«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۸۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دینداری» ثبت شده است

امام رئوف و اسلام رحمانی!

سید علی میرموسوی می‌نویسد:

«در شرایط کنونی که برداشت‌های رادیکال و خشن از اسلام، با سلب آسایش و فرصت زندگی آزاد از افراد، اسلام‌هراسی و اسلام‌گریزی را در پی داشته است، سخنان و سیره حضرت امام علی‌بن موسی‌الرضا (ع)، که به ”امام رئوف“ اشتهار دارند، وجهی رحمانی از اسلام را به نمایش می‌گذارد که با خردمداری و رواداری همراه است. 

ابراهیم بن عباس، از یاران امام، شخصیت او را این‌گونه معرفی کرده است: ”هیچ‌کس را فاضل‌تر از ابوالحسن الرضا (ع) نه دیده‌ام و نه شنیده‌ام. هرگز ندیده‌ام با سخن گفتن به کسی جفا کند، ندیدم کلام کسی را قطع کند تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود، هیچ گاه حاجتی را که می‌توانست برآورده سازد رد نمی‌کرد، هرگز پاهایش را پیش کسی که نشسته بود دراز نمی‌کرد، ندیدم به یکی از دوستان و خادمانش دشنام دهد، هرگز ندیدم که آب دهان به بیرون افکند یا در خنده‌اش قهقهه بزند، بلکه خنده‌اش تبسم بود. چنان بود که اگر تنها بود و غذا برایش می‌آوردند، غلامان و خدمت‌گزاران و حتی دربان و نگهبان را بر سفره خویش می‌نشانید و با آنها غذا می‌خورد، شب‌ها کم می‌خوابید و بسیار روزه می‌گرفت.“ [عیون‌الاخبار، ج ۲؛ ص ۱۸۴]

ارائه چهره‌ای خشن از اسلام، در نوع رویکرد به دین و آموزه‌های دینی ریشه دارد. رویکرد خردمدار و عقل‌گرا، که می‌کوشد آموزه‌ها و تعالیم دینی را به گونه‌ای تفسیر کند با خرد انسانی در تعارض نیفتد، چهره‌ای رحمانی از اسلام ترسیم می‌کند. امام رضا (ع) در شرایطی که جدالی داغ بین گروه‌های مختلف کلامی و مذاهب مختلف فقهی جریان داشت می‌کوشید تفسیری از اسلام ارائه کند که با معیارهای عقلانیت و خرد زمانه وی پذیرفتنی باشد. در مسائل مناقشه‌برانگیز مانند جبر و اختیار، معرفت الهی و خلق قرآن زمانه‌اش، سخنی جدید برای گفتن و استدلال تازه‌ای برای شنیدن داشت، و اهل گفت‌وگو بود و از آن هراسی به خود راه نمی‌داد.

دومین عامل خشونتِ دینی انحصارگرایی است. انحصارگرایی یعنی خود را بر موضع حق نشاندن و دیگری را ناحق و باطل دانستن. فرد انحصارگرا خودش را ارزشمندتر از دیگران می‌داند و برداشت خویش را در قیاس با برداشت دیگران، تنها برداشت حق جلوه می‌دهد و دیگران را متهم به بطلان و ناحق بودن می‌کند. به گفته قرآن، انحصارگرایان اگر حق به جانب‌شان باشد، با قیافه حق به جانب از آن دفاع می‌کنند، ولی اگر خلاف برداشت آنها مطرح شود، آن را دروغی قدیمی می‌خوانند. چنین نگرشی خاستگاه استبداد دینی است که به گفته نایینی ”مفت‌خواران معمم و کلاهی“ از آن پشتیبانی می‌کنند.

انحصارگرایی از نظر روان‌شناختی ریشه در خودخواهی و خودبرتربینی دارد، که سرچشمه بسیاری بداخلاقی‌ها است. امام رضا (ع)، چنانکه در تحف‌العقول [ج ۱، ص ۴۴۳] گزارش شده، ویژگی‌های انسان خردمند را چنین بیان داشته است: ”خرد انسان مسلمان کامل نگردد مگر آن که ده خصلت در او باشد، از او امید خیر برود (به خیر او امید داشته باشند) از بدی او در امان باشند، خوبی اندک دیگری را بسیار داند و خوبی بسیار خود را کم شمارد. هرچه از او خواهند، دلتنگ نشود. در عمر خود از پی علم رفتن خسته نگردد. فقر در راه خداوندش از توانگری نزد او محبوب‌تر باشد. خواری در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوب‌تر باشد. گمنامی را از شهرت خواهان‌تر باشد.“ سپس فرمود: ”دهُم! دهُم چیست؟“ پرسیدند یابن رسول‌الله دهمین خصلت چیست؟ فرمود: ”اینکه احدی را نبیند جز آنکه گوید: ’او از من بهتر و پرهیزکارتر است‘ و چون مردی که از او بدتر و پست‌تر باشد، ببنید، بگوید: ’شاید باطن او بهتر باشد‘ و این خوش‌باطنی برای او بهتر باشد و خوبی من ظاهر است.“

در واقع ”بنیان اخلاق“ بر چنین نگرشی استوار است. به گفته کانت : ”تا زمانی که ما خودمان را ارزشمندتر از دیگران می‌دانیم، نمی‌توانیم دم از اخلاق بزنیم.“ هنگامی می‌توان از اخلاق سخن گفت که برای دیگران ارزشی همسان خودمان بپذیریم. در پرتو این نگرش می‌توان حق برداشتِ متفاوت را برای دیگری شناسایی کرد و حق او را در فهم و تفسیر دین بسان خود پذیرفت. در این صورت رواداری امکان‌پذیر می‌شود.

امام رضا (ع)، چنانکه در تحف‌العقول [ج ۱، ص ۴۴۲] گزارش شده است، در توصیف مؤمن به سه ویژگی اشاره کرده‌اند: ”مؤمن مؤمن نگردد، مگر آن که در او سه خصلت باشد: سنتی از پروردگارش؛ و سنتی از پیامبرش؛ و سنتی از امامش. سنت پروردگارش ’رازپوشی‘ است. و سنت پیامبرش ’مدارا با مردم‘، اما سنت امامش ’شکیبایی در سختی و تنگی‘ است.“  علی بن شعیب می‌گوید: بر ابوالحسن الرضا وارد شدم به من فرمود: ’علی، زندگی چه کسی بهتر است؟‘ گفتم: ’سرورم، شما بهتر از من می‌دانید.‘ فرمود: ’ای علی، کسی که دیگری در زندگی او خوش زید (یعنی زندگی او سبب سختی و مشکلاتی برای افراد دیگر نباشد.) ای علی، زندگی چه کسی بدتر است؟‘ گفتم: ’شما بهتر می‌دانید.‘ گفت: ’کسی که دیگری در زندگی‌اش زندگی نکند‘ (زندگی او سبب بشود که دیگران به مشکلات گرفتار شوند.) [قریب به مضمون؛ تحف‌العقول، ج ۱، ص ۴۴۸

یادداشت‌ها:

ـ دین‌آنلاین (انتشار در: 1399/4/15)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

ایمان خود را باید نو کرد!

عبدالکریم سروش (1367):

«عموم دینداران کمتر می‌توانند از ایمان خود فاصله بگیرند و از بیرون یا از بالا در آن نظر کنند. گویی شرط دینداری آن است که آدمی در دیانت خویش نقادانه نظر نکند، و آنچه را که دارد بی‌چون‌وچرا و بدونِ پرسش و کنکاش مجدد و مکرر حفظ کند.

اما شخص دیندار باید آن‌چنان هاضمه قوی و ظرفیت فراخی داشته باشد که هر از چند گاه به آنچه می کند و می‌اندیشد و اعتقاد می‌ورزد دوباره بنگرد و آنها را از غربال دانش‌ها و تأملات جدید بگذراند و پابه‌پای تکامل معنوی و فکری تکامل ایمانی نیز بیابد و هر روز از خود بپرسد که آنچه در آن غوطه‌ور است چیست و چرا به آن روی آورده است.

انسان مختار و مکلف و عاقل، اگر عاقلانه و مختارانه به امری روی آورد، لاجرم اقبالش مبتنی بر دلیلی خواهد بود. ایمان آوردن نمی‌تواند و نمی‌باید امری تقلیدی باشد. امّا همه می‌دانیم که ممکن است دلایلی را که پیش‌تر بر پذیرش و انجام کاری داشته‌ایم چه بسا امروز در نظرمان چهره و جلوه دیگری داشته باشند.

 آدمی حاضر است در طول زندگی خویش بارها جامه‌ها، دوستان، خانه و روابط خویش با دیگران را دگرگون کند، امّا دیر آماده و متفطّن می‌گردد که باید ایمان خود را نیز نو کند، یعنی باید از نو در آنچه که داشته و بدان اعتقاد می‌ورزیده نظر کرده و پابه‌پای بالا آمدنِ سایر شئون و سطوح هستیِ خویشِ، ایمان خود را نیز ارتقاء بخشیده و از منظر رفیع‌تری در آن نظر کند.

این امر به نوعی جراحی نامهربانانه نسبت به دین می‌ماند، و لذا برخی از این کار حذر می‌نمایند و گمان می‌کنند که این‌گونه نگریستن‌ها با قوّت ایمان منافات دارد. امّا در حقیقت چنین نیست. تجدیدنظر در آنچه که آدمی دارد و عزیز می‌شمارد در واقع تجدیدنظری است برای صیقلی کردن،  غبارزدایی، تجدیدنظری است برای بهتر دیدن، بهتر شناختن، و بیشتر دوست داشتن.

لذا ما باید هر روز خود را در معرض پرسش‌های نو قرار دهیم، و از خود بپرسیم که چرا اکنون این‌گونه هستیم و چرا بدین‌جا رسیده‌ایم و به راه دیگر نمی‌رویم یا نرفته‌ایم.

در این جهان پرسش‌ها به اعتباری بر دو دسته‌اند:

پرسش‌های کهنه‌شونده و پرسش‌های کهنگی‌ناپذیر.

عرصه فلسفه و عرصه دین عرصه‌هایی هستند که پرسش‌های آنها هرگز کهنگی نمی‌پذیرند. در واقع این‌گونه پرسش‌ها لازمه ”این‌چنین بودن آدمی“ هستند و هیچ‌گونه خاستگاه دیگری ندارند. یعنی ناشی از القاء و تلقین و وسوسه و توطئه نمی‌باشند. تا آدمی آدمی است این پرسش‌ها نیز با وجودِ وی همراه‌اند. چرا که از لوازم و خصوصیات وجود آدمی محسوب می‌شوند.

بنابراین، اگر برای کسی این‌گونه پرسش‌ها نو نشود و همواره تازه و پرطراوت نباشد، باید در شکوفایی شخصیت انسانی خود تردید نماید.

این امور یکبار و برای همیشه پاسخ نمى‌یابند، بلکه آدمی می‌تواند از ارتفاعات و مناظر مختلف در آنها بنگرد و نکته‌های تازه بیاموزد ...» (بخش‌هایی از سخنرانی در مسجد اقدسیه)

یادداشت‌ها:

ـ اینستاگرام عبدالکریم سروش (دسترسی در 1399/6/21)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

اشتباه فاحش در ترجمه سخن مشهور امام حسین (ع)!

عبدالکریم سروش (۲۰۱۵):

«کلامی از امام حسین (ع)، که به گمان من متضمن نکته‌ حکیمانه‌ فوق‌العاده مغتنمی است که برای همه‌ ما باید آموزنده باشد و گوشواره‌ گوش خرد ما باشد، نقل شده است که:

امام (ع) در روز عاشورا، وقتی که دشمنان به حرم و خانواده ایشان حمله کردند، این جمله را گفتند:

”إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِین، فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُم“

 اگر دین ندارید، [در دنیای‌تان] آزاده باشید.

روضه‌خوان‌ها معمولاً این جمله را این چنین ترجمه می‌کنند: اگر دین ندارید، ”لااقل“ آزاده باشید.

ولی در کلام امام حسین ”لااقل“ نیامده است و این کلمه را آوردن، لطف و حُسن و عمق این جمله را کاملاً می‌گیرد. در واقع، در کلام امام، یک معادله‌ بسیار مهمی برقرار شده است؛ گویا ”آزاده بودن“ عِدل ”دینی بودن“ است. اگر کسی ”آزاده“ بود، درست شبیه این است که کسی دیندار است. از ”دیندار“ انتظار می‌رود که آزاده باشد و اگر آزاده نباشد، دیندار نیست.

از ”انسان“، ولو اینکه در حوزه‌‌ای از حوزه‌های دینی قرار ندارد، انتظار می‌رود که آزاده باشد و اگر آزاده بود، ولو دینی هم نداشته باشد و به گوش او نخورده باشد، همچنان یک انسانِ شریف و مقبول درگاه خداوند است.

این اصل، اساس و گوهر اندیشه‌ اخلاقی‌ است که آدمی باید آزاده باشد.

این آزادگی، هم تفسیر بیرونی دارد هم تفسیر درونی دارد؛ هم از درون باید از رذایل پیراسته بود و هم از بیرون باید بردهٔ کسی نبود، غلامی پیشه نکرد، خوی نوکری نداشت و استقلال و منش مستقل داشت و از این طریق، هم دین خود را تصحیح کرد و هم دنیای خود را.

”إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِین، فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُم“

این را به خاطر داشته باشید و مطمئن باشید که اگر در طریق ”آزادگی“ سیر کنید، بدون تردید مسیری است که شما را به سعادت و به حقیقت می‌رساند.» (با اندکی ویرایش)

یادداشت‌ها:

ـ کانال عبدالکریم سروش (دسترسی در 1399/6/9)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مردم چرا بی‌دین می‌شوند؟

شهید مطهری می‌نویسد:

«اگر انسان تحلیل کند و ریشه‌های بی‌دینی مردم را به دست بیاورد، از این دو عامل قطعاً بیرون نیست: یا برمی‌گردد به تفسیرهای غلط و نامعقول از دین، یا برمی‌گردد به سوء‌استفاده‌های ناروا» (فطری بودن دین، ص 105)

یادداشت‌ها:

ـ فطری بودن دین (ص 105)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

اخلاق بدون پیشوند و پسوند تدریس شود!

کاظم موسوی بجنوردی می‌نویسد:

«اخیراً در گروه‌های اجتماعی مسائلی مربوط به اخلاق جوانان مطرح شده که انگیزه‌ای شد برای نوشتن این یادداشت. پیشنهاد من به وزیر محترم آموزش و پرورش این است که ترتیبی داده شود تا اخلاق بدون هیچ‌گونه پسوند و پیشوندی و فقط اخلاق، صرفاً به دلیل خوب و پرثمر بودن از کودکستان تا دانشگاه تدریس شود و برنامه دقیقی از سوی اتاق فکر یا اندیشکده‌ای که به همین منظور تشکیل می‌شود فراهم گردد. مثلاً معلم در کلاس اول ابتدایی با کودکان به بحث و گفت‌وگو بنشیند و بپرسد که بچه‌ها شرف یعنی چه، شرف چه معنایی دارد، آدم باشرف کیست و آدم بی‌شرف کیست. اگر روی همین کلمه چند ماه آقا یا خانم معلم بچه‌ها را به تفکر وا دارد و آنان را برانگیزاند که در بحث شرکت کنند و نشاط و علاقه‌ای در کلاس پدید آورد که هر بچه‌ای بدون ترس و خجالت این شهامت را پیدا کند که دست خود را به نشانۀ اینکه سخنی دارد بالا بگیرد، و چنان شوری در کلاس به وجود آید که همه بچه‌ها یکی دو ماه در اطراف این مفهوم که شرف چیست و بی‌شرف کیست بحث و گفت‌وگو کنند، مسلماً معنای شرف چیست و بی‌شرف کیست در اعماق وجودشان رسوخ خواهد کرد ومی‌توان این امید را داشت که در رفتار و گفتارشان ملکه گردد.

دیگر مفاهیم اخلاقی را نیز به همین ترتیب و با چنین روشی می‌توان به بچه‌ها آموخت که بدانند راستگویی و وطن‌خواهی و وفاداری، و دفاع از میهن و دلسوزی نسبت به همنوعان و غمخوارگی نسبت به فروافتادگان و افراد و خانواده‌های پریشان و وفای به عهد و امانت‌داری و التزام به همبستگی خانوادگی و احترام به مادر و پدر و اطاعت از آنان و احترام به بزرگترها و ادب در گفتار و رفتار و پاک‌اندیشی و خیرخواهی برای دیگران و شاید صدها مفهوم دیگر که انسان‌ها در طول تجربه زیسته خود به آن رسیده‌اند و بدان انسانیت را چشیده و تجربه کرده‌اند. در واقع، جوامع بشری نیز براساس همین مفاهیم رفتار و کردار و پندارشان را در جهت اعتلای خود و خانواده و جامعه به کار بسته‌اند. در این روش، آموزش مفاهیم اخلاقی به خاطر رسیدن به بهشت یا به خاطر سفارش دین نیست و باید به بچه‌ها آموخت که در هر کجا باشند و هر هویت و یا دینی داشته باشند بدی بد است و خوبی خوب است؛ یعنی در هر حال حُسن براساس حکم عقل پسندیده است و قبح نیز براساس حکم عقل بَد و ناپسند است.

کودکانی که بدین ترتیب ملکات نفسانی نیکی پیدا می‌کنند و به مفاهیم اخلاقی باور می‌آورند و بدانها مزین می‌شوند تبدیل به شخصیت نیرومند و پاکی می‌شوند که بهتر می‌توانند دین را بپذیرند و به تعالیم آن عمل کنند. اگر به بچه‌ای بگویند به دلیل اینکه خدا یا دین گفته دروغ بد است و دروغ گفتن حرام است، هرگز چنین بچه‌ای نخواهد دانست که دروغ علامت ترس و ضعف و ریا و بی‌مایگی و بی‌شخصیتی است. فرد نیرومند و باشخصیت دروغ نمی‌گوید و باید بچه‌ها به زشتی و قبح دروغ، بدون در نظر گرفتن اینکه دین یا خدا گفته است، پی ببرند و عمیقاً در آنان ملکه گردد و بدون ترس و طمع، راستگویی را روش خود در زندگی قرار دهند. تأمین منابع ملی و رسیدن به مواهب وحدت ملی نیز در همین است، زیرا کودکانی که بدین منوال تربیت شوند تبدیل به افرادی متعهد، مسئولیت‌پذیر، پاسخ‌گو، قوی و محکم خواهند شد و چنانچه این روش در سراسر کشور تعمیم یابد، چنان ملت نیرومندی به وجود خواهد آمد که هیچ دشمنی قادر به شکست آن نیست و جاودانه به پویش تکاملی خود ادامه خواهد داد و قطعاً دین‌مدارانی بدون ریا و تزویر خواهند شد.» (با اندکی ویرایش، به نقل از سایت دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی)

یادداشت‌ها:

ـ سایت دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی (دسترسی در 1399/2/30)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

آیا در پرورش فرزندان و کودکان، توجیه رفتار به انگیز‌ه‌های دینی کافی است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

آیا در پرورش فرزندان و کودکان، توجیه رفتار به انگیز‌ه‌های دینی کافی است؟

ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«ساحت دیگری که داریم ساحت عواطف و احساسات ما است که در آنجا هم عواطف و احساسات غیراخلاقی در ما شدید می‌شود و آنها می‌توانند مانع اخلاقی زیستن ما باشند. یک اتفاق بدی که ممکن است در بعضی از جوامع دینی بیفتد برمی‌گردد به تعلیم و تربیت دینی. در تعلیم و تربیت دینی، والدین یا سیستم آموزش و پرورشی که به دینی زیستن اهمیت می‌دهد سعی می‌کنند انگیزه‌های افراد و دلایلی را که برای توجیه یک کار دارند را منحصر به دلایل دینی کنند. اگر نگاه کنید خیلی از خود ما به طور ناخودآگاه وقتی می‌خواهیم فرزندمان کاری را انجام ندهد به او می‌گوییم این کار را انجام نده برای اینکه خدا بدش می‌آید؛ اگر می‌خواهی خدا دوستت داشته باشد، این کار را انجام نده یا می‌گوییم اگر دروغ بگویی، جهنم می‌روی. مثلاً می‌گوییم اگر می‌خواهی پیغمبر یا امام زمان دوستت داشته باشد، این کار را بکن یا آن کار را نکن. آن کسانی که با این شیوه تربیتی بار می‌آیند انگیزه‌ها و دلایل‌شان برای اخلاقی زیستن منحصر می‌شود به دلایل و انگیزه‌های دینی. اگر از بدِ حادثه یک اتفاقی در آن جامعه‌ دینی بیفتد، مشکلاتی پیش بیاید، مثل مشکلات سیاسی یا اجتماعی، که باورهای دینی افراد جامعه تضعیف شود، اخلاق هم خودبه‌خود از بین می‌رود. یعنی اگر به هر دلیلی، به خاطر توطئه دشمنان یا به خاطر ناکارآمدی سیستم سیاسی، افراد در موقعیتی قرار بگیرند که در وجود خدا یا وجود زندگی پس از مرگ دچار شک و شبهه شوند، بنیان‌های اخلاقی جامعه هم فرو می‌ریزد و پشتوانه‌ روان‌شناختی اخلاق از بین می‌رود و خیلی راحت رفتارهای غیراخلاقی از او سر خواهد زد. در حالی که همین فرد اگر از همان ابتدای کودکی پدر و مادر به او گاهی اوقات هم می‌گفتند که این کار را نکن، چون خوب نیست، یعنی دلیل و انگیزه‌ اخلاقی برای او تولید می‌کردند، آن مشکلات پیش نمی‌آید؛ مثلاً به فرزندمان بگوییم این کار را نکن، چون مردم‌آزاری است و مردم‌آزاری بد است. یا بگوییم دوست داری دیگری همین بلا را سر تو دربیاورد؟ دوست داری همان طور که تو خواهرت را کتک می‌زنی، برادرت هم تو را کتک بزند؟ اگر از این جور دلایل را در ذهن فرزندمان پررنگ شود و او را به این صورت تربیت کنیم، وقتی آن باورهای دینی تضعیف شود، هنوز هم شخص دلیل و انگیزه‌ای برای اخلاقی زیستن دارد و از این جهت مشکلی برای او به وجود نمی‌آمد.» (با اندکی ویرایش به نقل از بنیاد باران)

یادداشت‌ها:

ـ  سایت و اینستاگرام بنیاد باران (دسترسی در 1399/2/30)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

اخلاق بدون پیشوند و پسوند تدریس شود!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

عمر گران‌مایه بگذشت و ما بیدار نگشتیم!

خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم

دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم

بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم

پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم

افسوس برین عمر گران‌مایه که بگذشت

ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم

پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند

ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم

(سعدی، مواعظ، غزلیات: غزل 47)

یادداشت‌ها:

ـ گنجور (دسترسی در 1399/2/12)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

کرونا و روزه‌داری: فتوای آیت‌الله سیستانی!

� ماه مبارک رمضان در حالی نزدیک می‌شود که ویروس کرونا همچنان در مناطق مختلف جهان در حال انتشار است. برخی از پزشکان برای کاهش احتمال ابتلا به این ویروس خطرناک، نوشیدن آب را در فاصله‌های نزدیک توصیه می‌کنند، زیرا کمبود آب موجب کاهش سیستم ایمنی و دفاعی بدن می‌شود، و در صورت رسیدن ویروس به گلوی خشک، شرایط مساعدی برای انتقال آن به دستگاه تنفسی فراهم می‌شود، در حالی که نوشیدن مکرر مایعات به انتقال ویروس به معده و از بین بردن آن کمک می‌کند. آیا مطالب ذکرشده موجب می‌شود که امسال روزه ماه رمضان از مسلمانان ساقط شود؟

پاسخ: وجوب روزه ماه مبارک رمضان یک تکلیف فردی است، و هر کس شرایط وجوب روزه را دارا باشد، با صرف‌نظر از وجوب یا عدم وجوب آن بر دیگران، موظف است روزه بگیرد.

بنابراین، اگر مسلمانی وارد ماه رمضان آینده شود و ترس آن را داشته باشد که در صورت روزه گرفتن به بیماری کرونا مبتلا خواهد شد، هرچند تمام اقدامات پیش‌گیرانه و احتیاطی را مراعات کند، نسبت به هر روز که چنین ترسی وجود داشته باشد وجوب روزه از او ساقط می‌گردد و بعداً باید قضا کند، ولی اگر بتواند با مراعات اقدامات احتیاطی احتمال ابتلا به بیماری را کاهش دهد تا آنجا که از نظر عقلا دیگر چنین احتمالی مورد اعتنا نباشد، ولو به اینکه در خانه بماند و از اختلاط با دیگران در فاصله نزدیک پرهیز کند و از ماسک و دستکش استفاده کند و دست‌هایش را مکرراً ضدعفونی کند، و انجام این کارها او را در مشقت شدید و فوق‌العاده قرار ندهد، در این صورت وجوب روزه از او ساقط نمی‌گردد.

و اما اینکه گفته شد برخی از پزشکان جهت جلوگیری از کاهش آب بدن و خشکی گلو، نوشیدن مکرر آب در فاصله زمانی نزدیک به هم را توصیه می‌کنند، چراکه عارض شدن این دو امر احتمال ابتلا به ویروس کرونا را افزایش می‌دهد، این مطلب ــ بر فرض صحت ــ مانع از وجوب روزه نمی‌شود، مگر برای کسی که پس از رسیدن این مطلب به او بر خود بترسد که اگر روزه بگیرد به این بیماری مبتلا خواهد شد و راهی برای کاهش احتمال ابتلا وجود نداشته باشد، به طوری که [عنوان] ترس از بیماری بر او صدق نکند ــ هرچند با ماندن در خانه و به کارگیری سایر اقدامات احتیاطی یادشده ــ و اما افراد دیگر باید روزه بگیرند. و چه بسا ممکن است شخص روزه‌دار پیش از سحر با مصرف سبزیجات و میوه‌های سرشار از آب ــ مانند خیار و هندوانه ــ کاهش آب بدنِ ناشی از روزه‌داری را جبران کند؛ همچنان که می‌تواند با جویدن آدامسِ بدون شکر از خشک شدن گلو جلوگیری کند ــ البته به شرط اینکه ذرات آدامس پس از جدا شدن وارد حلق نشود ــ چراکه جویدن آدامس باعث افزایش ترشح بزاق دهان می‌شود و بلعیدن بزاق دهان در حال روزه بلامانع است.

 بنابراین، افرادی که می‌توانند کار خود را در ماه رمضان رها کنند و در منزل باقی بمانند و از ابتلا به ویروس در امان باشند، وجوب روزه از آنان ساقط نمی‌شود؛ ولی افرادی که ــ بنا به هر دلیلی ــ نمی‌توانند کار خود را رها کنند، اگر به واسطه نخوردن آب در فاصله‌های زمانی نزدیک در روز، ترس از ابتلا به کرونا داشته باشند و راه دیگری برای در امان بودن از آن نداشته باشند، روزه بر آنان واجب نیست، ولی با این وجود مجاز به روزه‌خواری در ملأ عام هم نیستند. بدون شک، روزه ماه رمضان یکی از مهم‌ترین فریضه‌های شرعی است و ترک آن بدون داشتن عذر واقعی جایز نیست، و هر شخص نسبت به وضعیت خود آگاه‌تر است که آیا عذر واقعی برای ترک روزه دارد یا خیر؟

خلاصه کلام اینکه، وجوب روزه در ماه رمضان از کسی ساقط می‌شود که عذر شرعی داشته باشد، مانند بیمار و کسی که به خاطر نصیحت پزشک ــ مثلاً ــ بر خود بترسد که روزه گرفتن موجب ابتلایش به بیماری شود و اقدامات پیش‌گیرانه و احتیاطی که او را از ابتلا به بیماری ایمن سازند برایش میسّر نباشد؛ و در غیر این صورت، باید این اقدامات را انجام دهد و مجاز به ترک روزه نیست. (به نقل از سایت رسمی دفتر آیت‌الله سیستانی، ۱۷ شعبان ۱۴۴۱)

یادداشت‌ها:

ـ سایت رسمی دفتر آیت‌الله سیستانی (دسترسی در 1399/1/24)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

آیا نوشیدن زیاد آب برای مقابله با کرونا مؤثر است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

به بدهکاران مهلت دهید!

«و اگر [وامدار]‌ تنگ‌دست بود، مهلتی باید، تا گشایشی یابد؛ و اگر بدانید، بخشیدن آن برای‌تان بهتر است.» (بقره: 280)

یادداشت‌ها:‌

ـ قرآن. ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی (1386). تهران: انتشارات دوستان.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مناسک‌گرایی یا اخلاق‌گرایی؟

مهراب صادق‌نیا می‌نویسد:

«با هیچ معیاری نمی‌توان گفت جامعه‌ای که مراسم دینی و یا آگاهی مذهبی بیشتری دارد دینی‌تر یا اخلاقی‌تر است. مشارکت در آیین‌های مذهبی و نیز افزایش آگاهی‌های دینی، نسبت به کسبِ فضیلت‌های اخلاقی آسان‌ترند. گاه برای رهایی از یک رذیلت اخلاقی باید چندین سال کوشید و از خود مراقبت کرد. و یا برای فضیلت‌مندی ”جهاد اکبر“ نمود، در حالی که مشارکت در مناسک مذهبی و نیز کسب آگاهی‌های دینی کاری ساده، کم‌زحمت، و البته دست‌یافتنی‌ترند.

تجربه‌ تاریخی جوامع مذهبی نشان می‌دهد آن‌قدر که آنان در برپایی و مشارکت مراسم مذهبی دقیق بوده‌اند، در به‌سازی اخلاق خود دقیق نبوده‌اند. از قضا گاهی دانسته‌های مذهبی و نیز شرکت در مناسک دینی راهی برای پنهان کردن بی‌اخلاقی و فرار از عذاب وجدان است.» (وبلاگ صادق‌نیا در مباحثات، دسترسی در 1398/12/27)

یادداشت‌ها:

ـ مباحثات: وبلاگ مهراب صادق‌نیا (انتشار در 1398/2/28)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

تقدم اخلاق و تفکر بر عبادات ظاهری!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز