«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خرافات» ثبت شده است

شیوه‌نامه نقل کرامات و روایات در صداوسیما تدوین شود!

ابوالقاسم علیدوست می‌نویسد:

«واقعش این است که با ورود جمعی از اعزه این جانب قصد گذاشتن این یادداشت را نداشتم، اما برخی مطالب به قدری بر حقیر فشار آورد و به جانم افتاد که تصمیم گرفتم به برخی نکات اشاره کنم:

➊ دین خدا در طول تاریخ در سایه تلاش‌های عالمان بزرگ حفظ گردیده است و البته در کنار هدایت عالمان آنجا که نیازی به ذوق، شعر و مرثیه‌سرایی بود، شاعرانی و مداحانی به ”ضرورت و ندرت“ و ”با کنترل عالمان غیور“ به مرثیه‌سرایی و شعرخوانی می‌پرداختند، لکن هرگز اجازه نداشتند از خطوط قرمز در حضور عالمان تخطی کنند (داستان تذکر شدید میرزای بزرگ به آن روضه‌خوان در این باره معروف است).

➋ تا وقتی تبلیغ دین خداوند به دست عالمان بوده است، عموماً سعی شده به دور از خرافه‌گویی، شریعت‌زدایی، نقل خواب و حکایات غیرثابت، غلو و آسیب‌هایی از این قبیل باشد.

➌ این محدودیتِ محمود و میمون حساب‌ناشده نبوده است. عالمان دین به خوبی می‌دانستند به گونه‌ای باید تبلیغ کنند که گمراه‌کننده و خلاف واقع نباشد و بهانه به دست بهانه‌جویان ندهد. مگر نه این است که قرآن می‌فرماید: ”راعنا“ نگویید که اهل سخره شما را مسخره می‌کنند و با تبدیل آن به ”راعینا“ اسباب خنده خود و تمسخر شما را فراهم می‌کنند [بقره: 104]. از این جهت، وظیفه مبلغ تنها کلام حق گفتن نیست، حتی مقصد حق داشتن هم کافی نیست، بلکه باید به گونه‌ای مدیریت کرد که بهانه به دست اهل باطل هم ندهد.

➍ به نظر می‌رسد این محدودیت امروزه برای برخی مبلغان، مداحان، مسئولان مربوطه و ... پدیده مهمی نیست؛ لذا ثابت بودن، راست بودن و بهانه به دست بدخواهان ندادن در اولویت ایشان قرار ندارد و نتیجه آن این شده که برخی از نامهربانان به حوزه، روحانیت و تراث شیعه به همه آنچه ما حفظش را لازم می‌دانیم حمله می‌کنند و عمده استشهاد خود را نیز قطعه‌هایی از گفته‌ها و رفتارهای غیرقابل‌دفاع بخشی از همین واعظان و مداحان قرار داده‌اند (در این باره می‌توان به پنج کلیپی که از حقیر با عنوان ”آسیب‌شناسی خرافه‌زدایی“ و ”رسالت روحانیت در فهم و تبلیغ دین“ منتشر شده است مراجعه کرد).

➎ مسئولان صدا و سیما، تولیت‌های محترم اماکن متبرک و مسئولان تبلیغات قاعدتاً باور دارند که در طول ۴ دهه اخیر به قدری نیروی قابل در حوزه برای تبلیغ دین تربیت شده که می‌توان از آنها استفاده کرد، بدون آنکه به برخی آفات مبتلا شد. اما گویا مثَل روزگار ما مثل باغبانی شده که میوه خوب تولید کرده، اما نمی‌خواهد یا نمی‌تواند از این میوه‌ها بهره کافی ببرد!

➏ مناسب است علی‌الحساب به حضراتی که در مراکز عام چون صدا و سیما و حرم‌های متبرک به مداحی یا تبلیغ می‌پردازند تذکر جدی داده شود که از نقل هرگونه خواب، قصه غیرمستند، نقل کرامات برای افراد و نقل روایت ضعیف و مستعد برای سوء‌ استفاده بپرهیزند. در این باره می‌توان شیوه‌نامه‌ای متین و محکم تهیه کرد.

➐ واضح است که عرضه مطالب فوق به معنای نادیده گرفتن زحمات مثبت افراد نیست و هرگز نباید ناموجه و غیرضرور زخمی بر اعتبار افراد وارد کرد.

اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین و لا تجعلنا ممن نحسب اننا نحسن صنعا.» (با اندکی ویرایش به نقل از کانال انجمن فقه و حوزه، انتشار در 1399/2/17)

یادداشت‌ها:

ـ سایت خبرگزاری شفقنا (دسترسی در 1399/2/21)

ـ کانال انجمن فقه و حوزه (دسترسی در 1399/2/21)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

مداح‌محوری!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

ما عقب‌گرد داریم!

رسول جعفریان

رسول جعفریان می‌نویسد:

«ما عقب‌گرد داریم. از جنبش‌های فکری اخیر یکی مکتب تفکیک است که می خواهد برای دنیای جدید ایده تازه بدهد. مکتب تفکیک همان رویکرد اخباریگری است؛ تفکر اخباریگری و تفکیکی از اساس اجازه تحول فکری نمی‌دهد. مرتب می‌گویند ما کاری به عقل نداریم و فلسفه قدیم را منکریم اما در عمل، مبنای تفکر این است که برای همه چیز باید در همین متون حدیثی گشت و راه‌حل یافت. من نقد فلسفه سنتی را از سوی آنها دوست دارم، اما هیچ جایگزینی ندارند. مثل آخر صفوی، که فلسفه قدیم نقد شد و اخبار‌یگری جایش را گرفت. فیض کاشانی کتاب درباره اسب می‌نوشت اما فقط تعدادی روایت بود! [...]

من صرف تکیه بر تفکر تجربی را ستایش نمی‌کنم، اما تا اینجا این حرف درست بود که قرآن نگرش واقع‌گرایانه‌ای به علم داشت که مسلمان‌ها از آنها دور شدند. از همان ابتدای اسلام، برخلاف روش قرآنی که علم را در معنای عام به کار می‌برد، عُلما علم را به معنای حدیث گرفتند. ده‌ها کتاب و رساله هست که نام ”کتاب العلم“ دارد؛ در بخاری و کافی هم هست، اما همه آنها مقصودشان علم حدیث است. به تبع آن، علمِ اصلی همان علم دینی شد و بقیه در حاشیه قرار گرفتند. هیچ‌کس علم را جز افرادی نادر، مثل رازی و بیرونی، جدی نگرفت.

اینکه دنیای اسلام توانست بهره‌ای در علم داشته باشد، حرفی نیست، اما باید بدانیم هیچ نوع انقلاب علمی [در هیچ زمانی میان مسلمانان] پدید نیامد، انقلابی مشابه آنچه در رنسانس و پس از آن قرن‌های هفدهم و هجدهم در بغداد پدید نیامد. ما همان علوم یونانی را توسط فارابی و ابن سینا لباس جدید پوشاندیم. اتفاق خاصی نیفتاد. دانش‌های فرعی ما توسعه یافت. البته در زمینه حقوق و فقه توسعه داشتیم اما آنها هم به دلایلی متوقف شد.

ما انتظار داشتیم بعد از انقلاب، ادبیات علمی‌تری را داشته باشیم. متأسفانه نه فقط در علم کار جدی نکردیم، بلکه از لحاظ دینی هم نگرش‌های عاقلانه جای خود را به تمایلات خرافه‌گرایانه واگذار کرد. طی سه چهار دهه گذشته، بر شمار آداب و رسوم مذهبی بی‌پایه افزوده شده، حجم داستان‌های شگفت در مداحی و روضه‌خوانی بیشتر شده، و باورهایی که به تدریج در حال گرفتن رنگ تقدس است فزونی یافته است. حتی بر شمار امامزاده‌ها هم افزوده شده است. شما عقب‌ماندگی علمی را هم به عنوان خرافات علمی در نظر بگیرید، چیزی که در رشد پدیده‌ای ساختگی و ناشی از تنفر نسبت به غرب به نام طب سنتی قابل مشاهده است. همه آنها که از طب سنتی ترویج می‌کنند به طور مداوم به علم جدید حمله می‌کنند.

بنده وقتی این دوره را با دوره صفوی مقایسه می‌کنم، فرق چندانی نمی‌بینم. چنان که دوره قاجاری هم تا اواسط راه و حتی بعد از آن همین طور است. ما در یک برهه کوتاه، با رشد افکار کسانی مانند مطهری، قدری برابر خرافات ایستادیم، اما به سرعت از آن وضعیت دور شدیم. حقیقت آن است که ترویجِ خرافات قدری هم گرو این است که کسانی که قدرت و پول دارند، می‌خواهند خود را مذهبی‌تر هم نشان دهند و از این راه بهره‌برداری بیشتری بکنند. این کار معمولاً در دل خرافات راحت‌تر انجام می‌شود. جنس آدم‌های متدینِ پولدار این است که اگر هوشیارش نکنیم، مدام به سمت ظاهربینی غش می‌کند. به میزان دینداری باید عقلش را هم تقویت کرد. آدم‌هایی را داشتیم که اوایل انقلاب، نگاه‌های روشنفکری بهتری به دین داشتند، اما به تدریج، یا سکوت کردند یا خود به حمایت از این امور پرداختند. مدعیان امام زمانی بیش از حد هستند، و اگر مقاومت برخی از نهادها نبود، وضع ما از این هم که هست بدتر بود.

ما در این دوره، شاهد تکرار صفویه هستیم؛ مقصودم به خصوص روی این جهت است که در دوره اخیرِ صفوی تلاش کردند همه علوم را از دل احادیث درآورند، مشابه این تلاش را در اسلامی کردن علوم در دوره جدید مشاهده می‌کنیم. گاهی آنها که فلسفی‌ترند می‌گویند ما در کل می‌خواهیم نگرش توحیدی را حاکم کنیم، اما به طور مشخص، عده‌ای دنبال آن هستند که از دل احادیث و متونِ دینی همهٔ علوم را استخراج کنند. برخی می‌گویند می‌خواهیم علوم انسانی و اجتماعی را استخراج کنیم، برخی پا را بالاتر گذاشته و همه علوم را می‌گویند. مشکل این است که فکرِ علمی، فکر کشف روابط علمی در جهان، فکری که بتواند مثل نیوتن یا انیشتین عمل کند، در عمق فکر ما نیست. با این وضع، ما حتی تشیع را از عقل هم دور می‌کنیم.» (خبرآنلاین: وبلاگ رسول جعفریان، دسترسی در 1398/2/13)

 

یادداشت‌ها:

ـ خبرآنلاین: وبلاگ رسول جعفریان (انتشار در 1397/10/11)

ـ یادداشت‌های‌ مرتبط:

درباره مکتب تفکیک!

درباره اخباریگری و پیشینهٔ آن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

خورشیدگرفتگی و درگذشت فرزند پیامبر (ص)!

محمد اسفندیاری و آسیب‌شناسی دینی

محمد اسفندیاری درباره «خورشیدگرفتگی و درگذشت فرزند پیامبر (ص)» می‌نویسد:

«هنگامی که فرزند پیامبر درگذشت، کسوف ]=خورشیدگرفتگی[ رخ داد و مردم آن را حمل بر این کردند که به علت درگذشت اوست. ولی پیامبر فرمود که خورشید و ماه برای زندگی و مرگ کسی تیره نمی‌شوند ]الطبقات الکبری، ج 1، ص 114[. قابل‌تأمل اینکه هیچ‌کس دلسوزتر از پیامبر برای دین نیست. اما آن حضرت برای اینکه مردم به دین بگروند و یا باورشان مستحکم‌تر شود، به خرافه متوسل نشد؛ حتی سکوت هم نکرد؛ حتی به شدت انکار کرد. پس آنان که می‌گویند عوام دلبسته خرافات‌اند و همین خرافات موجب گرمی بازار دین است و نباید آرامش عوام را بر هم زد در این باره چه می‌گویند. دین‌یاری و دلسوزی برای دین را باید از پیامبر آموخت و هرگز از او پیشی نگرفت. سبقت از پیشوایان دین مانند عقب افتادن از آنهاست و این دو افراط و تفریط است و روش جاهلانه.» (اسفندیاری، 1395: 136 ــ 137)

 

یادداشت‌ها:

ـ اسفندیاری، محمد. (1395). آسیب‌شناسی دینی. تهران: انتشارات کویر.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

دق‌الباب مساجد در شب اول ربیع‌الاول پیشینه روایی ندارد!

دق‌الباب هفت مسجد

حجت‌الاسلام حسین هاشمی، از محققان حوزه علمیه قم، درباره سندیت کوبیدن درب مساجد و روشن کردن شمع مقابل مسجد در پایان ماه صفر گفت: «اعمالی پس از پایان ماه صفر بین مردم رایج است از جمله کوبیدن درب هفت مسجد، روشن کردن هفت شمع مقابل درب مساجد و یا جارو کردن مساجد، که اینها از نظر تاریخی هیچ گونه سندیتی ندارد و از سیره بزرگان و علما نبوده است.» (وبگاه صلات، دسترسی در 1395/9/11)

متن کامل مقاله را در وبگاه صلات بخوانید.

 

یادداشت‌ها:

ـ وبگاه صلات (دسترسی در 1395/9/11)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز