ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«در قصۀ ابراهیم، فرمان خداوند ”کشتن اسماعیل“ نبوده است. اگر چنین بود، خداوند نمی‌توانست پیش از کشته شدن اسماعیل به دست ابراهیم خطاب به او بگوید: ”قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ“ (صافات: ۱۰۵)؛ ”[فرمانی که از طریق] رؤیا [دریافت کرده بودی] را اطاعت کردی. ما نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم.“ این آیه به وضوح دلالت می‌کند بر اینکه ابراهیم، بدون اینکه اسماعیل را قربانی کند، فرمان خداوند را امتثال کرده است. بنابراین، فرمان خداوند قربانی کردن اسماعیل نبوده است، بلکه چیز دیگری بوده است. در مورد نوع فرمان خداوند و موضوع آن در این قصه احتمالات گوناگونی وجود دارد. یکی از آن احتمالات این است که این فرمان ”امر حقیقی“ نبوده است، بلکه ”امر امتحانی“ بوده است، یعنی خداوند می‌خواسته است از این طریق توحید و اخلاص ابراهیم را امتحان کند.

این امتحان برای این بوده است که معلوم شود که، به تعبیر پل تیلیخ، متأله بزرگ مسیحی، ”دلبستگیِ فرجامین“ [Ultimate Concern] ابراهیم چه بوده است. تیلیخ می‌گوید: خدای هرکس دلبستگیِ فرجامین اوست و دلبستگی فرجامین هرکس چیزی یا کسی است که آن شخص حاضر است همۀ چیزهای دیگر را به خاطر آن فدا کند. بر این اساس می‌توان گفت که موحد واقعی کسی است که دلبستگی فرجامین او فقط خداوند است، نه چیز دیگری در طول یا عرض یا به جای خداوند. احتمال دیگر این است که موضوع امر کشتن اسماعیل نبوده است، بلکه قطع دلبستگی ابراهیم و اسماعیل به یکدیگر بوده است. و چنانکه پیداست، هیچ‌یک از این دو فرمان با ارزش‌های اخلاقی منافات ندارند.» (فنایی، 1391؛ به نقل از سایت نیلوفر)

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم. (1391). اخلاق دینی و دین اخلاقی. ماهنامهٔ علمی ـ فرهنگی جامعه و دانشگاه، ش 4، (صص 17 ــ 20).

ـ یادداشت‌های مرتبط:

در باب قصه ابراهیم و فرزندش در قرآن!

قربانی ابراهیمی گذشتن از عزیزترین‌هاست!