شهید مطهری مینویسد:
«]پیامبر[ در مقام نبوت، در مقامی که اصحاب آنچنان به او ایمان دارند که میگویند اگر تو فرمان بدهی خود را به دریا بریزیم به دریا میریزیم، در عین حال نمیخواهد سبکش انفرادی باشد و در مسائل تنها تصمیم بگیرد، برای اینکه اقلّ ضررش این است که به اصحاب خودش شخصیت نداده ]است[؛ یعنی گویی شما اساساً فکر ندارید، شما که فهم و شعور ندارید، شما ابزارید، من باید فقط دستور بدهم و شما عمل کنید. آن وقت لازمهاش این است که فردا هرکس دیگر هم رهبر بشود همین طور عمل کند و بگوید: لازمه رهبر این است که رهبر فکر کند و نظر بدهد و غیر رهبر هر که هست فقط باید ابزارهای بلاارادهای باشند و عمل کنند. ولی پیغمبر در مقام نبوت چنین کاری را نمیکند. شورا تشکیل میدهد که اصحاب چه بکنیم؟ ”بدر“ پیش میآید، شورا تشکیل میدهد؛ ”اُحد“ پیش میآید، شورا تشکیل میدهد: اینها آمدهاند نزدیک مدینه. چه مصلحت میدانید؟ از مدینه خارج بشویم و در بیرون مدینه با آنها بجنگیم یا در همین مدینه باشیم و وضع خودمان را در داخل مستحکم کنیم؟ اینها مدتی ما را محاصره میکنند، اگر موفق نشدند، شکستخورده برمیگردند. بسیاری از سالخوردگان و تجربهکارها تشخیصشان این بود که مصلحت این است که در مدینه بمانیم. جوانها که بیشتر به اصطلاح حالت غروری دارند و به جوانیشان برمیخورد گفتند: ما در مدینه بمانیم و بیایند ما را محاصره کنند؟! ما تن به چنین کاری نمیدهیم، میرویم بیرون، هر جور هست میجنگیم. تاریخ مینویسد خود پیغمبر اکرم مصلحت نمیدید که از مدینه خارج بشوند، میگفت اگر در مدینه باشیم، موفقیتمان بیشتر است؛ یعنی نظرش با آن سالخوردگان و تجربهکارها موافق بود، ولی دید اکثریت اصحابش، که همان جوانها بودند، گفتند: نه یا رسول الله! ما از مدینه میزنیم بیرون، میرویم در دامنه احد، همان جا با آنها میجنگیم. جلسه تمام شد. یک وقت دیدند پیغمبر اسلحه پوشیده بیرون آمد و فرمود: برویم بیرون. همانهایی که این نظر را داده بودند آمدند گفتند: یا رسول الله! چون شما از ما نظر خواستید، ما این جور نظر دادیم، ولی در عین حال ما تابع شما هستیم. اگر شما مصلحت نمیدانید، ما برخلاف نظر خودمان در مدینه میمانیم. فرمود: پیغمبر همین قدر که اسلحه پوشید و بیرون آمد، دیگر صحیح نیست اسلحهاش را کنار بگذارد. حالا که بنا شد برویم بیرون، میرویم بیرون.» (مطهری، 1383: 53 ــ 54)
یادداشتها:
ـ مطهری، مرتضی. (1383). سیری در سیره نبوی. چاپ بیستوهفتم. تهران: انتشارات صدرا.