سید مصطفی محقق
داماد میگوید:
«نهاد مقدس
اجتهاد پس از قرنها مجاهدتِ علما به دست ما سپرده شده است. اجتهاد در شیعه توسعه
پیدا کرده و از این نعمت بزرگ قدردانی شده است.
متأسفام
از اینکه اجتهاد فقط در حوزه شریعت صورت گرفته است؛ علما با مطالعههای گسترده و
کوششهای زیاد در خصوص احادیث به اجتهاد رسیده و مطالبی را مطرح میکردند، اما گویی
این تلاشها فقط به حوزه شریعت اختصاص پیدا کرده و در این حوزه فقط احادیث غیرموثق
شناسایی و کنار گذاشته شده است.
چرا این
کوششها و تحقیقها در سایر مسائل غیرشریعت انجام نشده است؟ ما امروز در آفات همین
مسئله گرفتار شدهایم و از روایات تاریخی، تفسیری، کلامی و … آسیب میبینیم. ریزهکاریهایی
که در فقاهت انجام شده در کلام انجام نشده است. ببینید در ذیل آیات، چه روایتهای مجعولی
وجود دارند! البته برخی از این روایتهای مربوط به تفسیر، توسط علما کنار گذاشته
شدهاند، اما این اجتهادها در مباحث تفسیری و تاریخی صورت نگرفته است.
در دنیای
امروز علاوه بر معیار عادل و فاسق بودن برای خبررسان، تضاد منافع خبررسان با خبری
که آورده است نیز به عنوان یکی از معیارهای مهم تشخیص صحت خبر مطرح است و اگر کسی
خبری آورد که با منافع او در تضاد یا همراستا بود، باید احتمال دهیم که آن خبر
مشکل دارد.
در مسئله
اخبار طبی یک مسئله مهم مطرح است؛ اول باید تکلیف خودمان را روشن کنیم که حکمت و
فلسفه بعثت انبیا برای چه بوده است؟ آیا هدف رسالت انبیا سلامت بدن ما بوده است یا
مسئله دیگری؟ برخی از حکما در این زمینه گفتهاند که هدف رسالت انبیا ایجاد نظم
اجتماعی بوده است، اما دریچهای که انبیا به روی عالم غیب برای ما باز کردهاند به
غیر از آنها کس دیگری نمیتوانست چنین کند. بشر با عقل خود محال بود به معنویت
آسمانی برسد.
آیا ما باید
چنین حکمت والایی را به حدی پایین بیاوریم که بگوییم چه چیزی برای معده خوب است؟! پیامبر
(ص) هم که مریض شدند، طبیی بر بالین ایشان آوردند. ائمه (ع) هم هرگز نگفتهاند که ”طبیب
نیاورید، چون خودم میدانم باید خودم را چگونه درمان کنم.“ روایتی هم نداریم که
مطرح شده باشد ائمه (ع) خودشان خودشان را درمان کردهاند. پس در اخبار مربوط به
احادیثِ پزشکی اجتهاد لازم است.
تعجب میکنم
چرا حوزه علمیه تاکنون در این خصوص سهل گرفته و تازه اکنون در حال برخورد با آن
است. بیشتر احادیثِ طبی را عطارها روایت کردهاند و اگر مسئله تضاد منافع را در
نظر بگیریم، هیچ کدام سندیت ندارد.
پیشرفتهای
پزشکی و جایگاه علمی بالای پزشکان ایرانی در جهان ارزشمند است، وضعیت پزشکی ما جای
غرور دارد و فضلا باید پزشکان را تأیید و به آنها افتخار کنند. طبیبها را با حرفهای
منتسب به دین نباید تضعیف کرد.
� آیا با
وجود اثبات روایتهای طبی، میتوان یک مکتب طبی استخراج کرد؟
● این روایتها
اول باید اجتهاد و بعد استنباط شود. در ادامه در صورتی که تأیید شدند، باید بررسی
شود که ارزش دینی دارد یا خیر. در صورتی هم که تأیید شوند، این روایتها نه از جایگاه
رسالت و امامت، بلکه به عنوان تجارب شخصی و اطلاعات یک امام باید مطرح شود. این روایتها
از جنبه رسالت، نبوت و امامت نیست و به این معنی نیست که خداوند آنها را مطرح کرده
است.
� اگر کسی
با این روشها (روشهای منتسب به طب اسلامی) کسی را درمان کند، آیا ضمان حقوقی
دارد؟
● اگر طبیبی
حاذق نباشد، ضمان دارد. هر طبیبی باید به علم روز طبابت آگاه و مسلط باشد.
� آیا دین
متکفل سعادت دنیوی بشر است؟
● بله. سعادت
از طریق شریعت، معنویت و عبادت، نه متکفل سلامت جسم. البته دین میگوید که مراقب
سلامت خود باشد و خود را به هلاکت نینداز، اما اینکه متکفل باشد تمام بیماریهای
جسمی ما را درمان کند این مسئله داخل در سعادت نیست.» (شبکه اجتهاد، دسترسی در 1397/11/3)
یادداشتها:
ـ شبکه
اجتهاد (انتشار در 1397/10/25)
ـ یادداشتهای
مرتبط:
پدیده
طب اسلامی!
”من
مخالف طب اسلامی هستم!“