«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت زهرا (س)» ثبت شده است

حدیث ”لَولاک ...“ و علت خلقت جهان!

مهدی سیمایی می‌نویسد:

«درباره علت خلقت مخلوقات از جهات و جوانب مختلفی می‌توان بحث و تحقیق کرد. یکی از این جهات دلایل نقلی وارد در موضوع علت خلق است. از روایات معروف در این قسم، حدیثی قدسی خطاب به پیامبر (ص) است که خداوند فرمود: ”لولاک لَما خَلَقتُ الأفلاک؛ ای محمد، اگر تو نبودی، جهان را خلق نمی‌کردم.“ ما در این مجال فقط در پی بررسی اعتبار و اصالت نقل این حدیث هستیم و به روایات مشابه و معنای حدیث فوق نمی‌پردازیم.

این حدیث مشهور در منابع کهن شیعی دیده نمی‌شود؛ با آنکه محدثان و راویان مدرسه اهل بیت (ع) اهتمام فراوانی به نقل و ثبت فضایل ایشان داشته‌اند و قاعدتاً از نقل چنین جمله کوتاه و گویایی فروگذار نمی‌کردند. حدیث مزبور اولین بار بدون هیچ سند و مأخذی در کتاب ابن شهرآشوب (متوفای ۵۴۰ هـ. قـ.) ضمن نقل حدیثی طولانی آمده است. [۱] بنابراین، اولین نقل شیعه مربوط به قرن ششم است. سپس در دو کتاب ”تأویل الآیات“ سید شرف‌الدین استرآبادی (متوفای ۹۴۰ هـ. قـ.) [۲] و ”مشارق أنوار الیقین“ حافظ رجب برسی (متوفای اوایل قرن نهم) مجدداً بدون سند و منبعی تکرار شده است. [۳] بعد از آن دو، علامه مجلسی در بحار، ضمن حدیثی داستان‌گونه و طولانی، عبارت ”لولاک ما خَلَقتُ الأفلاک“ را آورده است. [۴] مجلسی منبع خود را کتاب ”الأنوار فی مَولد النبیّ المختار“ متعلق به ابوالحسن بکری معرفی می‌کند. آن‌سان که وی معرفی می‌کند بکری استاد شهید ثانی است.

با چشم‌پوشی از شخصیت بکری و کتاب او باید توجه داشت که علامه مجلسی باید تعیین می‌کرد که چگونه بدین کتاب دسترسی داشته تا اعتبار آن معلوم شود. اما در اصل انتساب چنین کتابی به بکری‌نامی که استاد شهید ثانی باشد اشکال است. برای ابوالحسن بکری، استاد شهید ثانی، اصلاً چنین کتابی نقل نشده است. و خود بکری استاد شهید نیز هیچ توثیق و مدحی ندارد. آیا استاد عالِمِ مهمی بودن، دلیل بر وثاقت و اعتماد به منقولات و روایات آن شخص می‌شود؟ تاکنون چنین ادعایی نشده است.

ابوالحسن بکری، صاحب کتاب ”الأنوار“، اصلاً معاصر شهید ثانی نبوده است. صاحب کتاب ”الأنوار“ فردی شافعی‌مذهب بوده و پیش از ابن‌تیمیه (متوفای ۷۲۸ هـ. قـ.) می‌زیسته است، زیرا ابن‌تیمیه و ذهبی (متوفای ۷۴۸ هـ. قـ.) در کتب خود از او و کتابش یاد کرده‌اند. [۵] آخر قرن ششم کجا و نیمه قرن نهم که زمان زندگی شهید است کجا؟ [۶] در نتیجه، عبارت مشهور ”لولاک لَما خَلَقتُ الأفلاک“ در منابع کهن نقل نشده است.

بررسی سند، منبع و معنای ”و لولا فاطمه لما خلقتکما“

اما در هیچ‌کدام از نقل‌هایی که بدان اشاره شد، ادامه‌ای که امروزه برای حدیث فوق مشهور شده نیامده است. ادامه حدیث چنین است: ”یا أحمد، لولاک لَما خَلَقتُ الأفلاک و لولا علىٌّ لَما خَلَقتُک و لولا فاطمةُ لَما خَلَقتُکما؛ ای احمد، اگر علی نبود، تو را نیز نمی‌آفریدم و اگر فاطمه نبود، هیچ‌کدام از شما دو نفر را خلق نمی‌کردم.“

در هیچ‌کدام از منابع شیعی از قرن اول تا قرن چهاردهم ادامه مذکور نقل نشده است! اولین بار این ادامه، که حاوی معنای باطلی هم هست، ظاهراً در کتاب ”الجنة العاصمة“ متعلق به سید محمدحسن میرجهانی (متوفای ۱۴۱۳ هـ. قـ.) آمده است. [۷] بر اساس ادعای میرجهانی، این حدیث را از کتاب ”کشف اللئالی“ متعلق به شیخ صالح بن عبدالوهاب العرندس الحلّی (متوفای حدود ۸۴۰ هـ. قـ.) نقل می‌کند. اما ابن عرندس کیست؟ ابن عرندس شاعری شیعه و مخلص بوده است. بزرگانی مانند آقابزرگ تهرانی، کتاب‌شناس بزرگ شیعه، و علامه سید محسن امین و علامه امینی متذکر اسم و زندگی و ترجمه وی شده‌اند، اما چنین کتابی برای وی نقل نکرده‌اند. [۸] ضمن آنکه بر فرض اگر ابن‌عرندس هم چنین کتابی داشته باشد، و میرجهانی نیز به آن دسترسی داشته باشد، باز هم ادامه فوق معتبر نخواهد بود، زیرا منبع حدیث به قرن نهم می‌رسد و فاصله‌ای بیش از هشت‌صد سال با پیامبر دارد. وانگهی ابن‌عرندس خود نمی‌تواند روایتی نقل کند،بلکه او نیز باید منابع پیشینیان را به طرق صحیح اخذ کرده و به آنان ارجاع داده باشد. در حال حاضر چنین نیست و حتی مرحوم مجلسی هم چنین ادامه‌ای را نقل نکرده است.

حدیث مذکور در بحار، علاوه‌بر مشکلات فوق از جهت منبع و سند، داستان‌گونه و مشتمل بر مطالب عجیب و غریب نیز هست. داستان‌گونه بودنِ آن احتمالِ جعل را تقویت می‌کند. علامه مجلسی نیز این موضوع و ضعف سند را تأیید می‌کند و دلیل نقل آن را اعتماد به مؤلف آن و ذکر معجزات مختلف در روایت می‌داند. [...] در حالی که نشان دادیم، در شناخت مؤلف آن خلط و اشتباه رخ داده است. اگر هم چنین اشتباهی رخ نمی‌داد، مؤلفی در قرن نهم نمی‌تواند دلیل اعتبار روایتی نوییدا باشد.

ادامه منقول فوق برای حدیث لولاک، معنای باطلی هم دارد، زیرا دلالت بر افضلیت حضرت علی (ع) بر پیامبر و حضرت فاطمه بر حضرت علی و رسول الله (ص) دارد، در حالی که روشن است که علت باید اقوى و افضل از معلول باشد. بنا بر مذهب شیعه و تمامی مسلمانان، حضرت ختمی‌مرتبت اشرف مخلوقات و از تمامی امامان افضل است؛ و بعد از ایشان، حضرت علی بر تمامی امامان افضل است، حال آنکه بنا بر ادامه خبر لولاک، حضرت علی بر پیامبر، و حضرت فاطمه (س) بر پیامبر و حضرت على افضل است.

آیت‌الله شبیری زنجانی نیز درباره میرجهانی و سند حدیث لولاک گفته است: ”حدیث لولاک که در ’الجنة العاصمة‘ ذکر شده است، جعلی است. مرحوم میرجهانی نقل کرده است که من به کتابخانه شیخ محمد سماوی، نویسنده ’إبصار العین‘ رفتم و می‌گشتم تا به کتابی از ابن‌عرندس برخورد کردم. سپس طریقی از ابن‌عرندس نقل می‌کند که مجعول بودن آن روشن است.“ [۹] همچنین، آیت‌الله شبیری نکاتی درباره کتابخانه شیخ محمد سماوی نقل می‌کند و در دسترسی میرجهانی به آن تردید و تشکیک می‌کند.

بر خواننده آگاه پوشیده نیست که روایات معتبر فراوانی در عظمت، فضیلت و برتری پیامبر و اهل بیت (ع) نقل و ثبت شده است که نفی روایتی این‌چنینی ضرری به اصل برتری ایشان نمی‌زند. بلکه باید توجه داشت که نقل اخبار نامعتبر سبب می‌شود ناآگاهان در اصل وقایع شک کنند.» (سیمایی، ۱۳۹۸: ۱۳۰ ــ ۱۳۳)

پانوشت‌ها:

[۱] ابن‌شهرآشوب، مناقب (ج ۱، ص ۲۱۷)

[۲] استرآبادی، تأویل الآیات (ص ۴۳۰)

[۳] حافظ برسی، مشارق الأنوار (ص ۴۶)

[۴] مجلسی، بحارالأنوار (ج ۱۵، ص ۲۸)

[۵] ذهبی، سیر أعلام النبلاء (ج ۱۹، ص ۳۶)؛ همو، میزان الإعتدال (ج ۱، ص ۱۱۲، ش ۴۴۰)؛ ابن‌تیمیه، منهاج السنة النبویة (ج ۶، ص ۱۹۵)

[۶] آقابزرگ تهرانی، الذریعة (ج ۲، ص ۴۰۹ ــ ۴۱۱، ش ۱۶۳۸)

[۷] بحرانی، عوالم العلوم (ج ۱۱، ص ۴۴)

[۸] آقابزرگ تهرانی، الذریعة إلى تصانیف الشیعة (ج ۹، ص ۲۷، ش ۱۵۶)؛ امین عاملی، الشیعة (ج ۷، ص ۳۷۵)؛ امینی، الغدیر (ج ۷، ص ۱۳)

[۹] شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا (ج ۲، ص ۶۸۵ ــ ۶۸۶)

یادداشت‌ها:

ـ سیمایی، مهدی. (۱۳۹۸). مشهورات بی‌اعتبار در تاریخ و حدیث: دفتر اول. قم: انتشارات کتاب طه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

قلمرو تأسی به حضرت زهرا (س)!

محمد سروش محلاتی

محمد سروش محلاتی:

ما اطلاعاتی درباره زندگی حضرت زهرا (س) در تاریخ و حدیث داریم. در مرحله اول، باید این اطلاعات پالایش شده تا سره از ناسره تشخیص داده شود و بتوانیم به اطلاعات معتبری دست پیدا کنیم و این کار سخت و دشواری نیست، ولی بعد از به‌ دست آوردن این اطلاعات، با یک سؤال اساسی و جدی مواجه می‌شویم و آن این است که آیا آنچه حضرت #زهرا (س) به آن عمل کرده برای ما مانند یک الگو ارزش و اعتبار دارد یا خیر؟ آیا ما می‌توانیم ارتباطی با سیره ایشان برقرار کنیم؟ آیا اساساً این امکان وجود دارد که ما امروز به سبک زندگی ایشان عمل کنیم؟ ابتدائاً پاسخ به این سؤال ممکن است ساده و روشن به نظر برسد، اما دقت در این مسأله ما را با مشکلاتی مواجه می‌کند. حضرت زهرا (س) در ۹ سالگی ازدواج کرد. آیا امروز می‌توان این موضوع را به عنوان یک الگو در کشور خود مطرح کرده و تشویق کنیم که شیعیان نیز به تأسی از حضرت زهرا (س) دختران‌شان را در ۹ سالگی به ازدواج درآورند؟ مسأله دوم مربوط به مهریه حضرت ‌زهرا (س) است که ۵۰۰ مثقال نقره بوده است. البته این مهریه صرفاً به ایشان اختصاص ندارد، بلکه در منابع ما موجود است که پیغمبر اکرم (ص) برای تمامی همسران، دختران و خانواده خود، مهریه را ۵۰۰ مثقال نقره قرار داده بودند که از جمله آنان، مهریه حضرت زهرا (س) بود. بعد، زمانی که سراغ جهیزیه حضرت زهرا (س) می‌رویم، متوجه می‌شویم که آن حضرت از خانه پدر جهیزیه‌ای نبرده و هر آنچه بوده امیرالمؤمنین علی (ع) زره خود را فروخته و لوازم منزل را تهیه کرده است.

مسأله تأسی تابع چه منطق و ضابطه‌ای است؟ اصلاً تفکیک کردن در حوزه‌های مختلف زندگی ملاک و ضابطه‌ای دارد یا خیر؟ بنابراین، اول باید منطق شناخت این سیره مشخص شود. بعد از آنکه ما اسلوبی را برای بررسی سیره فاطمی پذیرفتیم، در مرحله دوم باید تک تک اجزای آن سیره را بر اساس منطق بررسی کنیم تا ببینیم به چه نتایجی می‌رسیم. برای نمونه، سن ازدواج، تعداد فرزند و ... از مواردی هستند که نیاز به بررسی منطقی دارند.

آیا تأسی شامل امور عادی زندگی اولیای الهی می‌شود یا خیر؟ در اینجا دیگر تفاوتی نمی‌کند که سیره حضرت زهرا (س) یا پیغمبر اکرم باشد، زیرا هر کدام از این بزرگان دارای اموری عادی هستند. آیا در لباس پوشیدن باید به پیغمبر تأسی کرد یا نه؟ اگر ما اطلاعاتی در تاریخ درباره فرم لباس پیامبر داشته باشیم یا اطلاعاتی درباره ظروف منزل و مهندسی خانه ایشان داشته باشیم و بسیاری موارد دیگر، آیا این‌ها در قلمرو تأسی قرار می‌گیرند و ما باید آنها را بر همان مبنا الگو قرار دهیم؟ اولین قدمی که علما و بزرگان ما برداشتند این است که امور عادی زندگی اولیای ‌الهی در قلمرو تشویق و ترغیب به تأسی قرار نمی‌گیرد. همه اولیا در زمان خودشان یک زندگی عادی و طبیعی داشتند و این امور طبیعی مربوط به اسوه بودن پیغمبر اکرم (ص) نمی‌شود؛ بنابراین هرکس می‌تواند هر لباسی را که دوست دارد بپوشد، زیرا پیغمبر نیز به اقتضای زمانه خود همان مدل لباسی را که سایر مردم می‌پوشیدند بر تن می‌کردند.

پیغمبر و ائمه یک‌سری از روش‌ها داشتند که باید دید آیا می‌توان آنها را حفظ کرد یا نه؟ گاهی این روش‌ها تنها به اوضاع و احوال زندگی در زمان پیامبر مربوط می‌شوند. لذا باید این ارتباط را کشف کرد و اگر صرفاً مربوط به آن زمان باشد، آنجا هم جای تأسی نیست. باید دید که سن ازدواج چه ارتباطی با اوضاع اجتماعی زمان پیامبر داشته و آیا اصلاً ارتباطی داشته یا نه؟ اگر این ارتباط وجود داشته باشد از قلمرو تأسی بیرون می‌رود و نمی‌توان به عنوان یک روش دائمی بر آن تأکید کرد.

بسیاری از افراد که دم از ولایت و اسوه بودن پیامبر و ائمه می‌زنند یک صورت از زندگی را در ذهن دارند و تلاش می‌کنند همین شکل و صورت و ماکت را تا ابد حفظ کنند و به هیچ ‌وجه حاضر به تغییر آن نیستند. کسی که شرایط را نمی‌بیند و تنها صورت‌ها را می‌بیند و از صورت‌ها قالب‌های دائمی درست می‌کند همانند سفیان ثوری است که به امام صادق (ع) خرده می‌گیرد که چرا لباس پیامبر را نپوشیده و قدرت تشخیص شرایط را ندارد. ما روزی می‌توانیم به زندگی #فاطمه (س) تأسی کنیم که این مسیر علمی را طی کرده باشیم، اما متأسفانه هنوز در این مسیر، کار شایسته‌ای که بتواند ابعاد مختلف زندگی حضرت زهرا (س) را برای ما روشن کند انجام نگرفته و کارهایی هم که در این زمینه شده، با آنکه با ارزش است، ولی کافی نیست. (با اندکی ویرایش از پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران، دسترسی در ۱۳۹۷/۱۲/۶)

 

یادداشت‌ها:

ـ پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران (انتشار در 1397/12/21)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

فضایل حضرت زهرا به واسطه نسبت او با پیامبر (ص) نیست!

 

محمد سروش محلاتی می‌گوید:

«مسئله حضرت فاطمه زهرا (س) از نظر بسیاری از شیعیان مسئله دختر پیامبر ]بودن[ است؛ یعنی همه فضائل این بانوی بزرگوار تحت‌الشعاع این موضوع است که رسول اکرم دارای دختری است و به خصوص این دختر بعد از وفات پیامبر (ص) عمر کوتاهی دارد و در این مدت کوتاه مورد رنج‌ها و مصیبت‌هایی قرار می‌گیرد و در نهایت در اثر همان رنج‌ها از دنیا می‌رود.

آیا واقعاً مسئله حضرت زهرا خلاصه می‌شود در این فضیلت که او دختر پیامبر است؟ اساساً نَسَب اینکه انسان فرزند کیست؟ پدر و مادر او چه کسی است چه مقدار به عنوان یک فضیلت برای انسان می‌تواند مطرح باشد؟ به لحاظ دینی این سؤال قابل طرح است که در پیشگاه الهی خداوند برای نسب‌ها و پیوندهای خونی چه مقدار ارزش قائل است؟

در مراجعه به قرآن، که متقن‌ترین و معتبرترین سند بر معارف اسلامی است، یکی از نکاتی که مکرر دیده می‌شود تکیه بر عمل است و اینکه هیچ چیز دیگری جای عمل را نمی‌گیرد و هرکسی به هر شأن و مقامی می‌رسد در اثر سعی و تلاش و عمل خود اوست.

”لَیسَ بِأَمَانِیکُمْ وَ لَا أَمَانِی أَهْلِ الْکِتَابِ“ ]نساء: 123[ این آیه هم خطاب به ماست و هم خطاب به اهل کتاب؛ خداوند می‌فرماید: بر این آرزوها اثری مترتب نمی‌شود، ادعاها را کنار بگذارید، هیچ‌کس با هیچ ادعایی به جایی نمی‌رسد.

حضرت ]علی (ع)[ می‌فرماید: نزدیک‌ترین انسان‌ها به انبیای الهی کسانی هستند که به دعوت انبیاء بهتر و بیشتر پای‌بند هستند و عمل می‌کنند، اینها نزدیک‌ترند به پیغمبر ]نقل به مضمون از نهج‌البلاغه: حکمت 96[. اینجا مسئله مسئله ارث نیست، بلکه قاعده دیگری است و آن اینکه هرکس از نظر عمل به انبیا نزدیک‌تر باشد.

یکی از مشکلاتی که در تفکر عوام شیعه به وجود آمده و سخت نفوذ یافته است این است که فکر می‌کنیم با این نسبت‌ها می‌توان خلأ فضیلت‌ها را پر کرد و همواره روی نسبت‌ها تأکید می‌کنیم.

فضیلت حضرت زهرا (س) به خاطر شخصیت خود فاطمه زهرا (س) است؛ اگر مسأله نسبت مطرح باشد، حضرت فاطمه (س) با دیگر فرزندان پیامبر (ص) بالسویه است. بنابراین، کمالات موجود در حضرت زهرا (س) اصل است، ولی ما همه چیز را تحت‌الشعاع دختر پیامبر بودن قرار می‌دهیم. مصونیتی که برخاسته از نسبت باشد نه با منطق قرآن و نه با نهج‌البلاغه و نه با آموزه‌های اهل بیت (ع) سازگار است. امتیاز و فضیلت ائمه (ع) تابع نسبت آنها نیست، بلکه آنها دارای فضائل واقعی هستند.

هرکس کار زشتی انجام دهد باید مجازات آن را هم بپذیرد. و لذا این خط‌کشی‌ها اگر در دنیا هم اتفاق بیفتد، نشانه ظالمانه بودن نظام است که در دنیا هم امتیازی برای کسی قائل شوند. چگونه می‌شود که دچار چنین توهماتی شده و دلخوش به آنها هستیم؟

متأسفانه مکتب اهل بیت (ع)، که باید مکتب هدایت برای همه ما باشد، سبب ضلالت و گمراهی نسبت به برخی از افراد می‌شود.» (شفقنا، انتشار و دسترسی در 1397/11/19)

 

دانلود فایل سخنرانی شرافت قرابت، شرافت فضیلت“ (1397/11/17)

یادداشت‌ها:

ـ شفقنا (انتشار و دسترسی در 1397/11/19)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

دنیا مزرعه آخرت است!

دوست و دشمن پیامبر (ص) کیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

درددل با پیامبر (ص) در هنگام دفن فاطمه (س)

نهج‌البلاغه

 امیرالمؤمنین (ع):

«سلام بر تو اى رسول خدا (ص)، سلامى از طرف من و دخترت که هم اکنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسیده است! اى پیامبر خدا، صبر و بردباری من با از دست دادن دختر برگزیده‌ات (حضرت فاطمه (س)) کم شده، و توان خویشتن‌داری ندارم. امّا براى من که سختی جدایی تو را دیده، و سنگینی مصیبت تو را کشیدم، شکیبایى ممکن است.

این من بودم که با دست خود تو را در میان قبر نهادم، و هنگام رحلت، جان گرامی تو میان سینه و گردنم پرواز کرد. ”پس همه ما از خداییم و به خدا باز می‌‌گردیم“ ]بقره: 156[. پس امانتی که به من سپرده بودی برگردانده شد، و به صاحبش رسید. از این پس اندوه من جاودانه و شب‌هایم شب‌زنده‌داری است، تا آن روز که خدا خانه زندگى تو را برای من برگزیند.

به زودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امّت تو چگونه در ستمکارى بر او اجتماع کردند، از فاطمه (س) بپرس، و احوال اندوهناک ما را از او خبر گیر، که هنوز روزگاری سپری نشده و یاد تو فراموش نگشته است.

سلام من به هر دوى شما، سلامِ وداع‌کننده‌اى که از روى خشنودی یا خسته‌دلی سلام نمی‌کند. اگر از خدمت تو باز می‌گردم، از روى خستگى نیست و اگر در کنار قبرت می‌نشینم، از بدگمانى بدانچه خدا صابران را وعده داده نمی‌باشد.» (نهج‌البلاغه: خطبه 202)

یادداشت‌ها:

ـ نهج‌البلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

ولادت حضرت زهرا (س) و روز زن گرامی باد!

حضرت فاطمه و روز زن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز