«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

هشدار به عالمان دین و دینداران!

سید علی میرموسوی می‌نویسد:

«امام جعفر صادق (ع) در زمانی پیشوایی شیعه را عهده‌دار شد که جنبش ضداموی در حال گسترش و نظام اموی دستخوش بحرانی جدی شده بود. با وجود این، امام  به مداخله در امور سیاسی روی خوش نشان نمی‌داد و همچون پدر از سیاسی شدن امامت پرهیز داشت. هنگامی که  جنبش ضداموی به اوج رسیده بود، او تقاضای برخی از شیعیان برای رهبری سیاسی را نپذیرفت و نامه ابوسلمه خلال را سوزانید. او پیروان خویش را از هر گونه فعالیت در این راستا بازداشت و حتی به آنان توصیه کرد که از تبلیغ برای گسترش تشیع پرهیز کنند.

امام، به جای مبارزه رسمی با حکومت، رسالت خویش را ژرف‌سازی و تحکیم بنیان‌های اعتقادی و فقهی تشیع تعریف کرد و با استفاده از موقعیت و فرصت پدید‌آمده، توانست صورت‌بندی منسجمی از آن ارائه کند. به ویژه اینکه شیعه، همگام با دور شدن از عصر تشریع، با مسایل جدیدی روبه‌رو شده بود که پاسخ های تازه می‌طلبیدند. شخصیت علمی و معنوی امام بسیاری از مسلمانانی که در جست‌وجوی دانش بودند را به سوی او کشاند و دانشمندان فراوانی در مکتب او پرورش یافتند و از خرمن دانش او توشه چیدند. حتی کسانی چون ابوحنیفه و مالک، که هریک مذاهب فقهی جداگانه‌ای تأسیس کردند، از او بهره بردند.

امام، در طول دوران پیشوایی خود، فرهنگ‌سازی، گسترش دانش، پرورش خردورزی و اندیشیدن در بین شیعیان را هدف قرار داد. او نه تنها پیروان خویش را به فراگرفتن دانش توصیه می‌کرد، بلکه اخلاق دانش‌پژوهی را به آنان یادآوری می‌شد. بر این اساس، آنان را از پذیرش بدون دلیل هر ادعایی  و یا واداشتن دیگران به پذیرفتن بدون دلیل عقاید خود بازمی‌داشت. معاویه بن وهب، از یاران امام، توصیه او را چنین بیان می‌کند: در پی فراگیری دانش باشید و به همراه آن خود را با بردباری و وقار بیارایید و با اساتید و دانش‌آموزان خود فروتنی پیشه کنید و هرگز از دانشمندان زورگو نباشید، زیرا با این روشِ باطل حقِّ شما نیز از بین می‌رود. (کافی، ج ١، ص ٣٦، حدیث ١)

توصیه اهل دانش و دانش‌پژوهان به بردباری و فروتنی و تأکید بر خودداری از تحکم و پافشاری بر دیدگاه خود، بر این فرض استوار است که اندیشه جدی و صادقانه همواره خطاپذیری را در خود مفروض می‌دارد. اعتقاد به خطاپذیری، سعه صدر و  فروتنی در برخورد با دیگران را در پی دارد، زیرا چه بسا سخن و یا اندیشه آنان راهی به سوی آشکارشدن خطا و فهم حقیقت بگشاید. از این رو، می‌توان گفت این سخن ارزشمند به روشنی بیزاری امام از یکی از آفات مهم جامعه دینی، یعنی ”کیش شخصیت“، و هشدار نسبت به رفتار زورگویانه عالمان دینی با دیگران را نشان می‌دهد. ”کیش شخصیت“ از ویژگی‌های فرهنگ‌های استبدادزده و خودکامه‌پرور، و بیانگر حالتی است که فرد از ابزارهای گوناگون، از جمله رسانه و نشانه‌ها، برای برتر نشان دادن خویش بهره ببرد.

امام صادق (ع) در سخنی دیگر با پرهیز دادن از ریاست‌طلبی بر ناپسند بودن ”کیش شخصیت“ تأکید کرده‌اند. محمد بن مسلم از امام چنین گزارش کرده است: آیا می‌پنداری ما نیکانِ شما را از تبهکاران نمی‌شناسیم، همانا بدترین شما کسی است که دوست دارد دیگران در پی او گام بردارند؛ چنین کسی یا دروغزن و یا سست‌رأی است. (کافی، جلد ۲، باب طلب الریاسه، حدیث ۸). هر چند این سخن، به ظاهر، پرهیز از راه انداختن افراد در پی خویش را معنای می‌دهد، ولی گویا امام در پی اشاره به یکی از آفات جامعه دینی و هشدار به عالمان دینی در پرهیز از خودبزرگ‌پنداری و  وادار کردن دیگران نسبت به پیروی از خویش است.

شخصیت‌پرستی از دیگر آسیب‌های جامعه دینی است، که ترسیم چهره‌ای بُت‌گونه از رهبران و پیروی کورکورانه از آنان را در پی دارد. پیشوایان و اولیای دین اسلام نیز همواره نگران آلودگی جامعه به این ویژگی بوده‌اند و آن را به پیروان خویش گوشزد کرده و از آن بازداشته‌اند. از دیدگاه آنان، پیروی بی‌چون‌وچرا از اشخاص رویه‌ای نارواست. بنابراین هر ادعا و نظریه‌ای تنها بر اساس دلایل و استدلال‌های آن ارزیابی و پذیرفته یا رد می‌شود.

در این راستا، امام (ع) ابوحمزه ثمالی را از هر دو ویژگی، یعنی کیش شخصیت و شخصیت‌پرستی، بازداشته است: از ریاست‌طلبی و دنباله‌روی شخصیت‌ها بپرهیز. او پرسید: ناپسندیدگی ریاست‌طلبی روشن است، ولی نهی از گام برداشتن در پی بزرگان را درک نمی‌کنم، زیرا دو سوم از آنچه به دست آورده‌ام را از دنباله‌روی شخصیت‌ها به دست آورده‌ام. امام در پاسخ گفت: به خوبی درنیافتی؛ مقصود آن است که بپرهیز از اینکه بدون دلیل کسی را پیشوا قرار دهی و هر چه وی گفت درست پنداری. (کافی، جلد ۲، باب طلب الریاسه، حدیث ۵)» (با اندکی ویرایش به نقل از کانال سید علی میرموسوی)

یادداشت‌ها:

ـ کانال تلگرامی سید علی میرموسوی (انتشار و دسترسی در 1399/3/27)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

شخصیت‌‌گرایی!

جاهل و احمق مقیاس حق و باطل بودن را افراد قرار می‌دهد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

جاهل و احمق مقیاس حق و باطل بودن را افراد قرار می‌دهد!

شهید مطهری می‌نویسد:

«لازمه تسلیم حقیقت بودن، پذیرفتن حقایق است، قطع ‌نظر از اینکه گوینده‌اش کیست؛ گوینده تأثیری در حقیقت بودن ندارد. انسان عاقل این طور است که گوینده را به سخن می‌شناسد، نه سخن را به گوینده، برخلاف جاهل و احمق که مقیاس حق و باطل بودن را افراد قرار می‌دهد.»

یادداشت‌ها:

ـ یادداشت‌های استاد مطهری (ج 14؛ صص 162 ــ 163)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

شخصیت‌گرایی!

هشدار به عالمان دین و دینداران!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

غرقِ در شکوه دیگران!

فردین علیخواه می‌نویسد:

«فرض کنید که فردی در جست‌وجوی خانه‌ای برای خرید یا اجاره است. موردی را می‌بیند و در نگاه نخست می‌پسندد. از کارمند آژانس مسکن خواهش می‌کند تا درباره آن ”مورد اکازیون“ بیشتر بگوید. کارمند آژانس با افتخار و به شکل تحسین‌آمیزی می‌گوید ”رضا عطاران اینجا می‌شینه، می‌شناسین دیگه؟“ و دیگر به ویژگی خاصی اشاره نمی‌کند. آن فرد پس از سکونت در آن ساختمان به همه قوم و خویش خود اطلاع می‌دهد که  به ساختمان جدیدی نقل مکان کرده که رضا عطاران هم ساکن آن است. باز فرض کنید که فردی دنبال‌کننده (فالوور) صفحه یک اینفلوئنسر یا ستاره اینستاگرام است. وقتی آن اینفلوئنسر موفقیتی کسب می‌کند این فرد با شور‌ و‌ شوقی وصف‌ناپذیر خبر موفقیت او  را در بین خانواده و دوستانش جار می‌زند. او مدام خودش را به آن اینفلوئنسر می‌چسباند و به شکل کسالت‌باری در این خصوص مانور می‌دهد. حال موفقیت آن اینفلوئنسر هم گرفتن عکسی با یک اینفلوئنسر بسیار مشهورتر از خودش است. در واقع، اینفلوئنسر نخست هم عکس گرفتن با اینفلوئنسر مشهورتر از خود را در صفحه‌اش جار می‌زند و آشکار یا پنهان با اتصال خود به او پُز می‌دهد.

رابرت سیالدینی در سال ۱۹۷۶ به مطالعه آنچه در سطرهای قبل توصیف شد پرداخت. او طی آزمایش‌هایی مشاهده کرد که دانش‌آموزان با به تن کردن لباس‌های ورزشی تیم‌های موفق و برنده، موفقیت آنها را در واقع موفقیت خودشان قلمداد می‌کنند و به این شکل تلاش می‌کنند تا مقام و موقعیت فردی خودشان را برتر جلوه دهند و این در حالی بود که آنها هیچ نقشی در موفقیت تیم‌های مورد نظر نداشتند. رابرت سیالدینی طی این تحقیقات از پدیده ”غرقِ شکوه انعکاس‌یافته“ [۱] یا با حروف اختصاری ”بی.آی.آر.جینگ“ گفت؛ به بیانی، شکوه و افتخاری که بازتاب یافته و فرد خود را غرق آن کرده است. از آن زمان تاکنون تحقیقات درباره این رفتار اجتماعی همچنان ادامه داشته است. در این خصوص گفته می‌شود که افراد بنا به دلایلی همچون ارتقاء اعتمادبه‌نفس، تأثیر بیشتر بر دیگران، کسب هویت اجتماعی، کسب تمایز و تفاخر، و جلب توجه اطرافیان، ”غرق در شکوهِ انعکاس‌یافته“ می‌شوند.

بدون تردید، همه ما گاهی در زندگی روزمره‌مان شاید غرق که نه، ولی جسته‌گریخته به شکوه انعکاس‌یافته متوسل می‌شویم. به دلایل مختلف، گاهی سعی می‌کنیم خودمان را به چیزی متصل کنیم تا منزلت اجتماعی به دست آوریم یا در زندگی‌مان ــ حتی برای مدت زمان کوتاهی ــ احساس افتخار داشته باشیم و در مقابل، گاهی خودمان را از آنچه موجب تنزّل منزلت اجتماعی‌مان می‌شود دور می‌کنیم. ما گاهی نیاز داریم تا خودمان را عضو گروهی بدانیم و به این امر مباهات کنیم. ولی آنچه در پدیده ”غرق در شکوه انعکاس‌یافته“ موجب نگرانی و شاید سرزنش باشد رضایت به موفقیت دیگران و اکتفای فرد به آن است. به عبارت دیگر، شاهد وضعیتی باشیم که در آن فرد ”شکوهِ خود“ [۲] را به کل از یاد برده و تنها راضی به شکوه انعکاس‌یافته دیگران شده است.

با گسترش شبکه‌های اجتماعی و به ویژه اینستاگرام و استقبال درخور تأمل ایرانیان از آن، توجه به پدیده ”غرق در شکوه انعکاس‌یافته“ می‌تواند از جهات گوناگون مفید و مؤثر باشد. در صفحات مختلف ستاره‌های اینستاگرام و اینفلوئنسرهای ایرانی شاهد انبوه جمعیت دنبال‌کنندگانی هستیم که به انتظار موفقیت‌های بعدی و بعدی و باز بعدی آنها نشسته‌اند تا آن را با اشتیاق برای اطرافیان خود تعریف نمایند. نگاهی به قسمت نظرات این صفحات هر محققی را به تأمل درباره حسرت‌ها، ناکامی‌ها، و غبطه‌های دنبال‌کنندگان وامی‌دارد. با مرور این نظرات می‌توان دریافت که تعداد زیادی از این دنبال‌کنندگان به معنای واقعی کلمه ”غرق در شکوه انعکاس‌یافته“ اینفلوئنسرها گشته‌اند. آنان برای ارتقاء اعتمادبه‌نفس خود یا کسب افتخار و غرور مدام به موفقیت‌های اینفلوئنسر موردِ ستایش خود متوسل می‌شوند و دقیقه به دقیقه، و اینجا و آنجا موفقیت‌های آنان را نقل می‌کنند.

”شکوهِ خود“ این آن چیزی است که باید جدی گرفت.» (با اندکی ویرایش از کانال فردین علیخواه)

[1] Basking in reflected glory (BIRGing)

[2] self-glory

یادداشت‌ها:

ـ کانال تلگرامی فردین علیخواه (دسترسی در 1399/3/19)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

حضرت عبدالعظیم از نگاهی دیگر!

محمد سروش محلاتی می‌نویسد:

«حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) از اصحاب امام جواد و امام هادی (ع) است و در نزد فقها و محدثان، مورد اعتماد بوده، روایاتش پذیرفته شده است. هیچ‌یک از علمای رجال قدحی درباره او ذکر نکرده، و بلکه جملگی او را ستوده‌اند، تا جایی که جلالت قدر، ایمان و تقوای وی امری مسلم شمرده شده است. ولی متأسفانه برای شناخت شخصیت علمی این راوی بزرگوار اسناد معتبر کافی در اختیار نداریم و آنچه درباره وی ذکر شده است برای پاسخ به بسیاری از سؤالات کافی نیست.

آیا عبدالعظیم حسنی در فقه و کلام، مانند هشام بن حکم و محمد بن مسلم، در رتبه نخست قرار دارد؟

آیا عبدالعظیم حسنی از راویان کثیرالروایه است و در نشر احادیث اهل بیت موقعیت ممتازی داشته و روات فراوانی از وی اخذ حدیث کرده‌اند؟

آیا آن جناب از مؤلفانی است که با تألیفات خود، در حفظ معارف تشیع، نقش مؤثری ایفا نموده است؟

آیا وی در عصر خود به عنوان یک شخصیت علمی مطرح بوده است، و شیعیان برای حل معضلات فکری خویش بدو مراجعه داشته‌اند؟

آیا عبدالعظیم حسنی از طرف امامان آن زمان، دارای سمتی مانند وکالت بوده و از موقعیت خاصی نزد ایشان برخوردار بوده است؟ و ...

با تفحص در روایات وی، و با تأمل در آنچه اصحاب رجال و تراجم درباره او آورده‌اند، پاسخ مثبتی برای هیچ‌یک از این سؤالات نمی‌توان یافت.

در برخی از روایات، تعبیراتی در باره حضرت عبدالعظیم به کار رفته است که نشان از عظمت آن بزرگوار دارد؛ مانند آنکه امام هادی، ابوحماد رازی را به وی ارجاع داده تا مشکلات دینی‌اش را از وی بپرسد. همچنین آن حضرت او را از دوستان حقیقی خود دانسته است. و در روایتی برای زیارت قبر آن بزرگوار، فضیلت زیارت امام حسین بیان شده است.

هیچ یک از این روایات، از اعتبار کافی برخوردار نیست و اعتماد بدانها دشوار است، زیرا حدیث ابو حماد رازی، علاوه‌بر جهالت شخص وی، در هیچ منبع حدیثی معتبری با ذکر سند نقل نشده است، و حدیث فضیلت زیارت آن حضرت را یک ”راوی مجهول“ روایت کرده است. البته روایت دیگری از حضرت رضا (ع) نیز منقول است که ”من زار قبره وجبت له الجنه“، ولی محققان این روایت را نیز نپذیرفته‌اند.» (بخش‌هایی از مقاله ”حضرت عبدالعظیم از نگاهی دیگر“)

یادداشت‌ها:

ـ محلاتی، محمدسروش. (1382). حضرت عبدالعظیم از نگاهی دیگر. مجله علوم حدیث. شماره 30.

ـ یادداشت‌ مرتبط:

درباره تاریخ ولادت و وفات حضرت عبدالعظیم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

بدون شرح!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مردم چرا بی‌دین می‌شوند؟

شهید مطهری می‌نویسد:

«اگر انسان تحلیل کند و ریشه‌های بی‌دینی مردم را به دست بیاورد، از این دو عامل قطعاً بیرون نیست: یا برمی‌گردد به تفسیرهای غلط و نامعقول از دین، یا برمی‌گردد به سوء‌استفاده‌های ناروا» (فطری بودن دین، ص 105)

یادداشت‌ها:

ـ فطری بودن دین (ص 105)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

علی (ع) سرباز چشم‌وگوش‌بسته نمی‌خواهد!

شهید مطهری می‌نویسد:

«ما در تاریخ می‌خوانیم که علی (ع) نه تنها حق انتقاد را از دیگران نمی‏‌گرفت، بلکه ترغیب می‌کرد که از من انتقاد کنید، می‌فرمود: لَا تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَةِ وَ لَا تَظُنُّوا بِی اسْتِثْقَالًا فِی حَقٍّ قِیلَ لِی‏ (قریب به این مضمون ــ رجوع شود به  خطبه ۲۱۶ نهج‌البلاغه) و همین روش سبب شد که گروهی از خوارج طغیان کنند و حق چون‌وچرا برای خود در امر حکمیت و قرآن به نیزه کردن قائل شوند، گو اینکه در اثر کج‌فهمی سوء‌استفاده کردند.

ولی علی ترجیح می‌دهد که سربازش چشم‌وگوش‌بسته و دارای انضباط کورکورانه نباشد و این اصل پرورش اسلامی محفوظ بماند، ولو اینکه منجر به شکست سیاسی خیالی او بشود، زیرا پیروزی مسلکی و هدفی او را دربرداشت. ولی معاویه همه کوشش‏‌اش این است که مردم را بسازد آنچنان که برای او مفید باشد؛ چشم‌و‌گوش‌بسته، شتر نر را از ماده تشخیص ندهد، روز چهارشنبه را به جای جمعه بپذیرد و بعد محرمانه پیغام دهد که به علی بگویید با سربازانی ”انضباطی“ به جنگ تو خواهم آمد که چهارشنبه را به جای جمعه می‏‌پذیرند، شتر نر را به جای شتر ماده می‌گیرند. به یزید توصیه می‌کند مردم شام را نگهداری کن، نگذار ملت‌های دیگر با اینها خلط و آمیزش یابند که در این صورت ”تغیرت اخلاقهم.“ این تغییر اخلاق جز به خود آمدن مردم شام و باز شدن چشم‌شان نیست، جز آزادی و خروج از اطاعت کورکورانه نیست.

چرا امام حسین (ع) در شب عاشورا اصحابش را مرخص کرد و گفت: ”أَنْتُم فی حِلّ مِنْ بَیعَتی‏“ و به آنها گفت دشمن هم به شما کاری ندارد، پس شما هم از ناحیه دوست و هم از ناحیه دشمن آزادید؟ برای اینکه نمی‌خواست کوچک‌ترین اجباری در کار باشد، ولو اجبار یک بیعت، ولو اجبار یک رودرواسی؛ می‌خواست راه خود را در کمال بصیرت و آگاهی انتخاب کنند.

از همه بالاتر اینکه، چرا رسول خدا در کارهای عمومی که دستوری از وحی الهی نداشت با اصحاب مشورت می‌کرد، آرای آنها را محترم می‏‌شمرد، به آنها شخصیت می‌داد، آنها را عملًا وادار می‌کرد که فکر کنند (هرکس که طرف مشورت قرار گیرد احساس مسئولیت می‌کند و طبعاً فکر خود را در اطراف کار به جولان درمی‌آورد) و حال آنکه برای هیچ‌کس به اندازه رسول خدا زمینه ساختن ابزار بلااراده از انسان میسر نبود؟ برای اینکه تربیت اسلامی نه براساس ساختن موجودات بی‏‌انتخاب، بی‌فکر، آلی و ابزارصفت، وسیله هویتی، نوکرماهیتی بود، بلکه براساس رشد دادن شخصیت‌ها بود.»

یادداشت‌ها:

ـ یادداشت‌های استاد مطهری (ج 2؛ 178 ــ 179)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

پیامبر (ص) ــ مشورت با و نظرخواهی از یاران!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

خدایا، گناهان آشکار و نهان ما را بیامرز!

امام سجاد (ع):

«بار خدایا، ما‌ آشناى این ماه‌ایم، ماهى که‌ ما‌ را‌ بِدان شرف ‌و‌ منزلت دادى ‌و‌ به‌ برکت نعمت ‌و‌ احسان خویش روزه داشتن‌اش را‌ توفیق دادى، در‌ حالى که‌ مردمان شقى قدرش را‌ نشناختند ‌و‌ شوربختى خویش را‌ از‌ فضیلتش محروم ماندند.

اى خداوند، تو‌ بودى که‌ ما‌ را‌ برگزیدى ‌و‌ به‌ شناخت این ماه توفیق عنایت کردى ‌و‌ به‌ سنت ‌آن راه نمودى. تو‌ بودى که‌ ما‌ را‌ توفیق روزه داشتن ‌و‌ نمازگزاردن ارزانى داشتى، هر‌ چند ما‌ قصور ورزیدیم ‌و‌ اندکى از‌ بسیار به‌ جاى آوردیم.

بار خدایا، حمد تو‌ راست در‌ حالى که‌ به‌ بدکردارى خویش اقرار می‌کنیم ‌و‌ به‌ تبهکارى خویش معترف‌ایم. براى رضاى توست اگر در‌ این اعماق دل‌مان پشیمان شده‌ایم ‌و‌ از‌ سر‌ صدق از‌ تو‌ پوزش مى‌طلبیم. پس‌ در‌ برابر قصورى که‌ در این ماه در‌ طاعت تو‌ ورزیده‌ایم، ما‌ را‌ پاداشى ده‌ که‌ به‌ یارى ‌آن بر‌ فضیلت مرغوب دست یابیم ‌و‌ ‌آن اندوخته‌هاى گوناگون را‌ که‌ به‌ ‌آن مشتاق شده‌ایم بستانیم.

عذر تقصیر ما‌ را‌ در‌ اداى حق خود بپذیر ‌و‌ عمر ما‌ را‌ تا‌ رمضان دیگر دراز کن. ‌و‌ چون به‌ رمضان دیگر رسیدیم، یاری‌مان ده‌ تا‌ آن‌سان که‌ سزاى خداوندى توست عبادتت کنیم ‌و‌ ما‌ را‌ به‌ منزلتى رسان که‌ سزاوار طاعت توست ‌و‌ به‌ چنان اعمال شایسته‌اى برگمار که‌ اداى حق تو‌ را‌ در‌ این رمضان ‌و‌ رمضان دیگر، بایسته باشد.

بار خدایا، در‌ این ماه اگر قصد گناه کرده‌ایم، یا‌ مرتکب ‌آن شده‌ایم، یا‌ به‌ عمد خطایى از‌ ما‌ سر‌ زده، یا‌ از‌ سر‌ فراموشى ستمى بر‌ خود روا داشته‌ایم، یا‌ پرده‌ حرمت دیگرى را‌ دریده‌ایم، بار خدایا بر‌ محمد ‌و‌ خاندانش درود بفرست ‌و‌ گناه ما‌ در‌ پرده‌ اغماض فرو پوش ‌و‌ ما‌ را‌ عفو کن ‌و‌ در‌ برابر دیدگان شماتت‌کنندگان قرار مده ‌و‌ زبان طاعنان در‌ حق ما‌ دراز مگردان ‌و‌ ما‌ را‌ به‌ رأفت پایان‌نیافتنى ‌و‌ فضل ‌و‌ کرم نقصان‌ناپذیر خود به‌ کارى برگمار که‌ خطاهایى را‌ که‌ در‌ این ماه مرتکب شده‌ایم ‌و‌ تو‌ ‌آن را‌ نپسندیده‌اى، از‌ میان ببرد یا‌ فرو پوشد.

بار خدایا، درود بفرست بر‌ محمد ‌و‌ خاندان او. ما‌ از‌ سپرى شدن رمضان اندوهگین‌ایم، تو‌ ما‌ را‌ بر‌ اندوه این فراق پاداش خیر ده‌ ‌و‌ این روز عید ‌و‌ روز روزه گشادن را‌ بر‌ ما‌ مبارک گردان. چنان کن که‌ روز عید از‌ شمار بهترین روزهایى باشد که‌ بر‌ ما‌ گذشته ‌و‌ عفو تو‌ را‌ به‌ سوى ما‌ آورده ‌و‌ گناه ما‌ را‌ زدوده است. بار خدایا، گناهان آشکار ‌و‌ نهان ما‌ را‌ بیامرز.

اى خداوند، با‌ به‌ پایان رسیدن این ماه، ما‌ را‌ از‌ لوث گناه پاک نماى ‌و‌ با‌ رفتن‌اش، از‌ ورطه‌ گناهان بِرَهان ‌و‌ از‌ نیکبخت‌ترین کسانى قرار ده‌ که‌ در‌ ‌آن به‌ عبادت تو‌ پرداخته‌اند ‌و‌ نصیب‌شان از‌ همه بیشتر بوده ‌و‌ بیش از‌ همه از‌ ‌آن بهره یافته‌اند.

اى خداوند، ما‌ در‌ این روز فطر، روز عید ‌و‌ شادمانى مؤمنان، روز اجتماع مسلمانان به‌ گرد یکدیگر، از‌ هر‌ گناه که‌ مرتکب شده‌ایم ‌و‌ از‌ هر‌ کار زشت که‌ زین پیش از‌ ما‌ سرزده، ‌و‌ از‌ هر‌ خیال بد که‌ در‌ دل خود پنهان داشته‌ایم، توبه می‌کنیم، توبه کسى که‌ در‌ دل خیال بازگشتش به‌ گناه نیست ‌و‌ بار دیگر به‌ گناه بازنگردد توبه‌اى بی‌بازگشت، عارى از‌ هرگونه شک ‌و‌ ریب. بار خدایا، چنین توبه‌اى را‌ از‌ ما‌ بپذیر ‌و‌ از‌ ما‌ خشنود شو ‌و‌ ما‌ را‌ در‌ ‌آن توبه ثابت‌قدم گردان.» (صحیفه سجّادیه: بخش‌هایی از نیایش 45)

یادداشت‌ها:

ـ صحیفه سجّادیه. ترجمه عبدالمحمد آیتی. (1375). چاپ دوم. تهران: سروش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز