شهید مطهری مینویسد:
«در میان ما شیعیان در حدود چهار قرن پیش جریانی به وجود آمد به نام اخباریگری. امروز اخباریگری خیلی کم وجود دارد. افرادی که اکنون اخباریمسلک هستند خیلی کماند. ولی این جریان تقریباً دو سه قرن بر افکار مردم حکومت کرد و چه جنگهایی، آدمکُشیهایی ایجاد نکرد! نقطهٔ مقابل اخباریگری اجتهاد است. ما و شما اجتهاد و تقلید را قبول داریم و عقیده داریم که انسان یا باید مجتهد باشد یا عمل به احتیاط بکند و یا تقلید کند، و میگوییم قطعاً تقلید کار درستی است. اخباریگری نقطهای را که بمباردمان میکرد اجتهاد و تقلید بود. میگفتند اجتهاد و تقلید بدعت است. میگفتیم پس مردم چه باید بکنند؟ میگفتند باید مستقیماً به اخباری که داریم مراجعه کرد و دستور دین را از آنها گرفت. مجتهدین نقطه مقابل اخباریین بودند و حرف منطقی داشتند؛ میگفتند اظهارنظر کردن در مسائل دینی تخصص میخواهد. انسان باید درسخوانده باشد تا بتواند در مسائل دینی نظر بدهد. همانطوری که طبابت علم میخواهد، فتوا دادن هم علم میخواهد. اخباریها میگفتند نه، هیج درس خواندن نمیخواهد و اجتهاد از اهل تسنن پیدا شده است.» (مطهری، 1381: 88)
«اخباریگری از کجا و چه زمانی پیدا شد؟ اخباریگری سه چهار قرن بیشتر از عمرش نمیگذرد. این نغمه را اولین بار مردی به نام ملا امین استرآبادی ــ که سالها در مکه و مدینه مجاور بود ــ بلند کرد و با وجودی که خودش شیعه بود، به علمای بزرگ شیعه مانند شیخ طوسی و علامه حلْی و محقق حلْی و مخصوصاً به علامه حلی شدیداً حمله کرد. چون علامه میگفت اخباری که ما الآن داریم همه معتبر نیست و اخبار را از نظر سند تقسیم کرد به اخبار صحیح، اخبار موثق، اخبار حسن و اخبار ضعیف. اخبار صحیح اخباری است که تمام رُواتش مردمان موثق و هم شیعه بودهاند. ]اخبارِ موثق اخباری است که رواتش افراد موثقی بودهاند، ولی شیعه نبودهاند.[ اخبارِ حسن اخباری است که کسانی که آنها را نقل کردهاند اشخاصی راستگو بودهاند، ولی ثابت نشده است که رُواتشان افراد خوب و راستگو باشند. روایات ضعیف یعنی روایاتی که افرادی که آنها را روایت کردهاند یا لااقل یک نفر از آنها معلوم است که آدم درستی نیست. تاریخ، احوال روات را کم و بیش نشان داده است. (البته افرادی هم هستند که مجهولاند). نتیجه این میشود که اخباری که ما در دست داریم همه قابل اعتماد نیست. ما باید ببینیم چه کسانی نقل کردهاند.
ملا امین گفت علامه با این کار، روایات ما را دسته دسته کرد و عدهای از روایات ما را انداخته. هرچه روایت داریم، همه یکجا درست است. اگر بگوییم روایتی ضعیف است، این توهینی است به امام صادق. مگر میشود روایتی از امام صادق باشد و ضعیف باشد خصوصاً روایات کتب اربعه، یعنی روایاتی که در کافی شیخ کلینی و یا تهذیب شیخ طوسی و استبصار شیخ طوسی و من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق آمده است؟! اگر روایتی در این چهار کتاب باشد، دیگر جای گفتوگو نیست.» (همان: 89)
«]اخباریان[ قرآن را که نمیتوانستند بگویند کتاب خدا نیست. گفتند قرآن مقامش بالاتر از این است که افراد عادی بشر آن را بفهمند. قرآن را فقط ائمه حق دارند بفهمند و بس. قرآن نازل شده است برای آنکه آنها بفهمند. ما باید ببینیم در اخبار ائمه چه آمده. به اصطلاح مجتهدین، گفتند ظواهر قرآن حجت نیست. مثلاً اگر قرآن میگوید: ”یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ“ ]مائده: 90[ و ما معنی آن را این میدانیم که شراب و قمار حرام است، میگویند نه، تو باید به اخبار مراجعه کنی ببینی که آیا در اخبار آمده است که شراب و قمار حرام است یا نه؟ میگویند اساساً مخاطبِ قرآن ما نیستیم.» (همان: 92)
«این جور ضربهها اینها به پیکر دین زدند. گفتند قرآن اعتبار ندارد. البته نگفتند قرآن را نخوانید؛ گفتند قرآن را بخوانید، قرآن را ببوسید، اما قرآن را نفهمید. این یک ضربهٔ بزرگی به عالم اسلام بالأخص به عالم تشیع زد، به طوری که بعدها اساساً مفسرین شیعه رعبشان برداشت که قرآن را تفسیر کنند، از تفسیر کردن ترسیدند. جریان اخباریگری، این تعصب افراطی احمقانهای که راجع به اخبار پیدا کردند که صحیح و ضعیف را با هم یکی دانستند، یکی از آن جریانهای فکری خطرناکی است که در دنیای اسلام پیدا شد و اثرش هم جمود فکری است، همان چیزی که الآن ما به آن مبتلا هستیم. اینها به عالم تشیع سرایت میکند.» (همان: 93)
یادداشتها:
ـ مطهری، مرتضی. (1381). اسلام و نیازهای زمان. جلد 1. چاپ نوزدهم. تهران: انتشارات صدرا.
ـ یادداشتهای مرتبط:
ویکیفقه: اخباریگری