محمد سروش محلاتی مینویسد:
«چقدر در قرآن کریم دعوت به پرداخت زکات و ادای زکات است؟ چقدر کنار ”أَقِیمُوا الصَّلَوٰةَ“ ”ءَاتُوا الزَّکَوٰةَ“ هم آمده است؟ زکات چیست؟ میفرمایند زکات برای خرما است، برای کشمش است، برای گندم و جو است. آیا آنچه که انسان از طبیعت برداشت میکند فقط همین است؟ محصولاتی که هست همین است؟ دانههای روغنی در مناطقی که وجود دارد مثل استان گلستان، آنجا چه؟ آن جاهایی که کشتشان پنبه است، آنها چه؟ شما میگویید که کسانی که گندم و جو دارند زکات دهند. آنهایی که تولیدات دیگری دارند، ولو درآمدهای کلانی هم داشته باشند، به آنها زکات تعلق نمیگیرد؟ بعد هم میفرمایید در روایات ما است که اگر مردم زکاتشان را بدهند، هیچ فقیری باقی نمیماند؛ فقر از بین میرود و ریشهکن میشود. زکات به چه موارد دیگری تعلق میگیرد؟ به درهم و دینار؛ یعنی به همان پول رایج. شما که میفرمایید به اسکناس هم تعلق نمیگیرد، چون درهم و دینار، طلا و نقره مسکوک است. آن طلا و نقره مسکوک هم که اصلاً وجود ندارد. موضوعش منتفی است. به این سکههای طلایی که الان هست هم زکات تعلق نمیگیرد. آنوقت اسلام، به عنوان دین جاودانه برای همه عالم و برای همیشه، در طول تاریخ آمده، منبع مالی تأمین زندگی فقرا و مسائل اجتماعی دیگر را جوری تنظیم کرده که در بسیاری از اعصار جواب نمیدهد.» (سروش محلاتی، 1394: 18 ــ 19)
«آیا این احتمال وجود دارد که خدا اصل زکات را واجب کرده، موارد و میزان زکات را براساس شرایط به پیغمبر محول کرده باشد؟ حالا در جزیرةالعرب مردم چه دارند؟ گندم دارند؟ جو دارند؟ خرما دارند؟ برای هر کدام نسبت خاصی را معین کرده باشند؟ برای درهم و دینار به نسبت دیگری؟ اگر پیغمبر اکرم به جای این مقدار عمری که کرده بودند، هزار سال، دو هزار سال عمر میکردند، آیا این حکم را روی همان گندم و جو نگه میداشتند یا نه؟ این احتمال برای امام دیگر وجود دارد که با توجه به شرایط خود تغییراتی در زکات انجام دهد؟ این سؤال است.» (همان: 24)
«تلقی عموم فقهای ما تا به حال این بوده که این موارد نُهگانهای که به عنوان زکات است، اینها را خدا مشخص و مقرر کرده و ثابت هم هست، تغییر هم نمیکند. این تلقیِ رایج است. در برابر این تلقی رایجی که بین علما است برخی از نظرات دیگر هم هماینک وجود دارد ]که[ بین علمای دوره اخیر مطرح شده، چون در روایات ما است که ”وَضَعَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه و آله) الزَّکَاةَ عَلَى تِسْعَةِ أَشْیَاء ...“ ]اصول کافی، ج 3، ص 509[ پیغمبر قرار داد زکات را بر این چیزها؛ یعنی وضع و قرار دادن را به شخص پیغمبر نسبت داده؛ یعنی تصمیم پیغمبر بوده. روی این حساب است که نظریه دیگری در فقه ما پیدا شده مثل آقای منتظری که این نظریه را تقویت میکرد. حالا به مرور زمان ممکن است در آینده این نظر تثبیت شود. ولی در حوزههای علمیه فعلاً این نظر نظر نادر به حساب میآید. علامه محمد تقی جعفری هم مقالهای در این باره دارد و این محدودیت به موارد نُهگانه را مورد نقد قرار میدهد.» (همان: 181)
یادداشتها:
ـ سروش محلاتی، محمد. (1394). اسلام و مقتضیات زمان: بررسی نسبت دین و تحولات حیات انسانی. تهران: میراث اهل قلم. (به کوشش بنیاد اندیشه و احسان توحید)
ـ یادداشتهای مرتبط:
ویکیفقه: موارد وجوب زکات!