«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۱۷۹ مطلب با موضوع «دینداری» ثبت شده است

دنیا مزرعه آخرت است!

مطهری و کتاب حکمت ها و اندرزها 1

شهید مطهری می‌نویسد:

«اعمالی که ما در جهان انجام می‌دهیم، از نیک و از بد، هر یک بذری است که در مزرعه این جهان می‌افشانیم. پیغمبر اکرم فرمود: ”دنیا مزرعه آخرت است“؛ هر کسی آنْ دروَد عاقبت کار که کشت. هیچ عملی در این جهان گم نمی‌شود و از بین نمی‌رود؛ نه تنها گم نمی‌شود و از بین نمی‌رود، بلکه آن عمل در زمین روح خود ما و در زمین اجتماع ما و بلأخره در زمین مساعد جهان، که محفوف به هزارها عوامل است، فرومی‌رود و پس از مدتی می‌دمد و خود را بروز می‌دهد. ]...[» (مطهری، 1385: 55)

«در قرآن کریم، در موردی که گروهی از مسلمانان با گروهی از یهودیان مجادله می‌کردند و هر دسته می‌گفتند خداوندْ ما را به گناه‌مان نمی‌گیرد، در این مورد آیه قرآن نازل شد که خلاصه‌اش این است: زهی تصور باطل، زهی خیال محال؛ فرمود: نه آن طور است که که عده‌ای از شما مسلمانان کوتاه‌فکر و ناآشنا به حقایق اسلامی پنداشته‌اید و نه آن طوری است که آن دسته دیگر پنداشته‌اند؛ هر کسی تخم بد بکارد و بذر بد بیفشاند به سزای عمل خودش، یعنی به ثمره تخمی که کاشته ]است[، لامحاله خواهد رسید؛ قانون الهی تغییرپذیر نیست.» (همان: 56)

«رسول اکرم به یگانه دختر عزیزش صدیقه کبری (سلام‌الله علیها)، که فوق‌العاده او را دوست می‌داشت و او را پارهٔ جگر خود می‌نامید، فرمود: دختر عزیزم! خودت برای خودت عمل کن، خودت در بوستان زندگی و سعادت خود بذرهای نیک بیفشان، که من نمی‌توانم تو را بی‌نیاز کنم و تو نمی‌توانی ثمره عمل مرا بچینی. ]...[» (همان: 57)

«رسول اکرم بعد از بعثت مجلسی از بستگان نزدیک خود فراهم آورد به امر خدا که آنها را از عواقب اعمال‌شان بترساند و نسبت به آنها اعلام خطر کند؛ فرمود: فرزندان عبدالمطلب! گمان مبرید و نگویید که محمد از ماست، ما هر چه که بخواهیم بکنیم می‌کنیم و به محمد به حکم آنکه پیغمبر است و فرستادهٔ خداست پشت‌گرمی داریم. در دستگاه عدالت الهی، که به وزن ذره‌ای نیک و بد گم نمی‌شود، کسی نمی‌تواند به پشت‌گرمی کس دیگر مغرور شود و او را دستاویز اعمال ناشایست خود قرار دهد.» (همان.)

 

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1385). حکمت‌ها و اندرزها. جلد 1. چاپ بیستم. تهران: انتشارات صدرا.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

دوست و دشمن پیامبر (ص) کیست؟

آیا شفاعت یک نوع پارتی‌بازی است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

معیارهای دینداری!

سید عباس حسینی قائم مقامی

آیت‌الله حسینی قائم مقامی پاسخ می‌دهد:

ـ آیا در صورت دروغ گفتن، تهمت زدن و آبروی افراد را بردن باز فرد مرتکب، مسلمان هست یا خیر؟

پاسخ دقیق به این پرسش ناظر به آسیب‌شناسی دقیق حوزه دینداری و دین‌شناسی است، که مهم‌ترین این آسیب‌ها نشناختن معیارهای دینداری و به دنبال آن جابه‌جایی ارزش‌های دینی است. خیلی اتفاق خطرناکی است که معیارهای دینداری را گُم کنیم وقتی این اتفاق بیفتد، خیلی از اموری که از دین نیست دینی تلقی می‌کنیم و خیلی از اموری که از دین هست غیردینی تلقی می‌کنیم. ]...[ در خیلی از موارد رفتارهایی دینی تلقی می‌شود و به سمت ایجاد جاذبه‌هایی برای دینداری می‌رویم که در ناسازگاری ذاتی با معیارهای دینی قرار دارد، اما چون ظاهر و فُرم دینی دارد دل خوش داریم که در حال بسط دینداری هستیم و از انبوه کسانی که به برخی پدیدارها و ظواهر دینی التزام نشان می‌دهند چنین نتیجه‌گیری می‌شود که جامعه دینی است. غافل از اینکه خیلی از رفتارها و از جمله مناسک دینی نشانه‌های صددرصدی و قابل اطمینان نیستند و صرفاً تعیین‌کننده ”فرم دینداری“ می‌باشند و ”نشانه مشترک“ میان دینداری واقعی و غیرواقعی به شمار می‌آیند. به طور مثال، بسیاری از نشانه‌های دینداری ما با داعش مشترک و شبیه به هم است؛ چه بسا اگر نشانه‌های ظاهری ملاک باشد، داعشی‌ها در بسیاری از موارد از مادیندارتر هم هستند.


ـ اگر نشانه‌های ظاهری و مشترک معیار دینداری باشد، ما مسلمان‌تریم یا داعش؟

بدون تردید داعش مسلمان‌تر از ماست. و تا معیار مشخص و قابل‌فهمی برای داوری و تشخیص وجود نداشته باشد به صرف ادعا و با شعار تنها نیز نمی‌توان چیزی را ثابت یا رد کرد. پس باید ببینیم در واقع ما چه معیاری داریم که فصل ممیز و تشخص بخش ما از جریانات ظاهرگرای دینی همچون داعش است و حجت ما در برابر آنان می‌باشد و به جوان حقیقت‌جو و پرسشگر امروز و نیز به مخاطب جهانی خود می‌توانیم با اتکا و استناد به این معیارها با صراحت و اطمینان بگوییم این تفاوت ما با دیگران است. معیارها نشانه‌هایی است که وقتی دینداری با سنگ محک آنها سنجیده می‌شود تازه متوجه دوری و فاصله مدعیان دینداری از دین حقیقی می‌شویم. و با توجه به اینکه انتظار ما از معیار مرزبندی با موارد مشابه و غلط‌انداز است بنابراین مهم‌تر از نشانه‌های اثباتی نشانه‌های ابطالی هستند. معیارهای ابطالی دینداری مشخص می‌کند که چه چیزی دینداری نیست به عبارت دیگر معیارهای ابطالی ممیزات دینداری را تعیین می‌کند.

  

ـ در عصری که دینداری سخت و اصول دینی روزبه‌روز کم‌رنگ‌تر می‌شود چه باید کرد تا جذابیت‌های دینی حفظ شود؟

از آسیب‌های دینداری معاصر این است که بخش قابل‌ملاحظه‌ای از رسانه‌های صوتی و تصویری کشور در حال تولید انبوه گزاره‌ها و اطلاعات پیرامون دین هستند و مخاطب خود را در محاصره خود قرار می‌دهند، در حالی که مشخص نیست که واقعاً کدام یک از این گزاره‌ها و اطلاعات، دینی است و کدام دینی نیست. لذا بارها گفته‌ام بر خلاف تصورِ رایج مشکلِ اصلی نسل معاصر نبودِ اطلاعات دینی نیست، بلکه فقدان معیار برای تشخیص و داوری درباره اطلاعات و گزاره‌هایی است که پیرامون و به نام دین به او عرضه می‌شود. متأسفانه در حوزه دینی مبتلای به پمپاژ اطلاعات دینی شده‌ایم و نسبت به دادن معیارهای دینداری غفلت کرده‌ایم؛ به همین دلیل، در بسیاری مواقع در آنچه که به نام دین به جامعه تزریق می‌شود تناقضات و ناسازگاری‌های متعددی وجود دارد.

واقعیت این است که بخشی از متفکران دینی، به تعبیر حضرت امیر (ع) به دلایلی عملاً در جامعه ”ملجم“ یعنی ”لجام‌زده“ هستند و یا امکان لازم برای سخن گفتن و آگاهی‌بخشی در این حوزه‌ها را ندارند و یا انگیزه لازم را از دست داده‌اند و کناره‌ گزیده‌اند و خودشان را در معرض قرار نمی‌دهند و شرایطی هم پیش آمده که جامعه هم به سراغ آنان نمی‌رود. ]...[ در هر صورت، نتیجه آن این شده است که  بسیاری از تریبون‌ها در اختیار کسانی قرار گرفته است که در بهترین حالت فقط ”گزاره‌ها و اطلاعات دینی“ در اختیار جامعه می‌گذارند و متأسفانه چون خود قدرت شناخت و داوری درباره معیارهای دینداری را ندارند، نمی‌توانند مخاطبان خود را از این نظر تغذیه کنند و اینجاست که یا گروه گروه از این تریبون‌ها فاصله می‌گیرند و یا با تضعیف منطق بیرونی و عقلانیِ دین دینداری به سوی فرقه‌گرایی پیش می‌رود، در حالی که آگاهی از معیارها مانع فرقه‌شدگی می‌شود و با استناد به ملاک‌های بین‌الاذهانیِ دین امکانِ عمومی و عقلایی فراهم می‌آورد تا بر مبنای آن میزان درستی اطلاعات دینی مورد قضاوت و داوری قرار گیرد.

 

یادداشت‌ها:

ـ پایگاه اطلاع‌رسانی شخصی آیت‌الله قائم مقامی (دسترسی در 1397/9/9)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

معیار و مقیاس دیانت اخلاق است!

تقدم اخلاق و تفکر بر عبادات ظاهری!

رکوع‌ها و سجودهای طولانی شما را گول نزند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

حقیقتِ دیانت اخلاق است!

حقیقت دیانت اخلاق است

عبدالکریم سروش می‌نویسد:

«حقیقت دیانت اخلاق است. اگر شما خدا را به هزار زبان اثبات کنید، ولی وجودتان شیطانی باشد، فایده ندارد. دین یعنی پاکیزگی اخلاقی. خلاصه دین این است: مجاهده با نفس و شفقت بر دیگران.» (کانال عبدالکریم سروش، دسترسی در 1397/9/9)

 

یادداشت‌ها:

ـ کانال عبدالکریم سروش: حقیقت دیانت اخلاق است! (انتشار در 1397/2/10)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

معیار و مقیاس دیانت اخلاق است!

تقدم اخلاق و تفکر بر عبادات ظاهری!

رکوع‌ها و سجودهای طولانی شما را گول نزند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

سنت نبوی در تغییر و تحول!

کتاب دولت و اجرای شریعت

محمد سروش محلاتی می‌نویسد:

«رسول خدا (ص) رسالت خود را از تحول در زیرساخت‌های فکری جامعه آغاز کرد و در مرحله نخست، بنیادهای اعتقادی مردم را تغییر داد و آنان را از شرک به توحید درآورد؛ سپس اصول اخلاقی را تحکیم بخشید. بعد از آن، شریعت در قالب اصولی روشن ارائه گردید، و این مجموعه ”اعتقاد، اخلاق و فقه“ به جهانیان چنین عرضه شد:

”قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیئًا وَ بِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَ لَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ ... ]انعام: 151 ــ  152[؛ بیایید تا آنچه حرام گردیده را برای‌تان بازگو کنم: به خداوند شرک نورزید، به والدین خود نیکی کنید، فرزندان خویش از ترس گرسنگی نکُشید، به کارهای زشت نزدیک نشوید، انسان بی‌گناه را به قتل نرسانید، به مال ایتام دستبرد نزنید، کیل و وزن را عادلانه تحویل دهید، در گفتارتان عدالت را رعایت کنید، به پیمان‌های‌تان وفادار باشید.

آنچه در این دوره از مردم خواسته می‌شد، نه از لحاظ کمیّت، مشتمل بود بر تکالیف زیاد و فراوان، نه از لحاظ کیفیت مشتمل بود بر دستورات سخت و سنگین. در همین شرایط بود که مواد شریعت به تدریج ارائه می‌شد و مسلمانان آزاد بودند به ارتکاب بسیاری از رفتارهایی که در واقع حرام بود. صاحب المیزان با استناد به همین آیات سوره انعام بیان می‌کند که قرآن در گام‌های نخست همه دستورات الهی را به گونه‌ای جمع کرده است که حتی عقل افراد عامی و کوته‌فکر هم از پذیرفتن آن سرباز نمی‌زند، زیرا اگر کسی از کمترین خرد بهره داشته باشد، در ضرورت ”پرهیز از زشتی‌ها“ تردید نمی‌کند و هیچ کس به حکم فطرت و عواطف انسانی خویش ”بدی به پدر و مادر“ یا ”قتل فرزند“ یا ”خوردن مال یتیم“ را نمی‌پسندد. ]المیزان، ج 4، ص 158[

اسلام با این تدبیر چارچوب شریعت را در جامعه جداشده از جاهلیت مستقر کرد. بهترین نمونه در زمینه سیرِ تدریجیِ احکام آیاتِ ”حرمت خمر“ است که در قرآن ابتداء از ”خمر“ یاد شده و فقط ”اشاره“ شده است که روزیِ پسندیده‌ای نیست. ]نحل: 67[؛ سپس خمر را مصداق ”اثم“ معرفی کرده و در بیانی توأم با ملاطفت و مدارا نفع آن را نیز مطرح کرده ]بقره: 219[ و در نهایت تحریم خمر را به اثبات رسانده است. ]مائده: 90[ در عین حال، قرآن ”کیفر و حدّی“ برای شرب خمر بیان نکرد و رسول خدا (ص) هم در مجازات شرب خمر به تنبیه با ضربهٔ کفش (نه تازیانه) اکتفا کرده ]الکافی، ج 7: 214 ــ 215[ و سپس به مرور این مجازات افزایش یافته تا به هشتاد تازیانه رسیده است.» (سروش محلاتی، 1394: 18 ــ 19)

«امروز برای ما این سؤال مطرح است که چرا پیامبر اسلام (ص) در یک اقدام انقلابی و با تصمیم یکباره مبادرت به ریشه‌کن کردن فساد نکرد و چرا حداقل در دوران مدینه، که بر اوضاع اجتماعی کاملاً مسلط بود و می‌توانست با اِعمال قدرت مانع از ارتکاب گناه شود و همه ابعاد شریعت را به اجرا گذارد، به چنین کاری اقدام نکرد؟

کسانی که سرشار از احساسات دینی‌اند و فقط غیرت اسلامی در وجودشان موج می‌زند چنین شیوه‌ای را برنمی‌تابند و خود را صرفاً به استناد ”تعبد“ و ”اینکه خداوند اجازه نداده بود“ قانع می‌کنند. لذا نتیجه می‌گیرند که ما تکلیف دیگری داریم و اگر مماشات و مدارا از پیامبر پذیرفته بود، از ما پذیرفته نیست و کاری را که آن روز پیامبر (ص) انجام نداد ما باید امروز انجام دهیم. ولی متفکرانی که غیرت‌شان با عقل آمیخته است چنین شیوه‌هایی را به ضرر دین و موجب تنفر از شریعت می‌دانند. در منطق آنان این شیوه‌های فشار و تحمیل برای تربیت انسان مهذب و ساختن جامعه پاکیزه اساساً با اهداف اسلامی در تضاد است.» (همان: 19 ــ 20)

 

یادداشت‌ها:

ـ سروش محلاتی، محمد. (1394). دولت و اجرای شریعت: سلسله مقالات دولت و ابزارهای الزام شهروندان به شریعت. تهران: نشر نی.

ـ سایت محمد سروش محلاتی: دولت و ابزارهای الزام به شریعت (2) (دسترسی در 1397/9/9)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

فلسفه ارائه تدریجی شریعت!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

شرح صدر پیامبرانه!

سید حسن اسلامی

سید حسن اسلامی اردکانی می‌نویسد:

«شرحِ صدر لازمهٔ پیامبری و راهبری است. نگاهی به قرآن اهمیت این ویژگی را نیک نشان می‌‌دهد. با مرور آیات مربوط به حضرت موسی (ع) و حضرت محمد (ص) یک ویژگی مشترک را در هر دو می‌‌یابیم. هر دو دارای شرحِ صدر بودند یا خواستار آن شده بودند. موسی پس از آنکه به پیامبری برانگیخته شد نخستین خواسته‌اش از خداوند شرحِ صدر بود (رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی، سوره طه، آیه 25). خداوند نیز در مقام امتنان بر محمد یادآور می‌شود که مگر به تو شرح صدر ندادیم و سینه‌ات را نگشودیم (أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ سوره انشراح، آیه 1).

از مضمون این آیات می‌‌توان دریافت که این فضیلت به طور طبیعی کمتر در کسی یافت می‌شود و کسب آن نیازمند کوششی پیوسته و درخور است. به‌طور طبیعی انسان‌ها فاقد گشودگی روحی و قلبی هستند. غالباً تنگ‌دل می‌‌شوند و به اندک ناملایمتی یا مخالفتی برمی‌آشوبند. شرحِ صدر امری طبیعی نیست که در همه کس یافت شود، بلکه نیازمند کاری سترگ و گاه جانکاه است. هنگامی که خداوند موسی را به پیامبری برگزید، وی تصریح کرد که من تنگ‌دل می‌‌شوم. (وَیضِیقُ صَدْرِی، سوره شعراء، آیه 13)

گرچه محمد (ص) سخنی از تنگ‌دلی خویش به زبان نمی‌‌آورد، اما خداوند از رازش باخبر است و به او می‌‌گوید که می‌‌دانیم از آنچه می‌گویند تنگ‌دل می‌‌شوی (وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یقُولُونَ، سوره حجر، آیه 97). طرفه آنکه، تعبیر ضیقِ صدر تنها همین دو بار در قرآن به کار رفته است. با برابر نهادن این دو تعبیر می‌‌توانیم معنای دقیق شرحِ صدر را دریابیم.

دعوی پیامبری و راهبریِ مردم ادعایِ درشتی است و در پی آن مخالفت‌ها و دشواری‌‌ها پدیدار می‌‌شود. در پی این جنس ستیزه‌گری و درشتی، کام پیامبران تلخ و عرصه بر آنها تنگ می‌شود. اینجاست که آنان به فضیلت شرحِ صدر آراسته می‌‌شوند. این فضیلت به آنها کمک می‌کند تا یارای تحمل دشواری مسیر دعوت و تلخی دشمنی را داشته باشند و خود را از اندیشه دشمنی و انتقام پاک کنند. گرچه هر انسانی نیازمند شرحِ صدر است، پیامبران بیش از همگان به آن نیاز دارند.

محمد (ص) به دلیل داشتن شرحِ صدر بود که توانست میان قبایل متخاصم آن زمان وحدت پدید آورد و آنها را به امتی یگانه بدل سازد. این شرحِ صدر بود که در پی آن نرمی و رفق پدیدار آورد و محمد را شمع جمع مسلمانان کرد. در پی این شرحِ صدر بود که پیامبر هر گونه سختی را تاب آورد و تا پایان راه همان‌گونه که فرمان یافته بود پایداری کرد. (سوره شورا، آیه 15)

فضیلت شرحِ صدر بود که زمینه‌ساز گذشت و بخشش در پیامبر شد، به گونه‌ای که از سر دشمنان خونی خود گذشت و حتی خانه آنها را پس از فتح مکه مأمن و امان‌خانه اعلام کرد. در زمانی که اقتضای پیروزی و درهم شکستنِ حریف ریشه‌کنی او بود، پیامبر بزرگوارانه گذشته‌ها را به گذشته سپرد و راه اخوت و همکاری را در جامعه هموار کرد.

امروزه نیز آنکه خود را پیرو محمد رسول (ص) می‌‌داند باید از این معلم متعلمانه بیاموزد و فضایل او را در خود بپروراند؛ از جمله همین فضیلت شرحِ صدر که جامعه تنگ‌دل و عصبی ما سخت بدان نیاز دارد. اما شرحِ صدر نیازمند آن است که خود را به چالش بگیریم و بر خلقیات و منش غریزی و طبیعی خود چیره شویم. این کار مستلزم آن است تا اژدهای درون خود را رام کنیم و اجازه ندهیم مهار خردمان را به دست گیرد و، به تعبیر عالمان اخلاق، از سطح اخلاق طبعی و غریزی به سوی اخلاق انسانی و متعالی فرارویم.» (اسلامی اردکانی، روزنامه اعتماد، ش 4239؛ 1397: ص 1)

 

یادداشت‌ها:

ـ اسلامی اردکانی، سید حسن. (1397). شرح صدر پیامبرانه. تهران: روزنامه اعتماد (شماره 4239؛ صفحه 1).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

نه بیمی بر آنها است و نه اندوهی!

بقره 62

«از مؤمنان و یهودیان و مسیحیان و صابئین کسانی که به خداوند و روز بازپسین ایمان آورده و نیکوکاری کرده باشند پاداش‌شان نزد پروردگارشان است و نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین می‌شوند.» (بقره: 62)

یادداشت‌ها:‌

ـ قرآن. ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی (1386). تهران: انتشارات دوستان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

بهشت برای تمامی نیکان و پاکان و مؤمنان است!

قضاوت زن در فقه اسلامی

نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی می‌نویسد:

«الان اگر به سُنّی بگوییم جای شیعه در کجاست؟ می‌گوید: در قعر جهنم است. و اگر به شیعه بگویی جای سُنّی کجاست؟ می‌گوید: در قعر جهنم. این اشتباه است. یعنی اندیشه‌‌ای که به دین نسبت داده‌اند. به این‌ها تلقین شده و صحیح هم نیست. مبنا هم ندارد.

بهشت برای تمامی نیکان و پاکان و مومنان است و سه شرط دارد: 1. ایمان به خدا، 2. ایمان به قیامت و 3. کردار شایسته. حال می‌خواهد مسلمان باشد، مسلمان شیعه باشد یا سنّی باشد. شیعه‌ها 12 فرقه‌اند که یکی از آنها دوازده‌امامی است، که ما هستیم. همهٔ اینها اگر این سه شرط را داشته باشند به بهشت می‌روند. آیه‌اش این است: ”إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هَادُوا وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لَا هُمْ یحْزَنُونَ“ ]بقره: 62[ (این آیه در دو جای قرآن تکرار شده ]بقره: 62؛ مائده: 69[) یعنی آنهایی که مسلمان‌اند، یهودی‌اند (نه صهیونیست، صهیونیست و یهود را نباید یکی کرد) و نصرانی‌اند و آنهایی که صابِئِین‌اند، که فرقه‌ای خداپرست‌اند، اگر این سه شرط را داشته باشند، اهل بهشت‌اند.

خوب ما مقابل این آیه قرآن چه حرفی داریم؟ بگوییم  مگر می‌شود به بهشت سُنّی بیاید، یهودی بیاید، یا نصرانی بیاید؟ خیر، بهشت مال توست یا مال خدا؟ اگر خدا خواست آنها را به بهشت ببرد تو چرا معترض‌ای؟ می‌دانید چرا ما در قلب‌مان نمی‌توانیم این را باور کنیم؟ حالا شاید برای مستمعین من خیلی سخت باشد. برای اینکه در اندیشه دینی ما خلل هست، نقصان هست، اشتباه هست. آموزش‌های عوضی ما را به اینجا رساند[ه است].» (صالحی نجف‌آبادی، 1383: 61 ــ 62)

 

یادداشت‌ها:

ـ صالحی نجف‌آبادی، نعمت‌الله. (1383). قضاوت زن در فقه اسلامی. تهران: امید فردا.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

وحدتِ ظاهری کافی نیست!

همگی به رشته الهی درآویزید!

نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهی!

وحدت: تاکتیک سیاسی یا هدف غایی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

همگی به رشته الهی درآویزید و پراکنده نشوید!

 

«و همگی به رشته الهی درآویزید و پراکنده نشوید؛ و نعمت خداوند را بر خود یاد کنید آنگاه که دشمنان همدیگر بودید سپس ]او[ میان دل‌های شما الفت داد و به نعمت او با هم دوست شُدید، و بر لبه پرتگاهی از آتش بودید و او از آن بازتان رهاند؛ خداوند بدین‌سان آیات خویش را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت یابید.» (آل‌عمران: 103)

 

یادداشت‌ها:‌

ـ قرآن. ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی (1386). تهران: انتشارات دوستان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

صفوی‌زدگان و عیدالزهرا!

دیانت و عقلانیت

رضا بابایی می‌نویسد:

«عصر صفویه در ایران پایان نپذیرفته است. گفتمان فرهنگیِ صفویه همچنان در ایران حاکم است و ما در همان حال‌وهوا نشوونما می‌کنیم. یکی از میراث‌های این دوران مراسمی است که در آن عده‌ای به بهانهٔ شاد کردن حضرت زهرا (س) سخنانی تفرقه‌آمیز می‌گویند. پیش از صفویه نیز بیش‌وکم چنین برنامه‌هایی در میان شیعیان بوده است، ولی همان‌طور که عبدالجلیل قزوینی در کتاب ”نقض“ بیش از صد بار گفته است، این‌گونه برنامه‌ها و مراسم در میان شیعیان بسیار محدود بوده است و اکثر شیعیان نیز از آن تبرّا می‌کردند.

گفت‌وگوی علمی با طرفداران این‌گونه برنامه‌ها و مراسم دو مشکل اساسی دارد: نخست اینکه، این گروه کتاب‌هایی در دست دارند که بیش‌وکم افکار و رفتارشان را تأیید می‌کند؛ مانند کتابی موسوم به ”اسرار آل محمد (ص)“ منسوب به سُلیم بن قیس هلالی و ”الاقبال لصالح الاعمال“ سید بن طاووس. درباره این دو کتاب سخن بسیار است و من اکنون بدان سو نمی‌روم. همین‌قدر می‌گویم که روایات و کتاب‌هایی که رفتار این گروه رو نفی و بلکه سبّ می‌کند استوارتر و بسیار بیشتر از منابعی است که در دست ایشان است. تاریخ نیز به نفع مخالفان این عید جعلی گواهی می‌دهد. شادی در قتل خلیفه به هیچ وجه ریشه تاریخی ندارد و آنچه در قرون نخست اسلامی بوده است مراسم ”عُمرکشان“ به مناسبت قتل عمر بن سعد به دست مختار ثقفی است و هیچ ربطی به عمر بن خطاب ندارد. اما خوی و سنت ”مُغ‌کشی“ در ایران باستان به مراسم ”عمرکشون“ دامن کشید و از عمر بن سعد (که پدرش فاتح ایران بود) به عمر بن خطاب رسید.

مشکل دوم هزینه‌ها و عواقب آن است. برخی از آنان روش‌های دیگری را نیز در مواجهه با مخالف‌شان به کار می‌گیرند که تکفیر و تفسیق ملایم‌ترین آن است. برخوردهای بسیار تند و شدید این گروه بسیاری از عالمان را خاموش کرده و به آغوش تقیه فرستاده است. اعتراض کسانی همچون علامه سید محمدحسین کاشف‌الغطاء و آیت‌الله بروجردی نیز که کمتر از دیگران سکوت کردند پس از آن بود که جایگاهی ویژه و مقتدر در جامعه دینی یافتند. شجاعت ایشان نیز مزید بر علت بود. اکنون در قم عالمان بسیاری با این گونه برنامه‌ها و افکار به شدن مخالف‌اند، اما سر در گریبان تقیه برده و عبای مصلحت بر سر کشیده‌اند.» (بابایی، 1397: 277 ــ 278)

«تنها دست‌آویز صفوی‌زدگان برای برگزاری مجالس عید الزهراء روایتی در بحارالانوار است که به تفصیل به قتل خلیفه و فضایل این روز به عنوان عید اشاره کرده است. این روایت در اصل برگرفته از کتاب ”مجموع الاعیاد“ (ص 132 و 148)، اثر میون بن قاسم طبرانی (358 ــ 426 قـ.)، از عالمان بزرگ فرقه نُصیریه (غالیان و معتقدان به الوهیت امامان) است. این کتاب مشتمل بر باورها و گزارش‌هایی عجیب است؛ از جمله اعتقاد به برگزاری جشن در ”عید عاشورا“ به مناسبت عروج امام حسین به آسمان‌ها. در این کتاب آمده است: ”در روز عاشورا امام حسین (ع) کشته نشد، بلکه مانند عیسی مسیح به آسمان‌ رفت و به جای او ابن سعد شبامی، که روح عمر در او حلول کرده بود، کشته شد.“ ]مجموع الاعیاد، صص 107 ــ 108[ حدیت ”رفع القلم“ نیز در همین کتاب آمده است.» (همان: 280)

 

یادداشت‌ها:

ـ بابایی، رضا. (1397). دیانت و عقلانیت: جستارهایی در قلمرو دین‌پژوهی و آسیب‌شناسی دینی. اصفهان: نشر آرما.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

جهالت‌ها و خسارت‌ها!

پرهیز از ناسزاگویی به مقدسات دیگران!

نهم ربیع ‌الاول و جشن ممنوع عُمرکشان!

سرنوشت یک روایت ساختگی درباره نه ربیع!

من خوش ندارم که شما دشنام‌دهنده باشید!“

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

خدای فقه نمی‌تواند از آدمی دلربایی کند!

ابوالقاسم فنایی

ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«مدل ارباب و برده در فهم دین و شریعت و تنظیم رابطه انسان‌ و خدا ]بر اساس آن[ تأثیر عمیق و گسترده‌ای برجای نهاده است. این پارادایم اسلام آوردن در سایه شمشیر را مُجاز و مقبول می‌داند و به فقیهان اجازه می‌دهد که فقه را جایگزینِ اخلاقِ فردی و اجتماعی کنند.» (فنایی، 1394: 149)

«براساس مدلِ ارباب و برده، محرکِ آدمی در اطاعت از دستورات ارباب ترس از مجازات و گریز از عذاب و مصون ماندن از شکنجه و عقاب است. بدین ترتیب، می‌توان نتیجه گرفت که پشتوانه فقه سنّتی ”اخلاق بردگان“، یعنی اخلاق مبتنی بر ترس، است. در چارچوب این اخلاق، برده برای اینکه یقین پیدا کند که از عذاب و شکنجه ارباب در امان خواهد ماند، باید یقین پیدا کند که وظیفه خود را به گونه‌ای انجام داده که ظاهر کلام ارباب بر آن دلالت می‌کند. لذا انتخاب این مدل در فهم احکام شرعی، از یک سو، به ”وسواس“ و ”احتیاط“ و، از سوی دیگر، به گریز از تکلیف با تمسک به حیله‌های فقهی و حقوقی و نیز اکتفا به ظاهر الفاظ و صورت اعمال و غفلت از باطن و هدف و فلسفه احکام شرعی می‌انجامد.» (همان: 150)

«به عنوان مثال، در بسیاری از رساله‌های عملیه آمده که اگر سر مو یا سر سوزنی از دست و صورت در وضو یا بدن در غسل شسته نشود، غسل و وضوی شخص و، به تبع آن، نماز و روزه او باطل است. همچنین در وضو شستنِ داخل بینی و چشم لازم نیست، اما مُکلّف برای اینکه ”یقین“ کند که چهره خود را به طور کامل شسته باید مقداری از داخل بینی و چشم خود را نیز بشوید.

همچنین در رساله‌ها آمده که اگر شخصی نتواند جهت قبله را تشخیص دهد باید به چهار طرف نماز بخواند یا در شک بین دو و سه و چهار در نمازهای چهاررکعتی باید دو رکعت نشسته به جا آورد و دوباره نماز خود را اعاده کند. یعنی شخص باید هشت رکعت نماز بخواند تا شک خود نسبت به نخواندن دو رکعت نماز را برطرف کند و این همه برای این است که مُکلّف یقین کند که وظیفه خود را انجام داده است.

مبنای فتواهایی از این دست همان اصل احتیاط و مدل ارباب و برده است. در حالی که احتیاط در عبادات بی‌معنا، بی‌مورد و مذموم است و با فلسفه عبادت ناسازگاری دارد، زیرا توجه آدمی را از باطن عمل منصرف و به ظاهر آن معطوف می‌کند. عبادت یا پرستش یعنی عشق ورزیدن با خدا و راز و نیاز با معشوق ازلی، اما توجه افراطی به ظاهر و صورت عمل و دقت و وسواس در مراعات آداب و شرایط ظاهریِ عبادت آدمی را از توجه به معشوق و حضور قلب و عمارت باطن و روح عمل و توجه به معانی سمبلیک نهفته در رفتارهای عبادی بازمی‌دارد و او را از یاد خداوند غافل و از او دور می‌کند.

اصولاً خدای فقه نمی‌تواند محبوب آدمی واقع شود و از او دلربایی کند. عبادت‌ها سرشار از معانی رمزی و سمبلیک‌اند و گذر از ظاهر آنها و توجه به معانی رمزی مورد اشاره آنهاست، که در واقع غرض شارع از تشریع عبادت‌ها را برآورده می‌کند. توجه افراطی فقیهان به ظاهر اعمال و غفلت از باطن آنها و چسبیدن به ظاهر احکام و غفلت از فسلفه آنها نیز یکی از دیگر از پیامدهای اندیشیدن در قالب پارادیمِ ارباب و برده است.» (همان: 150 ــ 151)

 

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم. (1394). اخلاق دین‌شناسی: پژوهشی در باب مبانی اخلاقی و معرفت‌شناسانه فقه. ویرایش جدید. تهران: نگاه معاصر.

ـ یادداشت‌‌های مرتبط:

آفات جامعه دینی!

نقش پول در رستگاری فقهی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز