«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۱۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

آزادی عقیده!

 مرتضی مطهری می‌گوید:

 «عقیده به این دلیل آزاد است که عقیده را جبری نمی‌شود به مردم تحمیل کرد، چون عقیده انتخاب است؛ یعنی عقیده تفکر است. فردی باید با فکرش به یک اعتقاد برسد و بعد هم به آن گرایش و ایمان پیدا کند. با زور نمی‌شود چیزی را به کسی تحمیل کرد، مثل اینکه بچه‌ای را کتک بزنند تا یک مسئله ریاضی را بفهمد. اگر چوب‌های عالم را هم جمع کنند و او را فلک کنند، باز نمی‌فهمد. باید فکر کند تا بفهمد.» (مطهری، 1396: 101)

 

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1396). مقدمه‌ای بر حکومت اسلامی. تهران: صدرا.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

اجبار یا اختیار؟

اصل بر اختیار است یا اجبار؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مبنای فقهی انتخابات: دیدگاه متفاوت شهید مطهری

محمد سروش محلاتی

 محمد سروش محلاتی در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی می‌گوید:

 ـ آقای مطهری [...] در کتاب یادداشت‌ها، جلد پنجم آن آورده است که «حکومت به مفهوم اسلامی آن، واقعا ولایت و سرپرستی است و در آن رأی و اراده مردم دخالت ندارد» و در جلد دهم یادداشت‌ها هم که مربوط به سال‌های اخیر عمر ایشان است، ایشان نظرات مختلف مربوط به حق حاکمیت را مطرح می‌کند و نظریه «حق الهی» را - که همان نظر معروف در میان علماست - این طور توضیح داده که «ماهیت حکومت، ولایت بر جامعه است، نه نیابت از جامعه و وکالت از جامعه، و فقه هم این مسأله را با عنوان «ولایت حاکم» مطرح کرده است، از نوع ولایتی که بر قصّر و غیب دارد. پس ملاک، انتخاب مردم نیست، انطباق با معیارهای الهی است و با آن انطباق، (فرد) خودبه‌خود حاکم می‌شود.» [...] البته این را هم باید اضافه کرد، که آقای مطهری شخصاً با این نظریه موافق نیست، ایشان در مصاحبه تلویزیونی خود درباره جمهوری اسلامی که در همان آغاز جمهوری اسلامی انجام گرفت و بعداً در کتاب آینده انقلاب اسلامی به چاپ رسید، گفته‌اند که فقیه را خود مردم برای رهبری «انتخاب» می‌کنند، و در آنجا انتصاب را نفی کرده‌اند، و بر این اساس نتیجه گرفته‌اند که ولایت فقیه، با اصول دموکراسی، منافاتی ندارد.

ـ آقای مطهری، دو نظریه را در حد احتمال در تحلیل ماهیت رأی و انتخاب مطرح کرده‌اند: نظر اول وکالت است، یعنی شهروندان با انتخاب خود، وکلای خود را تعیین می‌کنند. این نظریه مبتنی بر آن است که خود مردم برای تدبیر امور خویش در جامعه دارای حق هستند، لذا از طرف خود جانشین و نایب انتخاب می‌کنند و دلیل این انتخاب آن است که شهروندان نمی‌توانند همگی به طور مستقیم در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور دخالت داشته باشند، از این نظر وکالت متصدیان کار مملکت مثل وکالتی است که هیئت مدیره یک شرکت از سهامداران آن پیدا می‌کنند. نظریه دوم، تفویض است یعنی جامعه نیاز به قیم و سرپرست دارد، کسی که حالت پدر در خانواده را داشته باشد و کار کودکان را به عهده گیرد، و چون همه مردم نمی‌توانند به چنین موقعیتی دست یابند، لذا با حضور در انتخابات، این حق خود را به یک یا چند نفر تفویض می‌کنند. البته استاد مطهری، همان نظریه اول را ترجیح داده‌اند و حقیقت رأی دادن را وکالت می‌دانند (م.آ.ج۲۹،ص۴۶۶).

ـ ایشان [شهید مطهری] در همان مصاحبه تلویزیونی در اول تشکیل نظام توضیح داده است که جمهوری بودن نظام به معنی آن است که «مردم حق حاکمیت دارند و حق حاکمیت به معنی این است که مردم حق دارند که سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگیرند.»

ـ آقای مطهری در مواجهه با این دیدگاه رایج، نیامد به اثبات ولایت برای زنان بپردازد، بلکه او اساسا «ولایت» را حتی برای مردان هم انکار کرد! مطهری گفت: «کشورداری، امروزه ماهیت وکالتی دارد و زنان هم مثل مردان می‌توانند برای اداره امور جامعه خود و کارهایی که به خودشان مربوط است، نماینده انتخاب کنند و یا نماینده شوند، زیرا ذکورت، شرط وکالت نیست، حتی اگر شرط ولایت باشد. ایشان معتقد بود و می‌گفت: «ما فکر می‌کنیم رای دادن وکیل گرفتن است و وکیل گرفتن حق عمومی برای زن و مرد است و این مطلب یعنی رأی دادن زن فی حد ذاته اشکال ندارد.»

ـ بعد از فوت آیت‌الله بروجردی که مسأله حق رأی زنان مطرح شد (۱۳۴۰) علمای قم بالاتفاق، اعم از مراجع و علمای دیگر مثل علامه طباطبایی، آن را انکار کردند و بیانیه دادند. ولی همان موقع استاد مطهری به مراجع متذکر شد که این نظر آقایان، پایه و اساس محکم اسلامی ندارد و نباید بر آن اصرار ورزید. در همان سال‌ها یک کتابچه در قم منتشر شد به نام «زن و انتخابات» برای اثبات اینکه زنان نباید در انتخابات شرکت کنند. شهید مطهری از اول در مقابل این جریان فکری موضع داشت.

ـ بر اساس نظر استاد مطهری، اساسا حکومت امروزی، از مقوله ولایت نیست، و چون وکالت است، کارگزاران حکومت، نمایندگان مردم‌اند و همانطور که در مجلس به کار تقنین می‌پردازند، در دولت و قوه مجریه هم به کار اجرا مشغول می‌شوند.

ـ عین کلام استاد مطهری چنین است: «اگر امام به حق را مردم از روی جهالت و عدم تشخیص نمی‌خواهند، او به زور نباید و نمی‌تواند خود را به مردم به امر خدا تحمیل کند، لزوم بیعت هم برای این است.»

متن کامل این مصاحبه را می‌توانید در وبگاه محمد سروش محلاتی یا شبکه اجتهاد بخوانید (دسترسی در 1396/2/23).

 

یادداشت‌ها:

ـ وبگاه محمد سروش محلاتی (دسترسی در 1396/2/23)

ـ شبکه اجتهاد (دسترسی در 1396/2/23)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

جمعیت و کنترل آن در عربستان قدیم!

حامد خانی

 

فرهنگ مهروش درباره «جمعیت و کنترل آن» می‌نویسد:

«در عربستان به سبب کمبود امکانات محیطی برای زندگی، هر از چندگاهی انفجار جمعیت پیش می‌آمد؛ یعنی جمعیت چنان فزونی می‌گرفت که دیگر امکانات کافی نبود. با گذشت زمان، عرب‌ها روش‌های متعددی را برای تنظیم جمعیت آموختند. ساده‌ترین روش که در قرآن هم یاد شده کشتن فرزندان است. آنها ــ بیشتر ــ دختران و گاهی نیز پسران خود را می‌کشتند. گاه این کار از ترس فقر و عقب‌افتادن از چرخه زندگی بود. قرآن جایی می‌گوید: فرزندان‌تان را از ترس فقر و در جایی دیگر می‌گوید به سبب فقر نکشید:

وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیاهُمْ [انعام: 151]

وَ لَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا [اسراء: 31]

حتی با نظر در آیات قرآن آشکار می‌شود قربانی فرزندان در برابر بت سنتی دینی بوده است:

”زَینَ لِکَثِیرٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَکَاؤُهُمْ ؛ شریکانی که برای خدا می‌گرفتند قتل فرزندان را کاری فاخر جلوه می‌دادند [انعام: 137]“.

کشتن فرزندان در طول دورانی طولانی به ناموس ازل و ”کار آدمیزاد“ بدل شده بود. آنها نه تنها احساس گناه و عذاب وجدان نداشتند، که احساس می‌کردند عبادتی بزرگ انجام داده‌اند. [پانوشت: برخی با نظر به آیات دیگر قرآن (نحل: 58 – 59) چنین قضاوت کرده‌اند که کشتن فرزندان مراسمی عبادی نبوده است، اما حق آن است افزون بر آیه یادشده روایاتی نیز بر این معنا دلالت می‌کنند. از آن جمله، داستان نذر عبدالمطلب برای قربانی کردن یکی از 10 فرزندش مشهور است (ن.ک.: ابن سعد، «الطبقات»، 88/1 به بعد)؛ یا داستان قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم (ع) در قرآن (صافات: 102). درباره رسم دخترکشی عرب‌ها هم گفته‌اند که ایشان با اعتقاد به مؤنث‌بودن ملائکه، دختران خود را می‌خواسته‌اند به فرشتگان ملحق کنند (سید مرتضی، «الامالی»، 1907 م.، 190/4)؛ همچنانکه گفته‌اند چنین دخترانی را پیش از کشتن می‌آراستند و زیور و زینت می‌کرده‌اند (سمرقندی، «التفسیر»،1/ 505 - 506). همچنانکه ملاحظه می‌شود، باز با رفتاری عبادی روبه‌روییم. باری، یک دلیل این هم که اسلام تعدد زوجات را مجاز دانست، همین است که با ممنوعیت دخترکشی نسبت میان دختران و پسران در جامعه تغییر کرده و تعادل پیشین بر هم خورده بود و می‌بایست راهکاری برای حل این مشکل یافت می‌شد، امری که تاکنون هرگز مورد توجه قرار نگرفته است.]

روش دیگر کنترل جمعیت مهاجرت بود. پیش و پس از اسلام، عرب‌ها چند مهاجرت بزرگ به نواحی ایران و ممالک دیگر همچون افریقا، شامات، فلسطین و ... را پی گرفتند. حتی دولت ساسانی ایرانی و امپراطوری روم برای جلوگیری از هجوم قبایل عربی، دولت‌هایی دست‌نشانده در منطقه یمن و شام حاکم کردند، موانع و استحکاماتی برای مقابله با هجوم عرب‌ها در نواحی مرزی خویش پدید آوردند و حتی هریک از این دو امپراطوری به ترویج مذهبی خاص از مسیحیت میان عرب‌ها کوشیدند.

حداقل چند نمونه از مهاجرت پیش از اسلام عرب‌ها به جاهای دیگر سراغ داریم. بعد از اسلام نیز از چند مورد مطلع‌ایم؛ یکی مهاجرت مسلمانان صدر اسلام به حبشه در زمان خود پیامبر (ص) و دیگری مهاجرت صحابه در زمان عثمان به بلاد مختلف. عمر تا زمانی که زنده بود اجازه نمی‌داد. می‌گفت صلاح نیست صحابه زرق‌وبرق دنیا را ببینند و دنیازده شوند. در زمان عثمان، صحابه سیاست‌های متساهلانه وی را مغتنم دیدند. جامعه اسلامی گسترش پیدا کرده بود. بسیاری از اصحاب پیامبر (ص)، وقتی در قالب سپاه برای جنگ به سرزمین‌های مختلف رفتند، هرگز بازنگشتند و همان‌جا ساکن شدند. به عبارتی، در عربستان تخلیه جمعیت رخ داد. ]...[

روش بعدی، جنگ و غارت بود. عرب‌ها با هجوم به قبایل دیگر و کشتن آنها و غارت اموال‌شان برخی از نیازهای مالی و غذایی خود را تا مدتی برطرف می‌کردند. روش ساده‌ای است: بگیرند و بکشند و بمیرند و از این راه جمعیت خود و آنها را کم کنند! تمام جنگ‌های تاریخ از جنگ های قدیم بدویان تا پیکاری به عظمت جنگ جهانی دوم، اصلی‌ترین دلیلش کنترل جمعیت و منابع اقتصادی بوده است، تخلیه یک جمعیت که منابع محیط جواب‌گوی نیازهایش نیست.

اینکه در در تقویم عربی ماه‌های حرام وجود دارد بدین سبب است که در ماه‌هایی خاص با تعطیل شدن غارت، امکان سفر زیارتی و تجارتی حج از تمام عربستان به مکه فراهم شود.» (مهروش، 1395: 118 ــ 120)

 

یادداشت‌ها:

ـ مهروش، فرهنگ (حامد خانی)(1395). تاریخ فقه اسلامی در سده‌های نخستین: از آغاز اسلام تا شکل‌گیری مکتب اصحاب حدیث متأخر. تهران: نشر نی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی!

مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی

عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو

 خوب و بد می‌گذرد وای به حال من و تو

 

قرعه امروز به نام من و فردا دگری

می‌خورد تیر اجل بر پر و بال من و تو

 

مال دنیا نشود سد رہ مرگ کسی

 گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو

 

هر مرد شتربان اویس قرنی نیست

هر شیشه گلرنگ عقیق یمنی نیست

 

هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد

هر احمد و محمود رسول مدنی نیست

 

 بر مردہ‌دلان پند مدہ خویش میازار

زیرا که ابوجهل مسلمان‌شدنی نیست

 

 جایی که برادر به برادر نکند رحم

بیگانه برای تو برادرشدنی نیست

ناشناس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

روز معلم گرامی باد!

روز معلم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

الازهر فتواها را در مورد زنان قدیمی دانست!

نماینده الازهر گفت: ما فتواهای قدیمی زیادی در مورد زنان داریم که در روزگار ما کاربردی ندارد و باید این فتاوا مورد بازنگری قرار گیرد و دلیلی ندارد مسلمانان تمام عصور به این فتواها عمل کنند.

شومان

به گزارش شبکه اجتهاد، شیخ عباس شومان، نماینده الازهر و دبیرکل هیئت علمای بزرگ الازهر، گفت: برخی از موضوعات درمورد زنان در حال بررسی توسط کمیته‌های فقهی هیئت علمای بزرگ است و ما در مورد هر مسأله‌ای که به نتیجه برسیم به سرعت آن را به مردم اعلام خواهیم کرد.

وی افزود: در حال حاضر در حال بررسی مسأله سفر زن و تصدی پست‌ها و مناصب عالی توسط زنان از جمله تصدی ریاست جمهوری و قضاوت و همچنین مسائل مربوط به حضانت فرزندان و طلاق و ارث هستیم و این مسائل نیازمند بازنگری است و در عین حال ما نمی‌خواهیم نظرات علمای گذشته را به طور کلی زیر سؤال ببریم، زیرا فتواهای گذشته در شرایط ویژه گذشته صادر شده است.

نماینده الازهر گفت: بررسی کنونی این مسائل توسط علما به این معنا نیست که اسلام متناسب با زمان کنونی ما نیست، بلکه باید توجه داشت که احکامی که توسط اسلام و در منابع اولیه اسلام بیان شده اندک است و بسیاری از احکام به شرایط زمان و مکان واگذار شده که علمای هر عصر باید در مورد آن اجتهاد کنند.

شومان گفت: ما فتواهای قدیمی زیادی در مورد زنان داریم که در روزگار ما کاربردی ندارد و باید این فتاوا مورد بازنگری قرار گیرد و دلیلی ندارد مسلمانان تمام دوره‌ها به این فتواها عمل کنند و به عنوان مثال در این زمینه می‌توان به فتوای گذشتگان در زمینه اشتغال بانوان و فهم اشتباه برخی مردم در مورد تفاوت میان مرد و زن اشاره کرد.

 

یادداشت‌ها:

ـ شبکه اجتهاد (دسترسی در 1396/2/8)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

ستاره‌ای بدرخشید!

السلام علیک یا رسول الله

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

 

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد 

(حافظ، غزلیات، غزل 167) 

یادداشت‌ها:

ـ گنجور (دسترسی در 1396/2/5)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

تفاوت عارف خانه‌نشین و پیامبر (ص) در نگاه اقبال لاهوری

محمد محمدی گرگانی می‌نویسد:

«تفاوت میان عارف خانه‌نشین و پیامبر (ص) در بیان اقبال قابل‌تأمل است: ”عارف هندی می‌گفت که اگر من جای پیامبر بودم، هیچ‌وقت از معراج برنمی‌گشتم.“ اقبال در جواب او می‌گوید: ”اتفاقاً چون تو پیامبر نیستی، این‌گونه می‌اندیشی. تفاوت میان تو با پیامبر این است که او به معراج می‌رود و به سوی انسان‌ها باز می‌گردد و برای خلق قدم برمی‌دارد، ولی تو دغدغه‌ مردم و بشریت را نداری.“» (محمدی گرگانی، 1395: 44)

یادداشت‌ها:

ـ محمدی گرگانی، محمد (1395). هستی متن مقدس. تهران: نشر نی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

جان‌فرسایی پیامبر (ص)

شعرا 3

«چه بسا تو جانت را می‌فرسایی که چرا ]مشرکان] مؤمن نمی‌شوند.» (سوره شعرا: 3)


یادداشت‌ها:

ـ قرآن. ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی (1386). تهران: انتشارات دوستان.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

کذب و بی‌دقتی در روایات!

محمد هدایتی درباره «کذب و بی‌دقتی در روایات» می‌نویسد:

«جعل و کذب فراوان

به گواه منابع حدیثی و تاریخی پدیده دروغ بستن بر پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت ایشان در جعل و وضع احادیث امری شایع و فراوان بوده است، به طوری که برخی تنها کمی از روایات را از آفت کذب در سلامت می‌دانند. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که پس از من دروغ بستن بر من فراوان می‌شود. مردم پس از ایشان با یک ولع و حرصی به دروغ بستن به آن حضرت و اهل بیت‌شان (ع) روی آوردند. جاعلانی بودند که در میان اصحاب ائمه (ع) وجاهتی کسب کرده و مورد اعتماد قرار می‌گرفتند. آنگاه نوشته‌های روایی آنها را به امانت گرفته و با افزودن کلمات و جملاتی در لابلای فرمایشات ائمه (ع) به وضع و جعل می‌پرداختند، سپس آنها را به ایشان برگردانده و آنان نیز در قالب روایات صحیح در میان شیعه منتشر می‌ساختند. گاهی که برخی از اصحاب خدمت امام متأخر می‌رسیدند، آن حضرت بسیاری از احادیث نقل‌شده از امامان پیشین را منکر شده و آنها را جعلی و کذب می‌شمردند. [...]

مسامحه و بی‌دقتی

تسامح و بی‌دقتی از دیرباز و البته به ناروا توده‌های انبوهی از روایات را در کتب حدیثی انباشته کرده و بدون پالایش و تمییز و به عنوان آموزه‌های دینی و تعالیم اسلامی در دسترس مردم قرار داده است. مرحوم سید مرتضی و مرحوم شیخ مفید بر این باورند که اصحاب حدیث در نقل روایات اهل دقت و جست‌وجو نبوده و غلط ‌و‌ درست را با هم یکی می‌پنداشتند، بدون آنکه بتوانند صحت آنها را تشخیص داده و غث‌ و ‌سمین را از هم بازشناسند. آنها با اینکه اهل تلاش و ورع بوده و عقیده سالمی داشتند، ولی در انتساب کلمات به ائمه (ع) تسامحی زیاد می‌کردند.

مضامین تقیه‌ای و موردی

حمل روایات بر تقیه و استتار از دشمنان و انتساب بعضی از اخبار بر مورد و واقعه خاص یا مطابق با فهم سائل یا حاضرین و مانند آن از راه‌هایی است که جوامع فقهی یا روایی ما برای گریز از تعارض یا مضامین مشکل‌دار بعضی از روایات به کار می‌گیرند. هرچند در این باره کمتر به دنبال کشف ضابطه و ملاک علت آنها هستند، ولی اصل وجود این موارد ویژه را به عنوان یک واقعیت در حوزه روایات نمی‌توان انکار کرد.

نقل‌به‌معنا

 متن روایات با واژگان و الفاظ خاص آن را به ندرت می‌توان سخن معصوم تلقی کرد، چون پدیده نقل‌به‌معنا در کنار عواملی مانند کیفیت استنساخ و نیز اشتباه راوی در تحمل و حفظ و نقل روایت، امری طبیعی و پذیرفته‌شده در محاورات عقلایی است، که گاهی با اضافه‌های خودسرانه و غیرمجاز هم همراه می‌شود. بنابراین دقت‌های ادبی برای بیرون کشیدن احتمال‌های گوناگون با استناد به جزئیات کلمات و واژه‌ها و وارسی افراطی ظواهر الفاظ در نقل‌های روایی مطلوب به نظر نمی‌رسد، بلکه به جای آن باید بر روی معانی حدیث و قدر مشترک یک دسته از روایات با رجوع به متن‌های مختلف آن دقت صورت گیرد.» (هدایتی، 1395: 62 ــ 64)

 

یادداشت‌ها:

ـ هدایتی، محمد. (1395). مناسبات فقه و اخلاق. تهران: نگاه معاصر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز