یادداشتهای مرتبط:
امام سجاد (ع):
«بار خدایا، از درگاه تو پوزش میطلبم: اگر در محضر من بر ستمدیدهای ستمی رفته و من به یاری او برنخاسته باشم؛ اگر کسی درحق من نیکیای کرده و من سپاسش نگفته باشم؛ اگر خطاکاری از من عذری خواسته و من عذرش نپذیرفته باشم؛ اگر بینوایی از من چیزی طلبیده و من بر او ایثار نکرده باشم؛ اگر مؤمنی را بر من حقی بوده و من به تمامی ادایش نکرده باشم؛ اگر بر عیب مؤمنی آگاه شدهام و آن را نپوشیده باشم؛ اگر با گناهی رویاروی شدهام و از آن دوری نگزیده باشم.
ای خدای من، از این خطاها و همانند این خطاها، همراه با پشیمانی، از تو عذر میخواهم. تا چون بار دیگر چنان خطاهایی پیش آید، مرا واعظی باشد.
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و پشیمانی مرا در آن لغزشها که مرتکب شدهام و عزم مرا بر ترک گناهانی که بر من روی میآورند، توبه من قرار ده، توبهای که دوستی تو را سبب شود. ای خدایی که توبهکنندگان را دوست میداری.» (صحیفه سجادیه: نیایش ۳۸)
یادداشتها:
ـ صحیفه سجّادیه. ترجمه عبدالمحمد آیتی. (1375). چاپ دوم. تهران: سروش.
مهراب صادقنیا مینویسد:
«با هیچ معیاری نمیتوان گفت جامعهای که مراسم دینی و یا آگاهی مذهبی بیشتری دارد دینیتر یا اخلاقیتر است. مشارکت در آیینهای مذهبی و نیز افزایش آگاهیهای دینی، نسبت به کسبِ فضیلتهای اخلاقی آسانترند. گاه برای رهایی از یک رذیلت اخلاقی باید چندین سال کوشید و از خود مراقبت کرد. و یا برای فضیلتمندی ”جهاد اکبر“ نمود، در حالی که مشارکت در مناسک مذهبی و نیز کسب آگاهیهای دینی کاری ساده، کمزحمت، و البته دستیافتنیترند.
تجربه تاریخی جوامع مذهبی نشان میدهد آنقدر که آنان در برپایی و مشارکت مراسم مذهبی دقیق بودهاند، در بهسازی اخلاق خود دقیق نبودهاند. از قضا گاهی دانستههای مذهبی و نیز شرکت در مناسک دینی راهی برای پنهان کردن بیاخلاقی و فرار از عذاب وجدان است.» (وبلاگ صادقنیا در مباحثات، دسترسی در 1398/12/27)
یادداشتها:
ـ مباحثات: وبلاگ مهراب صادقنیا (انتشار در 1398/2/28)
ـ یادداشت مرتبط:
جعفر نکونام:
«بر کارکردهای مثبت دین، که با تجارب علمی هماهنگ و قابل اثبات است، تأکید شده و میتواند جاذبه داشته باشد؛ اما تأکید بر کارکردهایی مثل شفابخشی دعا یا حل مشکلات طبیعی با دعا، که با موارد نقضی روبهروست، قابل توصیه نیست، چون چهبسا باعث سرخوردگی و دینگریزی شود.
ارتباط دادن این حوادث و بیماریها با بُعد الهیاتی، دینی و مذهبی کار دشواری است و اگر بخواهیم اینطور تحلیل کنیم که این حوادث در اثر گناهان به وجود میآیند، با یکسری تناقضها مواجه میشویم. مثلاً اگر بنا را بر این بگذاریم که این بلایا بر اثر گناهان صورت میگیرد، میبینیم که در کشورهایی که مذهبی نیستند و خدا را قبول ندارند و از طرفی جنایاتی هم انجام میدهند، گاهی این بلایای طبیعی و بیماریها، در آن کشورها رخ نمیدهد. اگر رابطهای بین مجازات الهی و گناه وجود داشته باشد، باید در همه موارد صادق باشد و یک تئوری وقتی صادق است که مورد نقض نداشته باشد.
همچنین نباید بگوییم که اگر استغفار کردیم، بلا دفع میشود، چون در مواردی میبینیم که برای همین رابطه استغفار و دفع بلا نیز موارد نقض وجود دارد. در بسیاری از موارد که کمآبی وجود داشت و باران نمیبارید، عدهای از بزرگان نماز باران میخواندند، اما هرگز بارانی نبارید و در نتیجه سرخوردگی دینی به وجود آمد.
البته در مواردی نیز دعا مقرون با توفیق بوده است و ما احساس کردهایم وقتی دعا کردیم، شفا یافتهایم و یا وقتی نماز باران خواندیم، باران آمده است. اگر بخواهیم تئوریپردازی کنیم، این تئوری نباید موارد نقض داشته باشد. دعا چنان فرمول مشخصی ندارد که اگر آن را به کار بزنیم، قطعاً نتیجه بگیریم؛ گاهی دعا میکنیم، اما دعای خود را نتیجهبخش نمییابیم.
اگر شما به آب ۱۰۰ درجه حرارت بدهید، آب به جوش میآید، چون فرمولش مشخص است، اما دعا فرمول مشخصی ندارد و لذا بسا اتفاق افتاده است که کسی دعا خوانده که مشکلش حل شود، اما حل نشده است. در نتیجه، از دین گریزان شده است. در خانوادههای مذهبی مشاهده میشود که گاهی به فرزند خود گفتهاند که مثلاً اگر میخواهی در کنکور قبول شوی، دعا کن و او هم دعا کرده و بعد هم قبول نشده و بعد او از دین سرخورده و گریزان شده است؛ به همین دلیل، اظهار میشود گره زدن حوادث طبیعی به دین آفتزاست و موجب میشود که همین مقدار دیانتی که مردم دارند نیز به کلی از دست برود.
شما امروزه ملاحظه میکنید که برخی از علما و بزرگان ما که میگویند حرمهای مقدس شفاخانه است مورد تمسخر واقع میشوند و حتی میان خود علمای ما نیز چالش رخ داده است. برخی میگویند در این موارد باید تابع علم باشیم و وقتی متخصصان پزشکی میگویند اجتماعات را تعطیل کنید. ما باید تعطیل کنیم، اما از طرف دیگر برخی میگویند تعطیلی حرمها و تجمعات مذهبی هتک حرمت است و نتایج منفی برای دیانت دارد.
پزشکان میگویند که اگر آرامش روانی داشته باشید، میتوانید ویروس کرونا را شکست دهید. حتی برخیها میگویند تأثیر عوامل طبیعی و فیزیکی در ابتلای به ویروس کرونا بسیار اندک است و آنچه تأثیر عمده دارد و بیمار را به مرگ میکشاند این است که بیمار آرامش خود را از دست بدهد و دچار هراس و استرس شود؛ اما اگر به خودش آرامش دهد و بگوید موفق میشوم و میتوانم این بیماری را شکست دهم، بیماری را شکست خواهد داد. کارکرد مثبتی که دین در این زمینه میتواند داشته باشد آرامشبخشی به بیمار است. کسی که معتقد و متوکل به خدا و راضی به مقدرات الهی است بهتر میتواند بر بیماریاش غلبه پیدا کند و به سلامت برسد.
این رویکرد در ادبیات دینی ما نیز چنین مؤیداتی دارد؛ چنانکه در زمینه آرامشبخشی دین آمده است: ”أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ با یاد خدا دلها آرامش مییابد.“ [رعد: ۲۸] کارکرد دیگر دین، عبارت از بازدارندگی از جرم است. این هم در ادبیات دینی مؤیداتی دارد؛ چنانکه آمده است: ”إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ؛ نماز از کارهای زشت و ناپسند بازمیدارد.“ [عنکبوت: ۴۵]» (با اندکی ویرایش به نقل از ایکنا)
یادداشتها:
ـ خبرگزاری ایکنا و وبلاگ جعفر نکونام (دسترسی در 1398/12/23)
ـ یادداشتهای مرتبط:
آیتالله حسینی قائم مقامی:
«[در مبارزه با بیماری کرونا] رعایت تمامی دستورات پزشکی و بهداشتی وجوب شرعی دارد و به آنچه که اقتضای آموزههای تجربی و پزشکی هست باید عمل شود. بنابراین از نظر شرعی و فقهی، هرگونه اهمال و کوتاهی در رعایت الزامات و دستورالعملهای بهداشتی بیتردید، علاوهبر اینکه معصیت پروردگار بوده و مستحق عقاب الهی است، متناسب با هزینه و آسیبی که برای دیگران ایجاد میکند قطعاً موجب ضمان میشود و مسئولیت تاوان و جبران هزینهها بر عهده آنان میباشد.» (به نقل از جماران)
یادداشتها:
ـ پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران (دسترسی در 1398/10/23)
ـ یادداشتهای مرتبط:
مجتهدان در بهداشت مقلّدِ پزشکاناند!
استفاده از ماسک و دستکش برای پیشگیری از ابتلا به کرونا واجب است!
سید مصطفی محقق داماد:
«هر مجتهدی، در هر مقام و منزلت فقهی، به یقین در مقابل دستورات بهداشتی مقلد است. هیچکس نمیتواند، در این مقام، معلومات خود را در رشتههای دیگر پوششی برای نافرمانی در امور پزشکی و بهداشتی قرار دهد و نه تنها سلامت خود را به خطر اندازد ــ که گناهی بزرگی است ــ [بلکه] موجبات بیماری و هلاکت دیگران گردد. اضرار به دیگران، اگر عمدی باشد، حرام و، اگر عمدی نباشد، موجب ضمان و مسئولیت مدنی است.» (انتشار در 1398/12/19)
یادداشتها:
ـ خبرگزاری ایکنا و روزنامه اطلاعات (دسترسی در 1398/12/20)
ـ یادداشتهای مرتبط:
رعایت توصیههای بهداشتی وجوب شرعی دارد!
استفاده از ماسک و دستکش برای پیشگیری از ابتلا به کرونا واجب است!
علی طبیعتپور مینویسد:
«این روزها روایتی منسوب به امام صادق (ع) دست به دست میچرخد که موجبات طعن به مؤمنان و دلگیری آنان شده است. این روایت به این مضمون است که ”هر گاه بلا و ذلتی به شما رسید، به قم بروید، چون آنجا پناهگاه فرزندان فاطمه و استراحتگاه مومنان است.“
باید به مؤمنان گفت دلگیر نشوید، که خودکرده را تدبیر نیست. وقتی هر روایتی را هر کسی و هر نهادی بدون بررسی صدوری و دلالی بر در و دیوار شهرها میزند و مدام از رادیو و تلویزیون و تریبونها پخش میکند، باید انتظار چنین روزهایی را هم میداشتند. البته متأسفانه آنها که چنین میکنند در چنین مواقعی از صحنه غایباند و بارِ پاسخ به سؤالات بر دوش آنانی میافتد که درد دین دارند، نه آن که ناندینخورند.
و اما ماجرای این روایت: فارغ از بحث صدوری و سندی روایت، باید گفت بسیاری از روایات مندرج در کتب روایی ما تاریخمندند و برای مخاطب آن زمان و آن مکان بوده است.
در اواخر دوران بنیامیه قیامی به رهبری ابن اشعث در عراق رخ داد که یکی از قبایل عرب ساکن کوفه به نام ”بنی اشعر“ (اشاعره) هم شرکت داشت. این قیام شکست خورد و بازماندگان آنها در اقصی نقاط مملکت پهناور اسلامی متواری شدند. از جمله انقلابیون اشعری به ایران متواری و در محل قم کنونی ساکن شدند. آنها با کمک مردم محلی در آن منطقه برجوبارویی ساختند و آن را قم نامیدند که تا اندازهٔ زیادی از حکومت مرکزی استقلال داشت.
اشعریان، شیعه نه به معنی امروزی آن، بلکه به معنی عام آنروزی بودند. لذا قم از آن زمان مأمنی برای انقلابیون مختلف شیعی، اعم از کیسانی و عباسی و امامی، شد که از دست خلفای وقت متواری میشدند. با انقلاب عباسیان بر ضد امویان، اشعریان قم هم در آن شرکت کردند و لذا پس از روی کار آمدن عباسیان، به پاداش این همکاری، حکومت قم را یافتند که استقلالی بیش از پیش داشت. بعدها این اشعریان به تدریج به جناح امامی شیعیان نزدیک شدند.
به هر حال، این روایت بر فرض صحت سند به چنین ماجرایی اشاره دارد. اگر علمای ما این روایت را از بستر زمانی خود خارج نمیکردند و برای تأیید حوزهٔ قم به آن اطلاق نمیدادند، اینک چنین شبههای مطرح نمیشد.
باشد که عبرت گیریم.»
یادداشتها:
فردین علیخواه مینویسد:
«گئورگ زیمل، جامعهشناس آلمانی ــ که در اوایل قرن بیستم چشم از جهان فروبست ــ از جمله جامعهشناسانی بود که به ساخت تیپ اجتماعی بسیار علاقه داشت. او در آثارش از تیپ خسیس، ولخرج، غریبه، ماجراجو و فقیر نوشت. برای مثال، در توصیف دو تیپِ ”خسیس“ و ”ولخرج“ معتقد بود که خسیس خوشبختی را صرفاً در داشتن پول میبیند، بدون آنکه به بهرهمندی از پول و لذت حاصل از آن فکر کند. در مقابل، آدم ولخرج از لذت فوری که از خرج کردن پول به دست میآورد خشنود است. در این نوشته کوتاه، با تأثیر از میراث زیمل، تلاش میشود تا تیپ اجتماعی ”بیشرف“ معرفی شود.
تیپِ اجتماعی بیشرف در همه عرصههای جامعه، از صدر تا ذیل آن، قابل شناسایی است و محدود به حرفهٔ خاصی نیست و همانطور که از نام آن پیداست ”بیشرفی“ در کردار مهمترین ویژگی آن است. در سیاست، در اقتصاد، در فرهنگ و در اجتماع میتوان مصداقهای بیشرفی را دید. در عرصه اقتصاد، ”آدم بیشرف“ همواره خودش را آدمی زرنگ و فرصتساز میداند. او بیشعور نیست، ولی همه شعورش را در جهت تحکیم منافع فردی اش به کار میگیرد. اگر جامعه گرفتار ویروس کرونا میشود، او تلفن را برمیدارد و با جاهای مختلف تماس میگیرد و در یک روز تعداد زیادی ماسک و مواد ضدعفونیکننده را به انبارها منتقل میکند و سپس با فروش آنها میلیونها تومان به جیب میزند. او به فرصتسازی اقتصادی در پسِ هر بلا یا مصیبتی میاندیشد. با بروز هر مصیبت، او از خوشحالی در پوستش نمیگنجد، چون فکر میکند نردبانی برای ارتقاء یافته است. به همین دلیل، به هنگام رانندگی به شکل تحسینآمیزی در آینۀ ماشین، خودش را تماشا میکند و به خاطر شکار فرصتها با چشمک زدن در آینه به خودش میگوید ”مخلصیم قربان.“
سلبریتیهایی که در اوج هراس مردم برای مواجهه با کرونا به تبلیغ تجاری کالاهای درانبارمانده میپردازند، استادِ داوری که حتی یک سطر از پایاننامه دانشجو را نخوانده است، ولی در جلسه دفاع یک ساعت درباره ضعفهای پایاننامه حرف میزند، مأموری که علیرغم تأکید فرماندهاش بر عدم برخورد فیزیکی با دانشجویان، به دلیل ناکامیهایش در ادامه تحصیل، دانشجویان را کتک میزند، فردی که دو سال است در مقابل داروخانهها میایستد و با نشان دادن نسخه و جلب ترحم مردم از آنان اخّاذی میکند، مقامی که صحبتهایش را در جلسات با خواندن سورهای از قرآن آغاز میکند و به دوستان صمیمیاش میگوید که راه پیشرفت در جمهوری اسلامی همین تظاهر است، مدّاحی که پس از مجلس ترحیم و پس از شمارش ولعآمیز اسکناسهای داخل پاکت سفید، آن را به سمت پدر متوفی پرتاب میکند و میگوید ”حاجی ما رو گرفتی؟“، پزشکی که در راهروهای بیمارستان بریدۀ یک کاغذ مندرس حاوی شماره کارت را به خانواده بیمار میدهد و به آنان میگوید که کاری با بیمه و بیمارستان ندارد و تا پیامک واریز بیستوهشت میلیون تومان را دریافت نکند عمل مریض را آغاز نخواهد کرد، مسئولی که مستقیم به دوربین نگاه میکند و لبخندزنان به مردم دروغ میگوید نمونههایی از تیپ بیشرفاند.
بین ”بیشرفی اولیه“ و ”بیشرفی ثانویه“ باید تمایز قائل شد. هر فرد معمولی ممکن است به ناچار یا به هر دلیلی در اوقاتی از زندگیاش بیشرفی بورزد. در اینجا ”بیشرفی“ میآید و میرود؛ موقّت و گذراست. در بیشرفی اولیه فرد هنوز میتواند بیشرفی خود را تشخیص دهد. او میداند که بیشرفی ناپسند است و در خلوت خود از بیشرف بودن شرمگین است و خودش را سرزنش میکند. ولی در بیشرفی ثانویه، ”بیشرفی“ بخشی از شخصیت فرد میشود. بیشرفی میآید، رسوخ میکند و میماند. در بیشرفی ثانویه، مرز بین فرد و بیشرفی مشخص نیست. بیشرفی همان فرد و فرد همان بیشرفی میشود. در اینجا فرد با افتخار بیشرفیاش را فریاد میزند. در کل، بیشرفی به عنوان روش تبدیل به منش فرد میشود.
جامعه ایران شکافهای اجتماعی فراوانی دارد که شکاف قومیتی، شکاف مذهبی، شکاف طبقاتی، شکاف جنسیتی، شکاف نسلی از آن جملهاند. ولی به نظر میآید که مهمترین شکاف جامعه ایرانی در این روزهای سخت ”اَبَرشکاف شرافتمند / بیشرف“ باشد. منظور آنکه، در همه شکافهای اجتماعی یادشده میتوان به دنبال سنخ بیشرف گشت. برای مثال، این روزها هم فقیر و هم ثروتمند میتواند بیشرف باشد.
این روزها، به دلیل بحرانهای اقتصادی و اجتماعی گسترده، وسوسههای گوناگونی به سراغمان میآید، وسوسههایی که تحقق آنها با پایمال کردن منافع جمعی به نفع منافع فردی میسر است. در نتیجه، شرافتمند ماندن این روزها آزمونی سخت برای هر ایرانی است. تصور جامعهای که در آن بیشرفی اولیه به بیشرفی ثانویه سوق یابد تصوری ترسناک است، روزی که دیگر نه شاهد سنخ بیشرف، بلکه شاهد جامعهای بیشرف باشیم.» (با اندکی ویرایش از کانال فردین علیخواه)
یادداشتها:
ـ کانال تلگرامی فردین علیخواه (دسترسی در 1398/12/9)