«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین (ع)» ثبت شده است

قصه پرغصه محرم سال ۶۱ هجری قمری!

 

 

عاشوراشناسی به قلم محمد اسفندیاری

محمد اسفندیاری می‌نویسد:

«امام حسین (ع) در مدینه بود که حاکم شهر، وی را فراخواند و ضمن ابلاغ خبر درگذشت معاویه و به خلافت رسیدن یزید، از آن حضرت خواست که با یزید بیعت کند. امام از بیعت امتناع ورزید و همراه عده‌ای از اصحاب و اعضای خانواده‌اش به مکه هجرت کرد. در مدت اقامت در مکه، نامه‌های متعددی از شهر شیعه‌نشین کوفه به او رسید که در آن ضمن بیزاری از معاویه و یزید، از آن حضرت خواسته بودند تا به کوفه بیاید و پیشوایی مردم را به عهده بگیرد. امام برای اطمینان بیشتر، مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به کوفه فرستاد تا به ارزیابی اوضاع سیاسی آنجا بپردازد و حقیقت را اطلاع دهد. مسلم در هنگام اقامت در کوفه ملاحظه کرد مردم پیرو امام حسین هستند و از بنی امیّه متنفرند. پس ضمن اینکه از هزاران نفر برای امام حسین بیعت گرفت، نامه‌ای به آن حضرت نوشت و از او خواست تا هر چه زودتر به کوفه آید. امام، که از طرفی تحت فشار حکومت بود و در مکه نیز در معرض ترور، به طرف کوفه حمله کرد. در میان راه به امام حسین خبر رسید که حاکم کوفه مُسلم را دستگیر کرده و به قتل رسانده است. تردید پیش آمد که باید به طرف کوفه رفت یا برگشت. اغلب اصحاب، یا تنی چند از بزرگان آنها، بر آن بودند که باید به سوی کوفه رفت. این رأی پذیرفته شد و کاروان امام به حرکت خود ادامه داد که، بنا به روایتی، پیامی از طرف مُسلم به آن حضرت رسید. مُسلم پیش از کشته شدن، از کسی خواسته بود که پیکی را به سوی امام حسین گسیل دارد و از جانب او بگوید که به کوفه نیاید. این پیام به آن حضرت ابلاغ شد، اما وی به راه خود ادامه داد.

کاروان امام در ادامه راه با حرّ بن یزید و سپاه هزارنفری او مواجه شد. این سپاه به قصد محاصره امام و دستگیری او تدارک شده بود. آن حضرت به حر گفت که بنا به دعوت مردم کوفه حرکت کرده است. وی اظهار بی‌اطلاعی کرد و امام، که در محاصره نظامی قرار گرفته بود، از وی خواست تا بگذارد که به وطن خویش برگردد. حر مانع شد و آن حضرت به کربلا رسید تا اینکه هزار نیرو از طرف حاکم کوفه، به آهنگ جنگ با امام حسین، خود را به کربلا رساندند. آن حضرت برای جلوگیری از جنگ، ضمن مذاکراتی با فرمانده نیروها (عمر بن سعد)، از وی نیز خواست که بگذارد به وطن خویش مراجعت کند. او هم نپذیرفت تا اینکه سپاه دشمن حمله کرد و امام به دفاع پرداخت و به شهادت رسید. آن حضرت در این قیام، که حدود پنج ماه و نیم به درازا کشید، بارها از مرگ و شهادت سخن گفت.» (اسفندیاری، 1395: 35 ــ 36)

 

یادداشت‌ها:

ـ اسفندیاری، محمد. (1395). عاشوراشناسی: پژوهشی درباره هدف امام حسین (ع). چاپ دوم. تهران: نشر نی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

کوفهٔ نعمان بن بشیر و کوفهٔ ابن زیاد!

عاشوراشناسی به قلم محمد اسفندیاری

محمد اسفندیاری درباره «کوفه» می‌نویسد:

«در کتاب‌های تاریخی سخنان عده‌ای را با آب و تاب نقل می‌کنند که امام حسین را از رفتن به طرف کوفه نهی می‌کردند و هشدار می‌دادند که کوفیان بی‌وفایند و دل‌های‌شان با او و شمشیرهای‌شان علیه اوست. با ملاحظه این سخنان، عده‌ای تعجب می‌کنند که این پیش‌بینی‌ها چه دقیق به وقوع پیوست. حال اینکه در اینجا خلطی صورت گرفته و دو کوفه یکی پنداشته شده است.

هنگامی که امام حسین به طرف کوفه حرکت کرد، اخبار متعددی دریافت کرده بود که ده‌ها هزار نفر آماده یاریش هستند. آن حضرت قصد این کوفه را کرد، نه کوفه‌ای که در بعد معلوم شد که مسلم بن عقیل در آن کشته شده است و مردم به گوشه‌ای خزیده‌اند. کوفهٔ اول، برای یاری امام حسین حاضریراق و پادررکاب بود و حاکم آن، نعمان بن بشیر، بر شیعیان سخت نمی‌گرفت. اما کوفهٔ دوم، با به حاکمیت رسیدن ابن زیاد و ترفندهای او، از دست شیعیان خارج و مُسلم در آن کشته شد. امام حسین به طرف کوفهٔ اول می‌رفت؛ یعنی شهری که اخبار مثبت و برانگیزنده‌ای از آن رسیده بود. تا آن هنگام، هیچ خبری از کوفه دوم به امام حسین نرسیده بود و هیچ‌کس دیگر نمی‌دانست که چه تحولات ناگواری در آن رخ داده است. پس این دو کوفه را نباید با یک‌دیگر خلط کرد. کوفهٔ نعمان (کوفهٔ اول) با کوفه ابن زیاد (کوفهٔ دوم) فرق داشت. اما بسیاری این دو کوفه را از هم تفکیک نمی‌کنند و به اشتباه می‌افتند. می‌گویند امام حسین از مکه تصمیم گرفت به کوفه برود، اما از آنْ کوفهٔ ابن زیاد را اراده می‌کنند. در حالی که امام تصمیم داشت به کوفه نعمان برود. اگر هنگامی که امام در مکه بود وضع کوفه چنان بود که در دوره ابن زیاد بود، هرگز به آنجا هجرت نمی‌کرد. شاهد اینکه مسلم بن عقیل را از آن رو به کوفه فرستاده بود تا بررسی کند که اگر زمینه برای ورودش مهیاست، به آنجا برود.

مردم کوفه ده‌ها نامه به امام حسین نوشتند و او را دعوت به پیشوایی در آن شهر کردند. آن حضرت به صِرف دریافت آن نامه‌ها روانه کوفه نشد، بلکه جانب احتیاط را نگاه داشت و مسلم ین عقیل را به نمایندگی خویش بدان سو گسیل داشت تا اگر او هم آمادگی کوفه را اعلام دارد، به آن شهر هجرت کند. مُسلم به کوفه رفت و نزدیک به چهل روز در آنجا بود و وضع اجتماعی و سیاسی شهر را بررسید. او از بسیاری از مردم شهر برای امام حسین بیعت گرفت.» (اسفندیاری، 1395:‌ 213 ــ 214)

«در آن ایام، حاکم کوفه نعمان بن بشیر بود و او چندان بر شیعیان سخت نمی‌گرفت. وی مخفیگاه مُسلم را می‌دانست (خانه مختار، که دامادش بود و از مخالفان بنی امیه)، ولی هیچ اقدامی برای دستگیریش نکرد ]تاریخ الطبری، ج 5، ص 355[. منطق او این بود که می‌گفت: ”تا کسی به جنگ من نیاید به جنگ او نمی‌روم. ]الارشاد، ج 2، ص 41[“ درباره وی گفته‌اند: ”بردبار و اهل عبادت و مسالمت‌جو بود. ]تاریخ الطبری، ج 5، ص 356[“ با اینکه شیعیان شرکت در نمازهایش را تحریم کرده و او را تنها گذاشته بودند، اما بر کسی سخت نمی‌گرفت.» (همان: 215)

«در آن حیص و بیص که کوفه آماده یاری امام حسین می‌شد، هواداران بنی امیه، از جمله عمر بن سعد، عُمارة بن عُقبَه و عبدالله بن مسلم، چندین نامه به یزید نوشتند و گفتند که چه نشسته‌ای که کوفه دارد از دست می‌رود. ]...[ یزید درنگ نکرد و جوانی مستبد و خون‌ریز و خشن را به حکومت کوفه منصوب کرد. ابن زیاد به جای نعمان نشست و با سلاح زر و زور و تزویر کوفیان را تطمیع و تهدید و تحمیق کرد. او بر شهر مسلط شد و مخفیگاه مُسلم را کشف کرد. هانی بن عروه را، که مسلم در خانه او مخفیانه می‌زیست، دستگیر کرد و کشت، و در پی آن، مُسلم را به او ملحق ساخت.» (همان: 217)

 

یادداشت‌ها:

ـ اسفندیاری، محمد. (1395). عاشوراشناسی: پژوهشی درباره هدف امام حسین (ع). چاپ دوم. تهران: نشر نی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

چرا امام حسین (ع) در مکه نماند؟

عاشوراشناسی به قلم محمد اسفندیاری

محمد اسفندیاری می‌نویسد:

«برای امام حسین (ع) آشکار بود که بنی امیّه می‌خواهند او را بکشند؛ اگرچه در حرم امن الهی. اما آن حضرت نمی‌خواست حرمت خانه خدا هتک شود و محیطی را که خداوند امن قرار داده بود (مَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا) ]آل‌عمران: 97[ ناامن گردد. امام نه فقط به قصد دفاع از خویش، بلکه برای رعایت حرمت خانه خدا از مکه به کوفه رفت. می‌دانست که بنی امیّه نه تنها سفّاک، که هتّاک هستند و پروای خانه خدا را ندارند.

هنگامی که عبدالله بن زبیر به امام حسین گفت در مکه بمان تا مردم با تو بیعت کنند، آن حضرت فرمود: ”]متن عربی[؛ کشته شدنم را در یک وجب بیرون از مکه بیشتر می‌پسندم تا در آنجا کشته شوم. و کشته شدنم را در دو وجب بیرون از مکه بیشتر دوست دارم تا اینکه در یک‌وجبی آن کشته شوم.“ ]انساب‌الاشراف، ج 3، ص 375[

همچنین محمد بن حنفیه از امام حسین خواست که در مکه بماند که در آنجا هم عزیزتر است و هم محفوظ‌تر. اما آن حضرت فرمود: ”]متن عربی[؛ می‌ترسم که یزید بن معاویه مرا در حرم بکشد و حرمت این خانه به سبب من مباح شود. ]الملهوف، ص 128[ 

اگر امام حسین در مکه می‌ماند، یاورانی می‌یافت و می‌توانست در پناه خانه خدا با عمّال یزید بجنگد و تعدی بنی امیه را به حرم خدا ابزار تبلیغ علیه آنها بسازد. اما آن حضرت نمی‌خواست خانه خدا را سپر جان خویش قرار دهد.

از همین جا می‌توان دانست که چه تفاوتی است میان امام حسین و دشمنانش (بنی امیّه) و امام حسین و رقیبانش (عبدالله بن زبیر و همراهانش). ابن زبیر از مخالفان یزید بود و خود را رقیب امام حسین می‌پنداشت. وی، پس از شهادت امام، در مکه علیه یزید قیام کرد و خانه خدا را سنگر خود قرار داد. سپاه یزید به مقابله پرداخت و کعبه را آماج آتش و سنگ ساخت و بنای کعبه را ویران کرد و پرده‌هایش را به آتش کشید. ابن زبیر، ده سال بعد، در زمان عبدالملک بن مروان، بار دیگر خانه خدا را سپر قرار داد و به جنگ با خلیفه برخاست. این بار نیز عمّال حکومت آتش و سنگ بر خانه خدا افکندند. پس بنگرید که تفاوت از کجاست تا کجا. امام حسین خود را سپر کعبه کرد و ابن زبیر کعبه را سپر خود.» (اسفندیاری، 1395: 211 ــ 212)

پس‌نوشت: حرکت امام حسین (ع) از مکه به طرف کوفه را روز هشتم ذی‌حجه گفته‌اند. (همان: 217)


یادداشت‌ها:

ـ اسفندیاری، محمد. (1395). عاشوراشناسی: پژوهشی درباره هدف امام حسین (ع). چاپ دوم. تهران: نشر نی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

فِرَق شیعی در نیمه سده دوم هجری

حامد خانی

فرهنگ مهروش درباره «فرق شیعی در نیمه سده دوم هجری» می‌نویسد:

«وقایع بعد از شهادت امام حسین (ع)، چنانکه جنبش‌های متعددی را برانگیخت و پیروان اهل‌بیت (ع) را چون مبارزان و اصلاح‌جویانی تسلیم‌ناپذیر برجسته کرد، به انشعاباتی نیز در جامعه شیعیان انجامید. گروهی گرد امام زین‌العابدین (38 – 95 ق.)، یگانه فرزند بازمانده از امام حسین (ع)، آمدند و عده‌ای نیز به استناد زعامت یک‌یک فرزندان علی (ع) اکنون بزرگ خاندان اهل‌بیت (ع) را محمد بن حنفیه، برادر کوچک‌تر امام حسین (ع)، دانستند. وقتی مختار ثقفی قیام کرد، مردم را به حمایت از خود برای به قدرت رساندن محمد بن حنفیه خواند. محمد بن حنفیه نیز چندی به کوه رَضْویٰ در حوالی مدینه تبعید شد. او در تبعید نیز فراوان به مردم وعده می‌داد که گشایش آل محمد (ص) از این سختی‌ها نزدیک است و با این گشایش مشکلات شما نیز پایان می‌پذیرد. با درگذشت وی، گروهی مدعی شدند محمد بن حنفیه نمرده و در کوه رضوی غیبت کرده و پنهان شده است. از دید ایشان، این ”غیبت“ موقت بود و با استقرار حکومت عدل به دست وی به آخر می‌رسید. این گروه ”کیسانیّه“  نام گرفتند.

هم‌زمان علی بن حسین ــ امام زین‌العابدین (ع) ــ در مدینه چون عالمی باتقوا مشهور بود و به دور از غوغای سیاسی محیط کوفه، به فعالیت‌های علمی اشتغال می‌ورزید. به مرور غوغای کیسانیان پایان گرفت و جمعی از شیعیان که پیش از این از علی بن حسین (ع) رو گردانده و به کیسانیه تمایل نشان داده بودند، به امامت فرزند وی، محمد باقر (ع)، سرسپردند. امامت وی نقطه عطفی در تاریخ تشیع بود. شیعه که پیش از این در نگاه عموم یک اقلیت سیاسی شناخته می‌شد، اکنون در ادامه کوشش‌های علمی این پدر و پسر به مکتبی فکری بدل گشت. به قول امام صادق (ع) ”تا پیش از پدرم، شیعیان در افکار و آداب دینی خویش از عموم پیروی می‌کردند، امام پدرم چنان کرد که سرآخر عموم مسلمانان از لحاظ فکری به تشیع وابسته شود“ ]الکافی کلینی، 2/20[.

امام صادق (ع) همچون یک شخصیت ممتاز علمی راه پدر و جد بزرگوارش را ادامه داد و در میان عالمان متعدد مدینه وجاهت و اعتبار عام یافت. درگذشت امام (148 ق.) اختلاف بر سر شناخت جانشین وی را در پی داشت که به انشعاب گروه‌هایی از خط فکری عموم شیعه انجامید. در این میان، چند فرقه مهم‌تر نیز شایان یادکرد اند. ”اسماعیلیان“ برخلاف اکثریت، فرزندن ارشد امام صادق (ع) ــ اسماعیل ــ را که در زمان حیات پدر از دنیا رفته بود، چون امام برگزیدند. آنها باور داشتند امامت همواره از پدر به فرزند ارشد می‌رسد، معتقد بودند اسماعیل از دنیا نرفته و غیبت کرده است. برخی دیگر از شیعیان هم با درگذشت اسماعیل، فرزند دیگر امام صادق (ع)، یعنی عبدالله اَفطَح، را امام بعدی دانستند. با درگذشت نابهنگام وی در مدت کوتاهی پس از درگذشت پدر، اختلافات بر سر جانشینی امام  بیشتر شد و حتی عقیده برخی از شیعیان را سست کرد. اینان معتقد بودند ”از آنجا که امامت همواره تا روز قیامت از پدر به پسر می‌رسد و تنها استثنا امام حسین (ع) است، کسی امام خواهد بود که فرزند بزرگی برای امامت بعد از خویش داشته باشد.“ و اکنون از دید ایشان، درگذشت فرزند بزرگ امام (ع) از مسدود بودن باب امامت حکایت داشت و به عبارت دیگر، بیانگر تناقض در اصل امامت حضرت صادق (ع) بود. عده‌ای دیگر از شیعیان هم گفتند امام صادق (ع) از دنیا نرفته و غیبت کرده و هم او مهدی آخر زمان است و بازمی‌گردد. آنان به ”ناووسیه“ مشهور شدند. باری، عمده شیعیان موسی بن جعفر ــ امام کاظم (ع) ــ را جانشین شناختند. انشعاب در میان آنان هم بعد از رحلت امام ادامه یافت ...» (مهروش، 1395: 328 – 330).

 

یادداشت‌ها:

ـ مهروش، فرهنگ (حامد خانی)(1395). تاریخ فقه اسلامی در سده‌های نخستین: از آغاز اسلام تا شکل‌گیری مکتب اصحاب حدیث متأخر. تهران: نشر نی.

ـ وبگاه فرهنگ مهروش (دسترسی در 1395/8/4)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

خاستگاه روضه‌خوانی


مرتضی مطهری درباره ملاحسین کاشفی و کتاب «روضة‌الشهدا» می‌گوید:

«ملاحسین کاشفی مردی است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی‌انصاف مرد باسوادی هم بوده است؛ کتاب‌هایی هم دارد؛ صاحب انوار سهیلی ]است[، که خیلی عبارت‌پردازی کرده و می‌گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال، مرد باسوادی بوده است. تاریخش را که انسان می‌خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنّی و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون‌صفتی هم بوده است؛ در میان شیعه‌ها خودش را یک شیعه صددرصد متصلّبی نشان می‌داده و در میان سنی‌ها خودش را حنفی نشان می‌داده است. اصلاً اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق‌العاده متعصب در تشیع. اینجا که در میان سبزواری‌ها بود یک شیعه صددرصد شیعه بود. بعد می‌رفت هرات. (می‌گویند شوهر خواهر عبدالرحمن جامی یا باجناق او بود.) آنجا که می‌رفت، به روش اهل تسنن بود.

این مرد واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می‌کرد. کتابی نوشته است به فارسی. اولین کتابی که به فارسی نوشته شده همین کتاب روضة‌الشهدا است، که پانصد سال پیش نوشته شده است، چون وفات کاشفی در 910، اوایل قرن دهم، بوده است و این کتاب یا در اواخر قرن نهم هجری نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم. قبل از این کتاب مردم به منابع اصلی مراجعه می‌کردند. شیخ مفید (رضوان‌الله ‌علیه) ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. ]در[ تواریخ اهل تسنن، طبری نوشته است، ابن اثیر نوشته است، یعقوبی نوشته است، ابن عساکر نوشته است، خوارزمی نوشته است. من نمی‌دانم این بی‌انصاف چه کرده است! من وقتی این کتاب را خواندم، دیدم حتی اسم‌ها جعلی است؛ یعنی در میان اصحاب امام حسین اسم‌هایی را می‌آورد که اصلاً چنین آدم‌هایی وجود نداشته‌اند؛ در میان دشمن‌ها اسم‌هایی را می‌برد که همه جعلی است؛ داستان‌ها را به شکل افسانه درآورده است. چون این کتاب اولین کتابی بود که به زبان فارسی نوشته شد، ]مرثیه‌خوان‌ها[ که اغلب بی‌سواد بودند و به کتاب‌های عربی مراجعه نمی‌کردند همین کتاب را می‌گرفتند و در مجالس از رو می‌خواندند. این است که امروز مجلس عزاداری امام حسین را ما ”روضه‌خوانی“ می‌گوییم. در زمان امام حسین روضه‌خوانی نمی‌گفتند؛ در زمان حضرت صادق هم روضه‌خوانی نمی‌گفتند؛ در زمان امام حسن عسکری هم روضه‌خوانی نمی‌گفتند؛ بعد در زمان سید مرتضی هم روضه‌خوانی نمی‌گفتند؛ در زمان خواجه نصیرالدین طوسی هم روضه‌خوانی نمی‌گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده ”روضه‌خوانی“. روضه‌خوانی یعنی خواندن کتاب روضة‌الشهدا، همان کتاب دروغ. از وقتی که این کتاب در دست‌وبال‌ها افتاد، دیگر کسی تاریخ واقعی امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه‌سازیِ روضة‌الشهدا خواندن. ما شدیم روضه‌خوان، یعنی روضة‌الشهداخوان، یعنی افسانه‌ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.» (مطهری، 1391: 82 ـ 83)

 

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1391). حماسه حسینی: سخنرانی‌ها. جلد 1. چاپ هفتادویکم. تهران: انتشارات صدرا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

السلام علیک یا حسین‌بن‌علی (ع)

سلام بر حسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

پس عزا بر خود کنید ای خفتگان!

 

 

پس عزا بر خود کندی ای خفتگان

پـس عـزا بر خود کنید ای خفتگان

زانکه بد مرگیست این خواب گران

(مولوی، مثنوی معنوی، دفتر ششم، بخش 24)

یادداشت‌ها:‌

ـ گنجور (دسترسی در 1395/7/19)

ـ یادداشت‌های‌ مرتبط:

عزا بر خود کنید!
آیا مولانا عزاداری شیعیان را تحقیر کرده است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

گریه برای امام حسین (ع) و کفاره گناهان!


مرتضی مطهری درباره تحریفات معنوی حادثه کربلا می‌گوید:

«(نمی‌دانم بگویم ماهرانه یا جاهلانه) یک جا گفتیم حسین‌بن‌علی قیام کرد که کشته بشود برای اینکه کفاره گناهان امت باشد، کشته شد برای اینکه گناهان ما آمرزیده شود. حالا اگر بپرسند آخر این در کجاست؟ خود حسین چنین چیزی گفت؟ پیغمبر گفت؟ امام گفت؟ چنین حرفی را چه کسی گفت؟ می‌گوییم ما به این حرف‌ها چه کار داریم؟ امام حسین کشته شد برای اینکه گناهان ما بخشیده شود. نمی‌دانیم که این فکر را از دنیای مسیحیت گرفته‌ایم. ملت مسلمان خیلی چیزها را ندانسته از دنیای مسیحیت بر ضد اسلام گرفت. یکی همین است. یکی از اصول معتقدات مسیحی مسئله ]به[ صلیب رفتن مسیح است برای اینکه فادی باشد. الأن ”الفادی“ لقب مسیح است. این از نظر مسیحیت جزء متن مسیحیت است. می‌گویند عیسی به دار رفت و این به دار رفتن عیسی کفاره گناه امت شد، یعنی گناهان خودشان را به حساب عیسی می‌گذارند. فکر نکردیم این حرف مال دنیای مسیحیت است و با روح اسلام سازگار نیست، با سخن حسین سازگار نیست. به خدا قسم، تهمت به ابا عبدالله است. والله اگر کسی در روز ماه رمضان روزه داشته باشد و این حرف را به حسین‌بن‌علی نسبت دهد و بگوید شهادت حسین برای چنین کاری بود و از او نقل کند، روزه‌اش باطل است. دروغ بر حسین است. ابا عبدالله که برای مبارزه با گناه کردن قیام کرد، ما گفتیم قیام کرد که سنگری برای گنهکاران بشود. ما گفتیم حسین یک شرکت بیمه تأسیس کرد، بیمه گناه. گفت شما را از نظر گناه بیمه کردم. در عوض چه می‌گیرم؟ شما برای من اشک بریزید، من در عوض گناهان شما را جبران می‌کنم، اما شما هر چه می‌خواهید باشید، ابن‌زیاد باشید، عمر سعد باشید. ما می‌گوییم یک ابن‌زیاد در دنیا کم بود، یک عمر سعد در دنیا کم بود، یک سنان‌بن‌انس در دنیا کم بود، یک خولی در دنیا کم بود، امام حسین می‌خواست خولی در دنیا زیاد شود، عمر سعد در دنیا زیاد شود. گفت ایهاالناس هر چه می‌توانید بد باشید که من بیمه شما هستم!» (مطهری، 1391: 96 ـ 97)

 

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1391). حماسه حسینی: سخنرانی‌ها. جلد 1. چاپ هفتادویکم. تهران: انتشارات صدرا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

دیدگاه‌های مختلف درباره حرکت امام حسین (ع)

علت حرکت امام حسین (ع) مسئله‌ای پراختلاف در میان عالمان شیعی بوده است، که هرکدام اهداف مختلفی را برای آن بیان کرده‌اند. گفتنی است وبگاه کرب‌وبلا تحت عنوان فلسفه حرکت حسینی به بررسی دیدگاه‌های مختلف درباره حرکت امام حسین (ع) پرداخته است.

فلسفه حرکت امام حسین (ع)


یادداشت‌ها:

ـ کرب‌وبلا: فلسفه حرکت حسینی (دسترسی در 1395/7/9)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز