محمد سروش محلاتی مینویسد:
«اجتهاد به دو شکل انجام میگیرد: یک اجتهاد مرسوم و متعارف و رایج داریم؛ این اجتهاد متعارف عبارت است از بازخوانی و بازنگری ادله یک مسأله فقهی، که توسط فقهای پیشین هم بررسی شده، مثلاً شک بین یک و دو چه حکمی دارد؟ این یک مسأله جدیدی نیست که برای ما امروز پیش آمده باشد. بیش از هزار و دویست، سیصد سال است که این مسأله مطرح است ]...[ عمده کاری که الان مجتهدین انجام میدهند این کار است: بررسی همان مسائلی که از گذشته مورد مبتلا بوده و در نصوص و روایات ما است.» (سروش محلاتی، 1394: 415 ــ 416)
«رویکرد دومی که به اجتهاد وجود دارد این است که ارتباطی که احکام با موضوعات خودشان دارند بررسی و بازنگری شود. موضوعاتی که به حسب زمان دستخوش تغییر میشود، فقیه بررسی کند تغییر، اتفاق افتاده یا تغییر اتفاق نیفتاده است. بعد از اسلام، هزار و دویست سال بود که وقتی میخواستیم مسافرت برویم، سوار الاغ میشدیم، سوار قاطر میشدیم، سوار اسب میشدیم. وسیله حملونقل همین چهارپایان بودند؛ بعد ماشین پیدا شد، برای حملونقل و جابهجایی از ماشین استفاده شد، بعد هم هواپیما آمد، بعد هم نمیدانیم چه خواهد آمد. اینها هم در قرن اخیر بود که به زندگی ما وارد شد و الاّ قبل از آن قرنها بود که تغییری اتفاق نمیافتاد، زندگی همان روال ثابت خودش را داشت. حالا مجتهد میآید ببیند که این پدیده نو، اتومبیلی که آمده و جابهجایی مسافر را به عهده گرفته، در احکامی که برای سفر بیان شد، تغییری به وجود میآورد یا تغییری به وجود نمیآورد. در گذشته، او در رساله مینوشت اگر کسی هشت فرسخ راه برود، نمازش شکسته است. آن هشت فرسخ، هشت فرسخ با چه بود؟ با همان وسائلی که از عصر پیغمبر و ائمه بود و تا همین صد سال قبل ادامه داشت. چقدر طول میکشید؟ یک عده اصلاً پیاده به مسافرت میرفتند. یک عده هم سوار حیوانات میشدند میرفتند. اگر کسی میخواست هشت فرسخ راه برود، فرض بگیرید یک روز در راه بود. سؤال برای فقیه پیش میآید که وقتی شرع مقدس فرموده با پیمودن هشت فرسخ نماز شکسته میشود، روزه هم نگیرید، تغییر شرایط تأثیری در تغییر این حد دارد یا ندارد؟ منظور شارع از هشت فرسخ، پیمودن این مسافت بوده ولو با هر وسیلهای یا منظورش به تعبیر برخی از روایات، ”مسیرة یومٍ“ یعنی یک روز راه رفتن بوده است؟ اگر هشت فرسخ باشد، الان هشت فرسخ را، که حدود ۴۵ کیلومتر است، تقریباً نیم ساعت تا چهلوپنج دقیقه میتوان با ماشین طی کرد. با چهلوپنج دقیقه حرکت کردن، نماز شکسته میشود و روزه را هم باید خورد، اما اگر ملاک مسیرة یومٍ باشد، با ماشین باید هزار کیلومتر راه رفت. اگر هواپیما باشد که فرق میکند ]...[» (همان: 416 ــ 417)
«از روایات استفاده میشود که حد متعارف سفر یعنی غالب سفرها ]در گذشته[ چگونه بوده است. ]...[ کاروانها هشت فرسخ را یک روز میپیمودند. این مطلب به صراحت در روایات ما آمده است: ”وَ إِنَّمَا جُعِلَ مَسیِرُ یَوْمٍ ثَمَانِیَةَ فَرَاسِخَ لِأَنَّ ثَمَانِیَةَ فَرَاسِخَ هُوَ سَیْرُ الْجَمَّالِ و الْقَوَافِلِ و هُوَ الْغَالِبُ عَلَى الْمَسِیر ...“ ]وسائلالشیعه، ج 8، ص 451[ بر این اساس این احتمال وجود دارد که ملاک اصلی برای احکام مسافر، مثل شکسته بودن نماز، همان پیمودن یک روز مسافت باشد؛ اگر در گذشته در یک روز هشت فرسخ راه میرفتند، امروز مثلاً به شکل متعارف با ماشین حدود ۸۰۰ کیلومتر طی مسافت میشود و ضابطه ”بُعد زمانی“ است (حدود 10 ساعت)، نه ”بُعد مکانی“، که هشت فرسخ باشد. استاد ما، مرحوم آیتالله حائری یزدی، به همین نظر تمایل داشتند. لذا در سفرهای کوتاه که با دو ساعت حرکت ماشین انجام میشد، نماز را شکسته نمیخواندند. البته برای رسیدن به نتیجه فقهی و صدور فتوا، احتیاج به بررسی و تأمل بیشتری هست.» (همان: 432)
«اگر مجتهد کاری به این حرفها نداشته باشد، اصلاً این سؤال برایش مطرح نباشد، دنبال تحقیق و بررسی نباشد، پس چرا ما از مجتهد زنده تقلید کنیم؟ میرویم از مجتهدی که از دنیا رفته خیلی هم سوادش بیشتر بوده از همانها تقلید میکنیم. مجتهد زنده برای این است که این تغییراتی که دارد اتفاق میافتد، اینها را بتواند بررسی کند و تأثیراتی که روی حکم میتواند بگذارد را دخالت دهد. اینکه تغییری اتفاق افتاده یا تغییری اتفاق نیفتاده، کار اصلی مجتهد این است و الا مراجعه دوباره به مسائلی که هزار سال است آن را حل کردهاند و جواب دادهاند، مراجعه برای بار دوم، بار سوم، بار هزارم و بار ده هزارم، چیزی را تغییر پیدا نمیدهد. چه تفاوتی میکند؟ مجتهد باید تغییراتی که اتفاق میافتد، اینها را رصد کند، بعد ببیند که براساس مبانی پاسخش چیست؟» (همان: 417)
یادداشتها:
ـ سروش محلاتی، محمد. (1394). اسلام و مقتضیات زمان: بررسی نسبت دین و تحولات حیات انسانی. تهران: میراث اهل قلم. (به کوشش بنیاد اندیشه و احسان توحید)
ـ یادداشت مرتبط: