«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

اخلاق بدون پیشوند و پسوند تدریس شود!

کاظم موسوی بجنوردی می‌نویسد:

«اخیراً در گروه‌های اجتماعی مسائلی مربوط به اخلاق جوانان مطرح شده که انگیزه‌ای شد برای نوشتن این یادداشت. پیشنهاد من به وزیر محترم آموزش و پرورش این است که ترتیبی داده شود تا اخلاق بدون هیچ‌گونه پسوند و پیشوندی و فقط اخلاق، صرفاً به دلیل خوب و پرثمر بودن از کودکستان تا دانشگاه تدریس شود و برنامه دقیقی از سوی اتاق فکر یا اندیشکده‌ای که به همین منظور تشکیل می‌شود فراهم گردد. مثلاً معلم در کلاس اول ابتدایی با کودکان به بحث و گفت‌وگو بنشیند و بپرسد که بچه‌ها شرف یعنی چه، شرف چه معنایی دارد، آدم باشرف کیست و آدم بی‌شرف کیست. اگر روی همین کلمه چند ماه آقا یا خانم معلم بچه‌ها را به تفکر وا دارد و آنان را برانگیزاند که در بحث شرکت کنند و نشاط و علاقه‌ای در کلاس پدید آورد که هر بچه‌ای بدون ترس و خجالت این شهامت را پیدا کند که دست خود را به نشانۀ اینکه سخنی دارد بالا بگیرد، و چنان شوری در کلاس به وجود آید که همه بچه‌ها یکی دو ماه در اطراف این مفهوم که شرف چیست و بی‌شرف کیست بحث و گفت‌وگو کنند، مسلماً معنای شرف چیست و بی‌شرف کیست در اعماق وجودشان رسوخ خواهد کرد ومی‌توان این امید را داشت که در رفتار و گفتارشان ملکه گردد.

دیگر مفاهیم اخلاقی را نیز به همین ترتیب و با چنین روشی می‌توان به بچه‌ها آموخت که بدانند راستگویی و وطن‌خواهی و وفاداری، و دفاع از میهن و دلسوزی نسبت به همنوعان و غمخوارگی نسبت به فروافتادگان و افراد و خانواده‌های پریشان و وفای به عهد و امانت‌داری و التزام به همبستگی خانوادگی و احترام به مادر و پدر و اطاعت از آنان و احترام به بزرگترها و ادب در گفتار و رفتار و پاک‌اندیشی و خیرخواهی برای دیگران و شاید صدها مفهوم دیگر که انسان‌ها در طول تجربه زیسته خود به آن رسیده‌اند و بدان انسانیت را چشیده و تجربه کرده‌اند. در واقع، جوامع بشری نیز براساس همین مفاهیم رفتار و کردار و پندارشان را در جهت اعتلای خود و خانواده و جامعه به کار بسته‌اند. در این روش، آموزش مفاهیم اخلاقی به خاطر رسیدن به بهشت یا به خاطر سفارش دین نیست و باید به بچه‌ها آموخت که در هر کجا باشند و هر هویت و یا دینی داشته باشند بدی بد است و خوبی خوب است؛ یعنی در هر حال حُسن براساس حکم عقل پسندیده است و قبح نیز براساس حکم عقل بَد و ناپسند است.

کودکانی که بدین ترتیب ملکات نفسانی نیکی پیدا می‌کنند و به مفاهیم اخلاقی باور می‌آورند و بدانها مزین می‌شوند تبدیل به شخصیت نیرومند و پاکی می‌شوند که بهتر می‌توانند دین را بپذیرند و به تعالیم آن عمل کنند. اگر به بچه‌ای بگویند به دلیل اینکه خدا یا دین گفته دروغ بد است و دروغ گفتن حرام است، هرگز چنین بچه‌ای نخواهد دانست که دروغ علامت ترس و ضعف و ریا و بی‌مایگی و بی‌شخصیتی است. فرد نیرومند و باشخصیت دروغ نمی‌گوید و باید بچه‌ها به زشتی و قبح دروغ، بدون در نظر گرفتن اینکه دین یا خدا گفته است، پی ببرند و عمیقاً در آنان ملکه گردد و بدون ترس و طمع، راستگویی را روش خود در زندگی قرار دهند. تأمین منابع ملی و رسیدن به مواهب وحدت ملی نیز در همین است، زیرا کودکانی که بدین منوال تربیت شوند تبدیل به افرادی متعهد، مسئولیت‌پذیر، پاسخ‌گو، قوی و محکم خواهند شد و چنانچه این روش در سراسر کشور تعمیم یابد، چنان ملت نیرومندی به وجود خواهد آمد که هیچ دشمنی قادر به شکست آن نیست و جاودانه به پویش تکاملی خود ادامه خواهد داد و قطعاً دین‌مدارانی بدون ریا و تزویر خواهند شد.» (با اندکی ویرایش، به نقل از سایت دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی)

یادداشت‌ها:

ـ سایت دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی (دسترسی در 1399/2/30)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

آیا در پرورش فرزندان و کودکان، توجیه رفتار به انگیز‌ه‌های دینی کافی است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

آیا در پرورش فرزندان و کودکان، توجیه رفتار به انگیز‌ه‌های دینی کافی است؟

ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«ساحت دیگری که داریم ساحت عواطف و احساسات ما است که در آنجا هم عواطف و احساسات غیراخلاقی در ما شدید می‌شود و آنها می‌توانند مانع اخلاقی زیستن ما باشند. یک اتفاق بدی که ممکن است در بعضی از جوامع دینی بیفتد برمی‌گردد به تعلیم و تربیت دینی. در تعلیم و تربیت دینی، والدین یا سیستم آموزش و پرورشی که به دینی زیستن اهمیت می‌دهد سعی می‌کنند انگیزه‌های افراد و دلایلی را که برای توجیه یک کار دارند را منحصر به دلایل دینی کنند. اگر نگاه کنید خیلی از خود ما به طور ناخودآگاه وقتی می‌خواهیم فرزندمان کاری را انجام ندهد به او می‌گوییم این کار را انجام نده برای اینکه خدا بدش می‌آید؛ اگر می‌خواهی خدا دوستت داشته باشد، این کار را انجام نده یا می‌گوییم اگر دروغ بگویی، جهنم می‌روی. مثلاً می‌گوییم اگر می‌خواهی پیغمبر یا امام زمان دوستت داشته باشد، این کار را بکن یا آن کار را نکن. آن کسانی که با این شیوه تربیتی بار می‌آیند انگیزه‌ها و دلایل‌شان برای اخلاقی زیستن منحصر می‌شود به دلایل و انگیزه‌های دینی. اگر از بدِ حادثه یک اتفاقی در آن جامعه‌ دینی بیفتد، مشکلاتی پیش بیاید، مثل مشکلات سیاسی یا اجتماعی، که باورهای دینی افراد جامعه تضعیف شود، اخلاق هم خودبه‌خود از بین می‌رود. یعنی اگر به هر دلیلی، به خاطر توطئه دشمنان یا به خاطر ناکارآمدی سیستم سیاسی، افراد در موقعیتی قرار بگیرند که در وجود خدا یا وجود زندگی پس از مرگ دچار شک و شبهه شوند، بنیان‌های اخلاقی جامعه هم فرو می‌ریزد و پشتوانه‌ روان‌شناختی اخلاق از بین می‌رود و خیلی راحت رفتارهای غیراخلاقی از او سر خواهد زد. در حالی که همین فرد اگر از همان ابتدای کودکی پدر و مادر به او گاهی اوقات هم می‌گفتند که این کار را نکن، چون خوب نیست، یعنی دلیل و انگیزه‌ اخلاقی برای او تولید می‌کردند، آن مشکلات پیش نمی‌آید؛ مثلاً به فرزندمان بگوییم این کار را نکن، چون مردم‌آزاری است و مردم‌آزاری بد است. یا بگوییم دوست داری دیگری همین بلا را سر تو دربیاورد؟ دوست داری همان طور که تو خواهرت را کتک می‌زنی، برادرت هم تو را کتک بزند؟ اگر از این جور دلایل را در ذهن فرزندمان پررنگ شود و او را به این صورت تربیت کنیم، وقتی آن باورهای دینی تضعیف شود، هنوز هم شخص دلیل و انگیزه‌ای برای اخلاقی زیستن دارد و از این جهت مشکلی برای او به وجود نمی‌آمد.» (با اندکی ویرایش به نقل از بنیاد باران)

یادداشت‌ها:

ـ  سایت و اینستاگرام بنیاد باران (دسترسی در 1399/2/30)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

اخلاق بدون پیشوند و پسوند تدریس شود!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

شیوه‌نامه نقل کرامات و روایات در صداوسیما تدوین شود!

ابوالقاسم علیدوست می‌نویسد:

«واقعش این است که با ورود جمعی از اعزه این جانب قصد گذاشتن این یادداشت را نداشتم، اما برخی مطالب به قدری بر حقیر فشار آورد و به جانم افتاد که تصمیم گرفتم به برخی نکات اشاره کنم:

➊ دین خدا در طول تاریخ در سایه تلاش‌های عالمان بزرگ حفظ گردیده است و البته در کنار هدایت عالمان آنجا که نیازی به ذوق، شعر و مرثیه‌سرایی بود، شاعرانی و مداحانی به ”ضرورت و ندرت“ و ”با کنترل عالمان غیور“ به مرثیه‌سرایی و شعرخوانی می‌پرداختند، لکن هرگز اجازه نداشتند از خطوط قرمز در حضور عالمان تخطی کنند (داستان تذکر شدید میرزای بزرگ به آن روضه‌خوان در این باره معروف است).

➋ تا وقتی تبلیغ دین خداوند به دست عالمان بوده است، عموماً سعی شده به دور از خرافه‌گویی، شریعت‌زدایی، نقل خواب و حکایات غیرثابت، غلو و آسیب‌هایی از این قبیل باشد.

➌ این محدودیتِ محمود و میمون حساب‌ناشده نبوده است. عالمان دین به خوبی می‌دانستند به گونه‌ای باید تبلیغ کنند که گمراه‌کننده و خلاف واقع نباشد و بهانه به دست بهانه‌جویان ندهد. مگر نه این است که قرآن می‌فرماید: ”راعنا“ نگویید که اهل سخره شما را مسخره می‌کنند و با تبدیل آن به ”راعینا“ اسباب خنده خود و تمسخر شما را فراهم می‌کنند [بقره: 104]. از این جهت، وظیفه مبلغ تنها کلام حق گفتن نیست، حتی مقصد حق داشتن هم کافی نیست، بلکه باید به گونه‌ای مدیریت کرد که بهانه به دست اهل باطل هم ندهد.

➍ به نظر می‌رسد این محدودیت امروزه برای برخی مبلغان، مداحان، مسئولان مربوطه و ... پدیده مهمی نیست؛ لذا ثابت بودن، راست بودن و بهانه به دست بدخواهان ندادن در اولویت ایشان قرار ندارد و نتیجه آن این شده که برخی از نامهربانان به حوزه، روحانیت و تراث شیعه به همه آنچه ما حفظش را لازم می‌دانیم حمله می‌کنند و عمده استشهاد خود را نیز قطعه‌هایی از گفته‌ها و رفتارهای غیرقابل‌دفاع بخشی از همین واعظان و مداحان قرار داده‌اند (در این باره می‌توان به پنج کلیپی که از حقیر با عنوان ”آسیب‌شناسی خرافه‌زدایی“ و ”رسالت روحانیت در فهم و تبلیغ دین“ منتشر شده است مراجعه کرد).

➎ مسئولان صدا و سیما، تولیت‌های محترم اماکن متبرک و مسئولان تبلیغات قاعدتاً باور دارند که در طول ۴ دهه اخیر به قدری نیروی قابل در حوزه برای تبلیغ دین تربیت شده که می‌توان از آنها استفاده کرد، بدون آنکه به برخی آفات مبتلا شد. اما گویا مثَل روزگار ما مثل باغبانی شده که میوه خوب تولید کرده، اما نمی‌خواهد یا نمی‌تواند از این میوه‌ها بهره کافی ببرد!

➏ مناسب است علی‌الحساب به حضراتی که در مراکز عام چون صدا و سیما و حرم‌های متبرک به مداحی یا تبلیغ می‌پردازند تذکر جدی داده شود که از نقل هرگونه خواب، قصه غیرمستند، نقل کرامات برای افراد و نقل روایت ضعیف و مستعد برای سوء‌ استفاده بپرهیزند. در این باره می‌توان شیوه‌نامه‌ای متین و محکم تهیه کرد.

➐ واضح است که عرضه مطالب فوق به معنای نادیده گرفتن زحمات مثبت افراد نیست و هرگز نباید ناموجه و غیرضرور زخمی بر اعتبار افراد وارد کرد.

اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین و لا تجعلنا ممن نحسب اننا نحسن صنعا.» (با اندکی ویرایش به نقل از کانال انجمن فقه و حوزه، انتشار در 1399/2/17)

یادداشت‌ها:

ـ سایت خبرگزاری شفقنا (دسترسی در 1399/2/21)

ـ کانال انجمن فقه و حوزه (دسترسی در 1399/2/21)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

مداح‌محوری!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

عمر گران‌مایه بگذشت و ما بیدار نگشتیم!

خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم

دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم

بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم

پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم

افسوس برین عمر گران‌مایه که بگذشت

ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم

پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند

ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم

(سعدی، مواعظ، غزلیات: غزل 47)

یادداشت‌ها:

ـ گنجور (دسترسی در 1399/2/12)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

به هنگام نماز گزاردن، در واقع، چه می‌کنیم؟

مصطفی ملکیان می‌نویسد:

«ارزش نماز، و نیز سایر عبادات، وقتی به خوبی معلوم می‌شود که دریابیم که به هنگام نماز ‌گزاردن، و انجام دادن عبادات دیگر، در واقع، چه می‌کنیم .به نظر می‌رسد که هر آ‌نچه در حال نماز گزاردن،‌ و انجام دادن هر عبادت دیگری، می‌گوییم یا می‌کنیم تحت یکی از پنج عنوان زیر قابل اندراج است:

➊ ستایش (=حَمْد):

با ستایش خدا، نه فقط اوصاف و کمالات خدا را، که جان جهان و باطن هستی است، به یاد می‌آوریم و در ذهن و ضمیر خود رسوخ بیشتر می‌دهیم، بلکه اعتراف می‌کنیم که این اوصاف و کمالات فراتر از حد دریافت همه اذهان و عقول‌اند،‌ به طوری که برای اینکه حق خدا را به راستی اداء کرده باشیم چاره‌ای جز این نداریم که او را از ورای همه تصورات و تخیلات خود بدانیم (الله‌اکبر) و از اینکه از سنخ اذهان، خیالات، عواطف، اراده‌ها و ابدان ما آدمیان باشد منزه و مبرا بدانیم (سبحان‌الله). از طریق ستایش خدا، همچنین، از شیفتگی نسبت به تصورات و نظرات خودمان راجع به خدا برکنار می‌مانیم و نتیجتاً از تعصب و جزم و جمود دینی رهایی می‌یابیم.

➋ سپاس (=شکر):

سپاس از خدا چیزی نیست جز فهم اینکه ما کل هستی خود و همه چیزهای خوب، حقیقی، و زیبایی را که در اختیار داریم وامدار اوییم. هر وقت که واقعاً حس و وجدان کنیم که اگر در مقام عمل کار خوبی انجام داده‌ایم یا در مقام نظر به حقیقتی دست یافته‌ایم، یا در ساحت احساسات و عواطف به چیز زیبایی دلبستگی یافته‌ایم آن خوبی یا حقیقت یا زیبایی را از خودمان نداریم، بلکه جهان هستی نصیب ما کرده است، همان وقت حال سپاسگزاری و قدرشناسی‌ای در ما پدید می‌آید که شُکر واقعی همین است.

➌ اعتراف به خطا و طلب بخشایش (=استغفار):

هر وقت که احساس نقص و خطا و گناه کنیم، ولی این را نیز دریابیم که نقائص و خطاها و گناهان ما هر چه قدر عظیم باشند جای نومیدی نیست، چرا که ما در محضر موجودی هستیم که همه این نقائص و خطاها و گناهان را جبران می‌کند، به مقام استغفار می‌رسیم. بدین قرار، اعتراف به خطا و طلب بخشایش بدیل یأس و نومیدی است.

➍دعا برای خود:

هر وقت که احساس کنیم که خوبی‌ها، حقیقت‌ها، و زیبایی‌های جهان هستی منحصر در همان‌هایی که ما در اختیار داریم نیستند و بسا خوبی‌ها، حقیقت‌ها، و زیبایی‌ها هست که دست ما از آنها کوتاه است و، در عین حال، سخت مشتاق آنهاییم، حالت دعا در ما پدید می‌آید. دعا چیزی نیست، جز آرزوی بهتر شدن در سه ساحت عمل (=خوبی)، نظر (=حقیقت)، و احساسات و عواطف (=زیبایی).

➎ دعا برای دیگران:

وقتی که آدمی پی می‌برد که همان محدودیت‌ها و نقائصی که دامنگیر اوست، کمابیش، دامنگیر جمیع همنوعان او هم هست، نسبت به همنوعان خود احساس همدلی و همدردی‌ای می‌کند که ناشی از همین احساس سرنوشت مشترک است. در این حال، طبیعی‌ترین واکنش این است که شخص برای همنوعان خود دعا کند و بهتر شدنِ آنان را در همان سه ساحت مذکور بخواهد. دعا برای دیگران، در واقع، نوعی شفاعت برای آنان، در پیشگاه هستی، است.» (ملکیان، 1380: 487 ــ 489)

یادداشت‌ها:

ـ ملکیان، مصطفی. (1380). راهی به رهایی: جستارهایی در باب عقلانیت و معنویت. تهران: نشر نگاه معاصر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

خدایا، اگر کج رفته‌ایم، به راه راست‌مان آور!

امام سجاد (ع):

«حمد و سپاس خداوندی را که دینِ خود به ما ارزانی فرمود و ما را به آیین خویش اختصاص داد و به راه‌های احسان خود درآورد، تا به مدد احسانش در طریق خشنودی‌اش گام برداریم، حمد و سپاسی که شایان قبولش افتد و بدان از ما خشنود گردد.

حمد و سپاس خداوندی را که یکی از آن راه‌ها که در برابر ما گشوده ماهِ خود، ماه رمضان، است، ماه صیام و ماه اسلام، ماه پاکیزگی از آلودگی‌ها، ماه رهایی از گناهان، ماه نماز، ماهی که در آن قرآن نازل شده، قرآنی که راهنمای مردم است و نشانه آشکار هدایت است و تمیزدهنده حق از باطل است.

ای خداوند، در این ماه ما را موفق دار که به خویشاوندان‌مان نیکی کنیم و به دیدارشان بشتابیم و همسایگان‌مان را به بخشش و عطای خویش بنوازیم و اموال‌مان را از هر چه به ناحق بر آن افزوده‌ایم پیراسته داریم و با ادای زکات پاکیزه گردانیم و با آنان که از ما گسیخته‌اند بپیوندیم و با آن که در حق ما ستمی روا داشته به مقتضای انصاف رفتار کنیم و با آن که با ما دشمنی ورزیده دوستی کنیم، جز آن کسان که به خاطر رضای تو با آنان دشمن شده‌ایم، که با چنین دشمنی هیچ گاه سخن از دوستی نگوییم و همدل نشویم.

بار خدایا، بر محمد و خاندان او درود بفرست. اگر در این ماه به راه کج رفته‌ایم، به راه راست‌مان آور و اگر از حق عدول کرده‌ایم، به حق‌مان بازگردان و اگر دشمن تو، شیطان، بر ما چیره شد، ما را از چنگال او رهایی بخش.

ای خداوند، ماه رمضان را از زمزمه عبادت ما پر ساز و شب و روزش را به طاعات ما آراسته گردان. ما را یاری ده که روزهایش را روزه بداریم و شب‌هایش را به نماز و تضرع و خشوع و مذلّت در پیشگاه تو به سحر رسانیم، تا مباد که روزهایش به غفلت ما شهادت دهند و شب‌هایش به سهل‌انگاری ما.

ای خداوند، چنان کن که در دیگر ماه‌ها و روزها تا زنده‌ایم چنین باشیم. چنان کن که در شمار بندگان صالح تو درآییم: آنان که بهشت را به میراث برده‌اند و در آن جاویدان‌اند، آنان که همه آنچه را که باید ادا کنند ادا می‌کنند و باز هم دل‌های‌شان ترسان است، آنان که باید نزد پروردگارشان بازگردند، آنان که به کارهای نیک می‌شتابند و در آن بر یکدیگر سبقت می‌گیرند.» (صحیفه سجادیه: نیایش 44)

یادداشت‌ها:

ـ صحیفه سجّادیه. ترجمه عبدالمحمد آیتی. (1375). چاپ دوم. تهران: سروش.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز