«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جعلیات» ثبت شده است

آیا ”چنین گفت پیغمبر راستگوی / ز گهواره تا گور دانش بجوی“؟!

محمد اسفندیاری و آسیب‌شناسی دینی

محمد اسفندیاری می‌نویسد:

گویندهٔ ”اُطْلُبوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ اِلَی اللَّحدِ“

«عبارت فوق به عنوان حدیث نبوی زبانزد است و غالبِ نویسندگانی که درباره علم در اسلام قلم زده‌‌اند آن را به پیامبر خدا (ص) نسبت داده‌اند. وزارت آموزش و پرورش نیز سال‌هاست که آن را به نقل از پیامبر شعار خود قرار داده است. اما سخن مزبور اساساً حدیث نیست و نویسنده با تتبّع گسترده در جوامع روایی شیعه و اهل سنّت منبعی برای آن نیافت. با اینکه در کتاب‌های حدیثی، از کافی تا بحارالانوار و المحجة البیضاء، فصلی به ”کتاب فضل العلم“ و ”کتاب العلم“ اختصاص یافته، ولی در هیچ‌یک از منابع دست اول و حتی دست دوم چنین حدیثی از پیامبر نقل نشده است. حتی در آثار مستقلی که که در فضیلت علم وجود دارد، مانند جامع بیان علم و فضله، از ابن عبد البرّ قرطبی، اثری از حدیث مزبور نیست.» (اسفندیاری، 1395:‌ 359)

چنین گفت پیغمبر راستگوی / ز گهواره تا گور دانش بجوی

«شعر فوق را در دهه‌های اخیر به فردوسی نسبت داده‌اند و اکنون در همه جا مشهور شده که از اوست. منشأ این شهرت وزارت آموزش و پرورش است که آن را به نقل از فردوسی و به همراه حدیثِ پیش‌گفته شعار سراسری کرده است. ولی این شعر هم از فردوسی نیست و حتی در ابیات الحاقی شاهنامه نیامده است. نسبت دادن این شعر به فردوسی خطاست، و نسبت دادن مضمون آن به پیامبر خطایی دیگر و بزرگ‌تر. آری، فردوسی در جایی از شاهنامه گفته است: از آموختن یک زمان نغنوی. و در جایی دیگر گفته است: میاسای ز آموختن یک زمان.

شعر فوق از سروده‌های عصر حاضر است و در هیچ‌یک از دیوان‌ها و تذکره‌های متقدمان و متأخران نیست. حتی علی اکبر دهخدا در کتاب امثال و حکم آن حدیث پیش‌گفته را آورده، ولی شعر مزبور را بدین سبب که نشنیده و در جایی نخوانده نبود نیاورده است. بنابراین، حدس می‌توان زد که از سروده‌های پس از تألیف امثال و حکم است.

من برای اطمینان بیشتر، به سید محمد دبیرسیاقی، که کشف‌الأبیات شاهنامه را فراهم کرده است، متوسل شدم. وی در نامه‌ای توضیح داد که از قضا اکنون در حال تصحیح یادداشت‌های روزانهٔ علی اصغر حکمت است، که وزیر معارف (آموزش و پرورش) در دوره رضاشاه بود. در این یادداشت‌ها آمده است که مصراع دوم این شعر، سرودهٔ میرزا ابوالقاسم فخرالاسلام، از مقامات وزارت معارف است، و آن را در سال ۱۳۱۵، که سال مبارزه با بی‌سوادی بود، سرود. اما مصراع اول آن از کسی دیگر است و بعدها به آن افزوده‌اند.» (همان: 359 ــ 360)

 

یادداشت‌ها:

ـ اسفندیاری، محمد. (1395). آسیب‌شناسی دینی. تهران: کویر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

غلو در ثواب قرائت قرآن!

محمد اسفندیاری و آسیب‌شناسی دینی

محمد اسفندیاری درباره «غلو در ثواب قرائت قرآن» می‌نویسد:

«غلو در ثواب قرائت قرآن از مصداق‌های غلو در مفاهیم است. برخی مسلمانان چنین می‌پندارند که به صِرف قرائت این یا آن سوره به عدد ستارگان آسمان پاداش می‌برند. بدتر از این، شیوه کسانی است که قرائت قرآن را جایگزین فهم قرآن و عمل به آن می‌کنند و چنان به تلاوت قرآن غِرّه می‌شوند که همان را کافی می‌شمارند.

علت‌های گوناگون برای غلو در ثواب قرائت قرآن می‌توان برشمرد که از جمله آنها، اعتماد به روایات مجعولی در این باب است، که بسیاری نقل می‌کنند و نمی‌دانند بی‌اعتبار است. یکی از جاعلان این روایات مردی زهدپیشه است، که درباره‌اش گفته‌اند احادیثی در فضیلت قرآن و سوره‌های آن جعل می‌کرد و به پیامبر خدا (ص) نسبت می‌داد. چون به او اعتراض کردند، گفت: ”من دیدم رغبت مردم به قرآن کم شده است، خواستم آنان را به قرآن راغب ]=مایل[ کنم.“ به او گفتند که پیامبر خدا (ص) فرموده است:‌ ”هرکس عمداً بر من دروغ بندد جایگاهش در آتش است.“ او گفت: ‌”من دروغ علیه ]= به زیانِ[ پیامبر نگفتم، له ]=به سودِ[ او گفتم.“ ]الغدیر، ج 5، ص 447[

یکی دیگر از جاعلان نوح بن ابومریم است که روایاتی در ثواب خواندن یکایک سوره‌های قرآن جعل کرد. هنگامی که به وی اعتراض کردند، چنین پاسخ داد: ”من دیدم مردم از قرآن روی گردانیده و به فقه ابوحنیفه و مَغازی ]= تاریخ‌نگاری[‌ ابن اسحاق سرگرم شده‌اند. پس این احادیث را برای رضای خدا جعل کردم.“ ]الغدیر، ج 5، ص 447[

این احادیث مجعول، که ثواب‌هایی بسیار برای قرائت سوره‌ها ذکر کرده ]است[، مصداق غلو در مفاهیم است. نتیجهٔ کار این شد که بسیاری در قرائت قرآن توقف کردند و کتاب خدا ابزاری شد برای کسب ثواب در آخرت، نه راه زندگی در دنیا.» (اسفندیاری، 1395: 123 ــ 125)

 

یادداشت‌ها:

ـ اسفندیاری، محمد. (1395). آسیب‌شناسی دینی. تهران: کویر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

خوش‌نیتی ساده‌لوحان!

حسین‌علی راشد

مرحوم حسین‌علی راشد:

«بعضی ساده‌لوحان خوش‌نیت هستند که گمان می‌کنند برای وادار کردن مردم به کارهای خوب و جلوگیری از کارهای بد، اگر احادیثی راجع به فضایل آن اعمال یا بدی این معصیت‌ها جعل کنند و برای مردم بخوانند، عیب ندارد؛ زیرا می‌گویند مقصود صحیح است و جعل حدیث برای آنکه مردم را به مقصود صحیحی برساند جایز است. باید متوجه بود که این گناه و اشتباهی بزرگ است، که علاوه‌بر داشتن تمام گناه‌های دروغ، باعث فساد و خرابی دین خدا می‌شود. آنکه دین را آورده عقلش از ما رساتر بوده و اهل این فن بوده ]است]. در هر جا که سکوت کرده، باید سکوت کنیم و آنچه را نگفته، نباید بگوییم و هرچه گفته به همان اندازه که گفته باید نقل کنیم و کم‌وزیاد نکنیم. ما نباید دایه دل‌سوزتر از مادر باشیم و کاسه داغ‌تر از آش. ما باید ناقل امین باشیم؛ دین خدا را بی‌کم‌وزیاد بفهمیم و عمل کنیم و به مردم برسانیم؛ وگرنه برای آنکه ابرویش را درست کنیم، چشمش را کور خواهیم کرد.» (راشد، 1323؛ به نقل از اسلامی اردکانی، 1382: 525 ــ 526)

 

یادداشت‌ها:

ـ راشد، حسین علی. (1323). دروغ مصلحت‌آمیز. در: اسلامی اردکانی، سید حسن. (1382). دروغ مصلحت‌آمیز: بحثی در مفهوم و گستره آن (پیوست: صص 519 ــ 526). قم: بوستان کتاب.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

جملاتی که از شریعتی نیست!

 علی شریعتی

هرروزه جمله‌ها و عبارت‌های فراوانی به نام دکتر شریعتی در وبلاگ‌ها و وبگاه‌ها منتشر و در رسانه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود. متأسفانه بسیاری از این جملات و عبارات جعلی است. کانون آرمان شریعتی 115 جمله و عبارت زیر را، بر اثر آشنایی با کتاب‌ها و سخنرانی‌های دکتر شریعتی و پس از مشورت با دوستان آشنا با شریعتی، با اطمینان نسبی گردآوری کرده است، که آگاهانه یا ناآگاهانه به دروغ به دکتر شریعتی نسبت داده شده است. این کانون از همه وبلاگ‌نویسان، وبگاه‌نویسان و کاربران رسانه‌های اجتماعی خواسته است با بررسی محتوای وبلاگ، وبگاه، پروفایل و ... خود این جمله‌ها را حذف کنند. این کانون همچنین تقاضا کرده است در صورتی که فکر می‌کنید یکی از جمله‌ها و عبارت‌های زیر از شریعتی است با ذکر دقیق مرجع آن آن کانون را مطلع کنید. (دانلود فایل جملاتی که از شریعتی نیست!)

تالار گفتمان شریعتی

ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ

1

 نامم را پدرم انتخاب کرد، نامِ خانوادگی‌ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است! راهم را خودم انتخاب خواهم کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز