«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناسبات فقه و اخلاق (1395)» ثبت شده است

کذب و بی‌دقتی در روایات!

محمد هدایتی درباره «کذب و بی‌دقتی در روایات» می‌نویسد:

«جعل و کذب فراوان

به گواه منابع حدیثی و تاریخی پدیده دروغ بستن بر پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت ایشان در جعل و وضع احادیث امری شایع و فراوان بوده است، به طوری که برخی تنها کمی از روایات را از آفت کذب در سلامت می‌دانند. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که پس از من دروغ بستن بر من فراوان می‌شود. مردم پس از ایشان با یک ولع و حرصی به دروغ بستن به آن حضرت و اهل بیت‌شان (ع) روی آوردند. جاعلانی بودند که در میان اصحاب ائمه (ع) وجاهتی کسب کرده و مورد اعتماد قرار می‌گرفتند. آنگاه نوشته‌های روایی آنها را به امانت گرفته و با افزودن کلمات و جملاتی در لابلای فرمایشات ائمه (ع) به وضع و جعل می‌پرداختند، سپس آنها را به ایشان برگردانده و آنان نیز در قالب روایات صحیح در میان شیعه منتشر می‌ساختند. گاهی که برخی از اصحاب خدمت امام متأخر می‌رسیدند، آن حضرت بسیاری از احادیث نقل‌شده از امامان پیشین را منکر شده و آنها را جعلی و کذب می‌شمردند. [...]

مسامحه و بی‌دقتی

تسامح و بی‌دقتی از دیرباز و البته به ناروا توده‌های انبوهی از روایات را در کتب حدیثی انباشته کرده و بدون پالایش و تمییز و به عنوان آموزه‌های دینی و تعالیم اسلامی در دسترس مردم قرار داده است. مرحوم سید مرتضی و مرحوم شیخ مفید بر این باورند که اصحاب حدیث در نقل روایات اهل دقت و جست‌وجو نبوده و غلط ‌و‌ درست را با هم یکی می‌پنداشتند، بدون آنکه بتوانند صحت آنها را تشخیص داده و غث‌ و ‌سمین را از هم بازشناسند. آنها با اینکه اهل تلاش و ورع بوده و عقیده سالمی داشتند، ولی در انتساب کلمات به ائمه (ع) تسامحی زیاد می‌کردند.

مضامین تقیه‌ای و موردی

حمل روایات بر تقیه و استتار از دشمنان و انتساب بعضی از اخبار بر مورد و واقعه خاص یا مطابق با فهم سائل یا حاضرین و مانند آن از راه‌هایی است که جوامع فقهی یا روایی ما برای گریز از تعارض یا مضامین مشکل‌دار بعضی از روایات به کار می‌گیرند. هرچند در این باره کمتر به دنبال کشف ضابطه و ملاک علت آنها هستند، ولی اصل وجود این موارد ویژه را به عنوان یک واقعیت در حوزه روایات نمی‌توان انکار کرد.

نقل‌به‌معنا

 متن روایات با واژگان و الفاظ خاص آن را به ندرت می‌توان سخن معصوم تلقی کرد، چون پدیده نقل‌به‌معنا در کنار عواملی مانند کیفیت استنساخ و نیز اشتباه راوی در تحمل و حفظ و نقل روایت، امری طبیعی و پذیرفته‌شده در محاورات عقلایی است، که گاهی با اضافه‌های خودسرانه و غیرمجاز هم همراه می‌شود. بنابراین دقت‌های ادبی برای بیرون کشیدن احتمال‌های گوناگون با استناد به جزئیات کلمات و واژه‌ها و وارسی افراطی ظواهر الفاظ در نقل‌های روایی مطلوب به نظر نمی‌رسد، بلکه به جای آن باید بر روی معانی حدیث و قدر مشترک یک دسته از روایات با رجوع به متن‌های مختلف آن دقت صورت گیرد.» (هدایتی، 1395: 62 ــ 64)

 

یادداشت‌ها:

ـ هدایتی، محمد. (1395). مناسبات فقه و اخلاق. تهران: نگاه معاصر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

انتظارات گزاف از روایات!

محمد هدایتی درباره «انتظارات زیادی از روایات» می‌نویسد:

«این باور وجود دارد که برای هر واقعه‌ای تا قیامت خطاب قطعی از طرف خداوند متعال وجود دارد که اصل آن در قرآن کریم است و سپس در سنت بیان شده و طبق بعضی از روایات پیامبر اکرم (ص) آن را نزد عترت طاهرینش به ودیعت گذاشته است.

براساس پندار فوق برخی وظیفه خود می‌دانند که برای هر کار و حادثه‌ای به سراغ نصّ و روایات بروند و با مردود دانستن اصل اباحه، به هر نحوی که شده حکم شرعی را جست‌وجو و طلب کنند و امرونهی فقهی را از لابلای کتاب و سنت بیرون کشند. آنها دانش صحیح و درست را تنها در روایات می‌بینند و بر این باورند که در هیچ جای دیگر پیدا نمی‌شود؛ و اگر هم چیزی یافت شود، باطل و بیهوده است. [...]

به نظر می‌رسد تلقی فوق از اساس نادرست است، هرچند به طور ریشه‌ای در تاروپود اندیشه فقهی ما رسوخ کرده و به مرتکز [=ثابت] دینی تبدیل شده است. مثلاً، آیات قرآنی که در این باور به آنها استدلال شد [انعام: 38؛ انعام: 59؛ و نحل: 89]، و، به تبع، روایاتی که تبیین‌کننده آن آیات هستند، در آن بخشی که مربوط به کتاب عالم هستی می‌شود گویای این مطلب است که چیزی در آن فروگذار نشده و پهنه بزرگ آفرینش با سلسله علت و معلول‌ها تحت احاطه علم وسیع پروردگار متعال است و همه در لوح محفوظ مکتوب بوده و چیزی مورد فراموشی یا غفلت قرار نمی‌گیرد و خداوند بر همه کلیات و جزئیات خلقت آگاهی کامل و تقدیری حکیمانه و عالمانه دارد. و در بخش مربوط به کتاب تشریع هم مقصود آن است که قرآن کریم، که کتاب تربیت و انسان‌سازی است، در ارائه برنامه‌ای برای تکامل فرد و جامعه هیچ کوتاهی نکرده و هر آنچه برای پیمودن این راه لازم است به صورت قواعد کلی و در بخش‌هایی به نحو جزئی ارائه کرده است؛ نه اینکه مراد بیان همه جزئیات و اطلاعات از انواع دانش‌ها و تبیین تمام ریزه‌کاری‌های زندگی در همه دوران باشد. دین لازم نمی‌بیند که پیوسته از گوشه و کنار زندگی انسان‌ها وارد شده و در لابلای رفتارهای روزمره مردم حضور یابد و با صدور احکام عملی در آنها دخالت کند. دخالت آن بیشتر از جنبه تقویت عبودیت و توصیه به اخلاق دینی است؛ و در غیر از آن مواردی که آشکارا محدودیت ایجاد کرده و احکام واجب و حرام صادر نموده، تکلیف عملی دیگری را از دوش او برداشته و وی را به زحمت نینداخته است، بلکه امر را به همان حجت باطنی و فهم عقلی‌اش واگذار کرده و حتی وی را از مطالبه و پرس‌و‌جو از تکلیف شرعی دیگر بازداشته [مائده: 101] و در این باره اصل بر برائت و اباحه قرار داده است.» (هدایتی، 1395: 64 ــ 66)

 

یادداشت‌ها:

ـ هدایتی، محمد. (1395). مناسبات فقه و اخلاق. تهران: نگاه معاصر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز