محمد سروش محلاتی مینویسد:
«از نظر تاریخی مسلّم است که پیامبر خدا (ص) احکام اسلامی را به ”تدریج“ به مردم اعلام کرد. در سالهای نخستینِ بعثت تکالیف و وظایفِ مسلمانان بسیار اندک و محدود بود، اما در سالهای بعد آرام آرام گسترهٔ شریعت توسعه یافت و بر احکام افزوده شد.
آیا این شیوهٔ تشریع و بیانْ حادثهای اتفاقی بود که ارزش تحلیل و تأمل ندارد؟! و یا اینکه ناشی بود از آماده نبودن قوانین و احکام مورد نیاز انسانها و در نتیجه معطل شده آنها؟! یا تأخیر در تشریع برخی احکام به دلیل ابهام در تصمیمگیری و تردید در جَعل آنها بوده است؟! یا شارع در اعلام یکباره و تشریع دفعیِ احکام احساسِ ترس و نگرانی میکرده و از جرئت و جسارت لازم برای گفتن صریح و سریع برخی از تصمیمات برخوردار نبوده است؟!
متفکران اسلامی که به ”حکمت الهی“ در تشریع اعتقاد دارند هیچیک از این احتمالات را طرح نکردهاند. از نظر آنها، ”تدریج در تشریع“ مبتنی است بر ”درک حکیمانه“ و نگاه واقعبینانه به وضع زندگی بشر، زیرا اگر ”شریعت“ باید به اقتضای ”طبیعت“ باشد، چون تغییر خلقوخو و تصحیح رفتارها امری تدریجی است، لذا شریعت هم باید با رعایت آن ”تدریجی“ بیان شود تا به مرور زمینههای عینیت یافتن آن به وجود آید. دانشمندان اسلامی که نگاه عاقلانه به فقه و نگاه حکیمانه به تشریع دارند میگویند: تشریع دفعی و یکبارهٔ احکام در آغاز بعثت و در شرایطی که هنوز روحیات جاهلیت و سنن جاهلی در میان تازهمسلمانان رسوخ داشت عملاً آرمان پیامبر را به ”شکست“ میرساند، زیرا مسلمانان که ”تحمل“ روش جدید زندگی را نداشتند نه تنها آن را نمیپذیرفتند، بلکه از بقیهٔ اعتقادات دینی هم عقبنشینی کرده و آیین جدید را به کلی طرد میکردند. پس پیامبر (ص) با توجه به ”اصل تدریج“ با مردم و برخی از رفتارهای غلط آنان همراهی میکند تا به مرور زمینههای جایگزین کردن روش جدید زندگی فراهم شود.» (سروش محلاتی، 1394: 10 ــ 11)
«]...[ در نزد عالمان عقلگرا و مصلحتاندیش شیعه ”مصلحت تدریج“ چندان ضروری و مهم است که شرع مقدس به دلیل چنین مصلحتی از احکام واقعی خود صرفنظر میکند تا مبادا اصرار بر رعایت ”احکام واقعی“، بدون در نظر گرفتن زمینههای مناسب اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی، به عوارض منفی از قبیل ”دینگریزی“ بینجامد. لذا علمای بزرگ اصول مانند آیتالله خویی میگویند احکام دینی به تدریج بیان شده است تا دینداری برای مردم آسان شود و به شریعت رغبت و تمایل پیدا کنند و این مصلحت تسهیل و ترغیب قویتر و مهمتر است از مصلحت ملاکات واقعی احکام که از دست میرود.» (همان: 13)
یادداشتها:
ـ سروش محلاتی، محمد. (1394). دولت و اجرای شریعت: سلسله مقالات دولت و ابزارهای الزام شهروندان به شریعت. تهران: نشر نی.
ـ یادداشت مرتبط: