«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابوالقاسم فنایی» ثبت شده است

”احکام دین“ وسایلی برای نیل به ”اهداف دین“‌اند!

ابوالقاسم فنایی

ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«وسیله‌ای که در شرایط و دنیای خاصی ما رابه هدف خاصی می‌رساند ممکن است در شرایطی دیگر و دنیایی دیگر ما را از آن اهداف دور کند. به همین دلیل، بعضی از احکام دین ممکن است نسبی و تاریخمند و تخته‌بند زمان و مکان باشند، زیرا ”احکام دین“ وسایل و ابزارهایی برای رسیدن به ”اهداف دین“ هستند و مطلق بودن اهداف دین به هیچ وجه مستلزم مطلق بودن احکام دین نیست. فی‌المثل، حکمی که در جامعه قبیلگی و روستایی و کشاورزی عادلانه است ممکن است در جامعه شهری و صنعتی ظالمانه باشد. و لذا، چنین حکمی را صرفاً به جوامع قبیلگی، کشاورزی و روستایی مشابه با آن می‌توان تعمیم داد، نه به همه جوامع. بنابراین، نسبی دیدن ابزارها و وسایلِ نسبی عین عقلانیت و خردمندی است، زیرا مطلق کردن امور نسبی به همان مقدار نادرست، ناپسند، ناموجه و نامشروع است که نسبی کردن امور مطلق. از سوی دیگر، تقدس و اصالت بخشیدن به ابزارها به همان مقدار خلاف عقلانیت است که نگرش ابزاری به اهداف.» (فنایی، 1394: 201)

 

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم. (1394). اخلاق دین‌شناسی: پژوهشی در باب مبانی اخلاقی و معرفت‌شناسانه فقه. ویرایش جدید. تهران: نگاه معاصر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

”خداوند بازخواست نمی‌شود“ به چه معناست؟

ابوالقاسم فنایی

ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«به نظر اشاعره، ارزش‌های اخلاقی منبعث از اراده خداوند و تابع آن است نه برعکس و اراده تکوینی و تشریعی خداوند به هرچه که تعلق بگیرد آن چیز اخلاقاً خوب خواهد شد و این سخن بدین معناست که هنجارهای اخلاقی اراده تکوینی و تشریعی خداوند را محدود نمی‌کنند. اشاعره در تأیید مدعای خود به دلایل و شواهد درون‌دینی هم تمسک می‌جستند. فی‌المثل اینان مدعی بودند که معنای آیه شریفه ”لَا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ“ [انبیا :23] این است که افعال خداوند در معرض نقد و ارزیابی اخلاقی و عقلانی قرار ندارد و ما نمی‌توانیم و حق نداریم با معیارهای اخلاقیِ پیشینی و مستقل از شرع در مورد افعال خداوند قضاوت کنیم.» (فنایی، 1384: 26)

«این آیه را به این صورت نیز می‌توان تفسیر کرد: دلیل اینکه خداوند در مورد افعال خود مورد سؤال واقع نمی‌شود این نیست که افعال او تابع ارزش‌های اخلاقی نیست، بلکه این است که افعال او همواره منطبق بر ارزش‌های اخلاقی است و در این مورد هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، یعنی به نحو ”پیشینی“ معلوم است که که افعال خداوند با ارزش‌های اخلاقی سازگار و منطبق بر موازین اخلاقی است.» (همان: 43)

«اینکه خدا قابل سؤال و مؤاخذه نیست بدین معناست که فعل و حکم او همواره با ارزش‌های اخلاقی سازگاری دارد، نه به معنای اینکه او حق دارد ارزش‌های اخلاقی را نقض کند.» (فنایی، 1394: 83)

 انبیا 23

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم. (1384). دین در ترازوی اخلاق. تهران: مؤسسه فرهنگی صراط.

ـ فنایی، ابوالقاسم. (1394). اخلاق دین‌شناسی: پژوهشی در باب مبانی اخلاقی و معرفت‌شناسانه فقه. ویرایش جدید. تهران: نگاه معاصر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

”حُسن و قُبح“ فعلی و ”حُسن و قُبح“ فاعلی

ابوالقاسم فنایی

 ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«انگیزه و نیت در اخلاق فردی نقش مهمی بازی می‌کند، نه تنها نیتِ بد نشانه پستی و رذیلت نفسانی و نقصان و انحطاط اخلاقی فرد است و ”از کوزه همان تراود که در اوست“، که اساساً پاره‌ای از عالمانِ اخلاق ارزش اخلاقی عمل را تابع نیت فاعل آن می‌دانند. اما بهتر است ”حُسن و قبح فعلی“ را از ”حُسن و قبح فاعلی“ جدا کنیم و بگوییم کار خوبی که از انگیزه بدی سرچشمه گرفته حُسن فاعلی ندارد، هرچند حُسن فعلی دارد، زیرا شهودهای اخلاقی ما گواهی می‌دهند که خود افعال با صرف‌نظر از فاعل و انگیزه او نیز قابل ارزش‌داوری اخلاقی‌اند و کار خوبی که با نیت بد انجام گرفته با کار بدی که با نیت بدی انجام گرفته یکسان نیست.» (فنایی، 1384: 55) «به هر حال، از نظر اخلاق فردی نیت اهمیت بسیاری دارد و دست‌کم این است که نیتِ خوب خود یکی از فضایل و ارزش‌های اخلاق فردی به شمار می‌رود و در کمال و سعادت فردی و اخروی شخص نقش دارد.» (همان.)

« [...] قضاوت در مورد فعل با قضاوت در مورد فاعل یکی نیست. بعضی از کارها، مانند عدالت‌ورزی یا احسان، با صرف‌نظر از فاعل و انگیزه او از نظر اخلاقی خوب و بایسته‌اند، یعنی واجد ”حُسن فعلی“اند، در حالی که ”حُسن فاعلی“ آنها از انگیزه فاعل سرچشمه می‌گیرد و تابعی از آن به شمار می‌رود. به تعبیر دیگر، انگیزه فاعل نیز مشمول ارزش‌داوری اخلاقی است و به خوب و بد یا اخلاقی و غیراخلاقی تقسیم می‌شود و کمال یا انحطاط اخلاقی شخص را بر آفتاب می‌افکند. انگیزه خوبِ اخلاقی یکی از ویژگی‌های انسانِ اخلاقی است، یعنی از نظر اخلاقی یکی از مؤلفه‌های تعریف انسان خوب و یکی از ویژگی‌های ”خوب‌ساز“ را تشکیل می‌هد.» (همان: 106)

«[...] از نظر دینی، اطلاعت از فرامین خدای شارع به خودی خود انگیزه‌ای اخلاقی به شمار نمی‌رود و کسانی که از خدا اطاعت می‌کنند به سه گروه تقسیم می‌شوند:

1. گروه نخست کسانی هستند که از ترس جهنم خدای را اطاعت می‌کنند و اگر جهنمی در کار نبود، از دستورات او اطاعت نمی‌کردند. اما این گروه بَرده‌اند و عبادت‌شان عبادت بردگان است.

2. گروه دوم کسانی‌ هستند که به طمع بهشت از دستورات خدا اطاعت می‌کنند و اگر بهشتی در کار نبود، از فرامین او پیروی نمی‌کردند. این گروه در حقیقت تاجرند و عبادت‌شان عبادت تاجران است.

3. گروه سوم کسانی هستند که نه از ترس جهنم و نه به طمع بهشت، بلکه صرفاً به خاطر اینکه خدا را از نظر اخلاقی شایسته اطاعت می‌یابند از دستورات او اطاعت می‌کنند. این گروه در حقیقت آزاده‌اند و عبادت‌شان عبادت آزادگان است.

پرستش گروه اول و دوم صرفاً ”حُسن فعلی“ دارد، یعنی در مقایسه با عدم پرستش خوب محسوب می‌شود، اما فاقد حُسن فاعلی و ارزش اخلاقی است. به بیان دیگر، گروه اول و دوم در حقیقت خودپرست یا قدرت‌پرست یا منفعت‌پرست و مصلحت‌اندیش‌اند. برای اینان خدا هدف نیست، بلکه وسیله است و اطاعت از دستورات او در نظرشان ارزش ذاتی ندارد و مطلوب بالذات نیست، بلکه مطلوبیت آن صرفاً از آن رو است که از طریق این کار ضرری دفع یا منفعتی جلب می‌شود. اما گروه سوم تنها در اثر توجه به ارزش ذاتی نهفته در اطاعت و عبادت تحریک می‌شوند، یعنی صرف درک این حقیقت که عبادت خدا و اطاعت از او اخلاقاً کار خوبی است و خدا شایستگی عبادت و اطاعت دارد آنان را بدین کار وامی‌دارد. بنابراین، تنها انگیزه گروه سوم انگیزه‌ای اخلاقی به شمار می‌رود [...]» (همان: 107 ــ 108)

 

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم (1384). دین در ترازوی اخلاق. تهران: مؤسسه فرهنگی صراط.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

درباب قصه ابراهیم و فرزندش در قرآن!

ابوالقاسم فنایی

ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«”آیا قربانی کردن خود در راه خداوند کاری اخلاقی است؟“ اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، آنگاه می‌توان ادعا کرد که کار فرزند ابراهیم اخلاقاً موجه بوده است. کار خود ابراهیم نیز از دو جهت موجه بوده است: یکی اینکه قربانی کردن فرزند قربانی کردن خود است و دیگری اینکه کمک کردن به دیگری برای قربانی کردن خود در راه خدا از نظر اخلاقی نادرست نیست. همچنین می‌توان پرسید: اگر خودکشی برای رهاشدن از درد و رنج جانکاهی که بیماران صعب العلاج به آن دچارند اخلاقاً موجه است، چرا قربانی کردن خود در راه خدا به شرطی که درد و رنجی برای دیگران در بر نداشته باشد و حق دیگران را ضایع نکند، اخلاقاً ناموجه باشد؟»

متن کامل این جستار را می‌توانید در دین‌آنلاین بخوانید!

یادداشت‌ها:

ـ دین‌آنلاین: پایگاه تحلیل خبری دین‌پژوهی (دسترسی در 1396/6/10)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

دلبستگی فرجامین ابراهیم!

قربانی ابرهیمی گذشتن از عزیزترین‌هاست!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

نماز اخلاقی و نماز فقهی؟!

ابوالقاسم فنایی

ابوالقاسم فنایی در ضمن پاسخ مبسوط به نقد عبدالحسین خسروپناه درباره تفسیر موجه روایاتی ناظر بر نماز که عنوان می‌کند «اگر نماز مقبول افتد، دیگر عبادات پذیرفته می‌شود و اگر مردود گردد، عبادات و اعمال دیگر پذیرفته نمی‌شوند» می‌نویسد:

«اگر نظریه تقدم اخلاق بر دین را بپذیریم و در پرتو آن بخواهیم این روایات را تفسیر کنیم، تفسیر موّجه این روایات به شرح زیر خواهد بود. این روایات می‌گویند: در مقام پذیرش اعمال بندگان، پذیرش نماز شخص توسط خداوند شرط قبولی سایر اعمال است. اما پرسش این است که چه نمازی؟ و از چه کسی؟ و چرا؟

پاسخ پرسش اول این است که نماز اخلاقی، نه نماز فقهی. نماز اخلاقی نمازی است که علاوه بر شرایط فقهی واجد شرایط اخلاقی نیز هست. نماز اخلاقی در خدمت اخلاقی زیستن و اخلاقی ماندن انسان است، اما نماز فقهی‌ای که فاقد شرایط اخلاقی است، نه انسان را به خدا نزدیک می‌کند و نه در شخصیت و منش و کنش او تحولی مثبت ایجاد می‌کند. این نماز صرفاً به درد رفع تکلیف و فرار از عذاب می‌خورد، و چنین نمازی نمی‌تواند شرط قبولی سایر اعمال باشد. بر این اساس می‌توان ادعا کرد که معنای این روایات این است که نماز اخلاقی در شخصیت نمازگزار تحولی مثبت ایجاد می‌کند و او را به کنش‌گری اخلاقی بدل می‌کند. کارهای دیگری که از چنین کنشگری سر می‌زند، کارهایی اخلاقی است و لذا مورد پذیرش خداوند قرار می‌گیرد. رابطه نماز با سایر اعمال رابطه‌ای مکانیکی یا حقوقی نیست، بلکه رابطه‌ای اخلاقی ــ معنوی است. اگر نماز شخص اخلاقی باشد، کارهای دیگر او نیز به نحوی طبیعی اخلاقی خواهد شد.

پاسخ پرسش دوم، پرسش ”از چه کسی؟“، این است: از کسی که دلایل و شواهدی قانع‌کننده به سود وجود خدا، نبوت پیامبر اسلام، وجوب نماز، و وجوب پرستش خداوند در دست دارد. کسی که چنین دلایل و شواهدی در دست ندارد، عقلاً و اخلاقاً معذور است، و بر خدا قبیح است که کارهای نیک چنین شخصی را که با عذری موجه نماز نخوانده است، از او نپذیرد، و به او پاداش ندهد. فرق است میان ”جاهل قاصر“ و ”جاهل مقصر“؛ ”جاهل قاصر“ با ”عالم عامل“ یکسان است، بدین معنا که هر دو سزاوار پاداش‌اند.

پاسخ پرسش سوم، پرسش از اینکه ”چرا قبولی سایر اعمال در گرو قبولی نماز است؟“، این است که نماز اخلاقی هم‌نشینی با خدایی اخلاقی است؛ خدایی که هم‌نشینی با او موجب اخلاقی شدن و اخلاقی زیستن و اخلاقی ماندن انسان می‌شود. انسان که اخلاقی شد، کارهای دیگر او هم اخلاقی خواهد شد. نکته جالب این است که این روایات در صدد تفکیک کسانی که نماز می‌خوانند از کسانی که نماز نمی‌خوانند نیست، بلکه در صدد تفکیک دو گروه از نمازگزاران از یکدیگر است؛ گروهی که نماز آنان قبول می‌شود، و گروهی که نمازشان رد می‌شود. بنابراین، این پرسش کاملاً بجا و معقول است که ”چرا نماز گروهی از نمازگزاران قبول نمی‌شود؟“، پاسخ من به این پرسش این است که زیرا این نمازگزاران در فاصله بین دو نماز، یعنی در زندگی روزمره خود، کارهایی می‌کنند که اثر و خاصیت اخلاقی و معنوی نماز را خنثی می‌کند و از میان می‌برد. آن کارها درواقع کارهای غیراخلاقی‌ای است که نماز فقهی شخص را از انجام آنها بازنمی‌دارد، اما نماز اخلاقی او را از انجام آنها نهی می‌کند و عملاً مانع انجام آنها و حتی مانع شکل‌گیری نیّت انجام آن‌ها در روح و روان شخص نمازگزار می‌شود، و این یکی از کارکردهایی است که خداوند در قرآن کریم برای نماز برشمرده است. [”آنچه از کتاب آسمانى که بر تو وحى شده است، بخوان و نماز را برپا دار، که نماز از ناشایستى و زشت‌کارى باز می‌دارد، و یادکرد خداوند [از هر کارى‏] مهم‌تر است و خداوند می‌داند که چه می‌‏کنید“ (سوره عنکبوت: ۴۵؛ ترجمه خرمشاهی)]»

متن کامل این جستار را می‌توانید در سایت صدانت بخوانید!

یادداشت‌ها:

ـ صدانت: صدای اندیشه (دسترسی در 1396/6/4)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

دین و نگرش آدمی به دنیا

ابوالقاسم فنایی

ابوالقاسم فنایی درباره «دین و نگرش آدمی به دنیا» می‌نویسد:

«از منظر دینی، دنیا ظاهری دارد و باطنی. ظاهر دنیا فریبنده و غفلت‌آور است و باطن دنیا همان آخرت است. خود دنیا بد نیست، بلکه آنچه که بد و مذموم شمرده شده می‌شود عبارت است از دل‌بستگی و رغبت به دنیا و دوست داشتن یا پرستیدن آن و اصالت قائل شدن برای آن و فراموش کردن زندگی اخروی. و محبت دنیا سرچشمه همه خطاهاست. دنیا دار امتحان و آزمایش است و نعمت‌ها و نقمت‌های دنیوی زمینه‌ساز امتحان‌اند. در متون دینی، زندگی دنیا موقت و زودگذر معرفی می‌‌شود و انسان در دنیا مسافر به حساب می‌آید، مسافری که ناگزیر است در حین سفر برای منزلگاه نهایی خود توشه‌اندوزی کند. دین به ما می‌آموزد که زندگی دنیا، در مقایسه با زندگی اخروی، متاع ناچیز و بازیچه‌ای بیش نیست و دنیا یک لحظه است. دین از ما می‌خواهد که با استفاده از امکاناتی که در دنیا در اختیار ما قرار داده شده ]است] در تحصیل آخرت بکوشیم و در عین حال نصیب خود از زندگی دنیا را فراموش نکنیم.» (فنایی، 1384: 169)

 

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم (1384). دین در ترازوی اخلاق. تهران: مؤسسه فرهنگی صراط.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

معیار و مقیاس دیانت!

ابوالقاسم فنایی

ابوالقاسم فنایی درباره «معیار و مقیاس دیانت» می‌نویسد:

«هدف بعثت پیامبر صرفاً آموزش ارزش‌های اخلاقی نیست، بلکه تحقق بخشیدن به ارزش‌های اخلاقی از طریق فراهم کردن زمینه مناسب و برداشتن موانع است. ]... [نه تنها اخلاق مستقل از دین و مقدم بر دین٬ که برتر از دین هم هست٬ چون اخلاق هدف است و دین ابزار و وسیله تحقق آن هدف و این نکته به نوبه خود متضمن دو نکته دیگر است.

نکته نخست این است که افراد و جوامع مختلف تا آنجا و به مقداری دیندارند که به ارزش‌های اخلاقی ملتزم و پای‌بند هستند. کسی یا جامعه‌ای که به اسم دین ارزش‌های اخلاقی را نادیده می‌گیرد اساساً دیندار نیست و به هر مقدار که فرد یا جامعه به ارزش‌های اخلاقی پای‌بند باشند به همان میزان به خدا نزدیک‌ترند٬ چرا که به رسالت پیامبر بیشتر جامعه عَمَل پوشانده‌اند. معیار و مقیاس دیانت اخلاق است، نه شناسنامه و نه کثرت نماز و روزه.

نکته دوم این است که اگر قرائت ِ خاصی از دین٬ فرد یا جامعه دینی را از اخلاق دور کند٬ بُطلان و نادرستی خود را بر آفتاب افکنده است٬ یعنی برای باطل شمردن قرائت خاصی از دین کافی است نشان دهیم که آن قرائت فرد یا جامعه دینی را از اخلاق دور می‌کند و لذا با هدف بعثت پیامبر٬ که عبارت است از تحقق بخشیدن به ارزش‌های اخلاقی٬ در تضاد است. قرائتی از دین که انسان را از اخلاق دور کند و فهمی از دین که به خاطر پای‌بندی بدان و پیروی از دستورات آن٬ انسان ناگزیر شود عقل و وجدان اخلاقی خود را زیر پا بگذارد و ارزش‌های اخلاقی را نادیده بگیرد٬ دین نیست٬ بلکه دُکان و افیون است.» (فنایی، 1384: 177 ــ 178)

 

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم (1384). دین در ترازوی اخلاق. تهران: مؤسسه فرهنگی صراط.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

تقدم اخلاق و تفکر بر عبادات ظاهری!

رکوع‌ها و سجودهای طولانی شما را گول نزند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

نظام اخلاقی عالَم هستی

ابوالقاسم فنایی

ابوالقاسم فنایی در مورد «نظام اخلاقی عالَم هستی» می‌نویسد:
«نظام اخلاقی عالَم یکی از آموزه‌های کلیدی دین است، که نقش به‌سزایی در اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن مؤمنان بازی می‌کند. این آموزه می‌گوید: جهان هستی، علاوه‌بر نظم طبیعی / علمی، دارای نظمی اخلاقی هم هست و در برابر کارهای نیک و بد آدمی حساسیت می‌ورزد و نسبت به اعمال و رفتار او واکنش مناسب نشان می‌دهد. تبیین اخلاقی حوادث و پدیده‌های مادی و طبیعی یکی از تم‌های برجسته و غالب در متون دینی را تشکیل می‌دهد و این آموزه مهمِ دینی جواب سرراست و روشنی به سؤال ”چرا باید اخلاقی بود؟“ در اختیار مؤمنان قرار می‌دهد. دنیا را آدمیان متوسط پُر کرده‌اند و اخلاق متوسطان مبتنی بر خودگروی است. غالب انسان‌ها رفتارهای خود را براساس عقلِ خودمحور و خودگرا و عقلانیت اقتصادی تنظیم می‌کنند و پای‌بندی آنان به اخلاق و ارزش‌های اخلاقی تا وقتی است که این کار سودی به حالِ خود آنان داشته باشد.

در این اوضاع و احوال، اگر کسی معتقد باشد که جهان هستی که در آن زندگی می‌کند اخلاقاً کور و کر و بی‌تفاوت و بی‌طرف است و صرفاً بر اساس قوانین طبیعی / علمی اداره می‌شود و ملاحظات اخلاقی در روند حوادث و پدیده‌های این عالم هیچ نقشی ندارد، طبیعتاً انگیزه ضعیف‌تری برای پای‌بندی به اخلاق خواهد داشت تا کسی که به نظم اخلاقی عالَم ایمان دارد. بلی اگر حس وظیفه‌شناسی و دیگرخواهی یا عقل و وجدان اخلاقی شخص به مقدار کافی قوی نباشد، اعتقاد و عدم اعتقاد به نظام اخلاقی عالَم تأثیری در رفتار او و در پای‌بندی او به ارزش‌های اخلاقی نخواهد داشت.» (فنایی، 1384: 173 ــ 174)

«این نکته مسلم است که ”عقلِ اخلاقی“ در اکثریت انسان‌ها آن قدر قوی نیست که در پناه آن انسان بتواند در برابر الزمات ”عقلِ خودگرا“ یا خواهش‌ها و تمایلات خودخواهانه و نفسانی مقاومت کند و صرفِ شناخت ارزش و الزام اخلاقی و اعتقاد بدان برای تحریک آنان به سوی عمل کافی نیست.» (همان: 183)

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم (1384). دین در ترازوی اخلاق. تهران: مؤسسه فرهنگی صراط.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

حق خداوند و حقوق بشر!

ابوالقاسم فنایی

« ... حق خداوند و حقوق بشر هر دو از حقوق طبیعی (=اخلاقی)اند و حقوق طبیعی از اراده تشریعی خداوند سرچشمه نمی‌گیرند و تابع آن نیستند، بلکه اراده خداوند تابع آنهاست؛ و لذا مشروعیت و اعتبار این حقوق متوقف بر امضای آنها از سوی خدای شارع نیست. بنابراین، با حکم شرعی نمی‌توان حقوق بشر را تخصیص زد. خدا می‌تواند انسان را نیافریند، اما نمی‌تواند او را بیافریند و سپس حقوق او را نقض کند یا حق نقض این حقوق را به بنده‌ای از بندگان خود واگذارد. این حقوق پیش از جعل و صدور احکام شرعی وجود دارند و وجودشان به اراده تشریعی خدای فقه وابسته نیست. علاوه‌بر این، به استناد یک حق طبیعی، یعنی حق خدا، نمی‌توان حق طبیعی دیگری، یعنی حقوق بشر، را نقض کرد.» (فنایی، 1394: صفحه 7 پیش‌گفتار)

 

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم (1394). اخلاق دین‌شناسی: پژوهشی در باب مبانی اخلاقی و معرفت‌شناسانه فقه. ویرایش جدید. تهران: نگاه معاصر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

نجات به صداقت است ...

ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«نجات به صداقت است، نه صدقِ منطقی و نفس‌الامری باور؛ یعنی آنچه مهم است تلاش صادقانه و مُجدّانه در تقرب به حقیقت است، نه مطابقت مضمون باور و عقیده با واقع. البته، تلاش صادقانه و مُجدّانه در تقرب به حقیقت متضمن تلاش صادقانه و مُجدّانه برای احراز صدق (= مطابقت مضمون باور و عقیده با واقع) نیز هست، اما مطابقت و عدم مطابقتِ واقعی و نفس‌الامری تحت کنترل و اختیار شخص نیست و شخص حتی اگر به مطابقت مضمون باورهای خود با واقع یقین هم داشته باشد، باز هم ممکن است باورهای او ”واقعاً“ مطابق با واقع نباشند؛ یعنی یقین به مطابقت یک باور با واقع مطابقت ”واقعی“ آن باور با واقع را تضمین نمی‌کند » (فنایی، 1394: 213)

 

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم (1394). اخلاق دین‌شناسی: پژوهشی در باب مبانی اخلاقی و معرفت‌شناسانه فقه. ویرایش جدید. تهران: نگاه معاصر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز