«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوروز» ثبت شده است

ما سپاسگزار خدا و طبیعت نیستیم!

سید حسن اسلامی اردکانی می‌گوید:

«از آموزه‌های اساسی قرآن این است که انسان‌های خوب هنگامی که بر زمین گام برمی‌دارند آرام و نرم گام برمی‌دارند، متکبرانه گام برنمی‌دارند، متواضعانه گام برمی‌دارند. از آن طرف در قرآن آمده است ”وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا؛ بندگان خدا و عبادُ الرحمان کسانی هستند که بر زمین آرام گام برمی‌دارند.“ (فرقان/63) از آن طرف لقمان به فرزندش وصیت می‌کند ”وَ لاتَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً؛ متکبرانه در زمین راه نرو.“ (لقمان/18) چرا متکبرانه راه نرویم؟ چون علت تکبر این است که ما فکر می‌کنیم برتر از دیگران هستیم. این دیگران، گاهی انسان‌های دیگر هستند، گاهی دیگران، طبیعت است؛ فرقی نمی‌کند. هیچ برتری برای نوع بشر در قرآن دیده نشده است. در قرآن تأکید شده که ”وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى ‏کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً“ (اسراء/70) خدا می‏فرماید: ما فضیلت بخشیدیم به شما. یعنی ما انسان‎ها قدرت‌هایی داریم، توانایی‌هایی داریم که این توانایی‌ها ما را بر طبیعت مسلط و چیره می‌کند؛ ولی مسلط شدن ما بر طبیعت معنایش این نیست که ما در طبیعت بهتر هستیم؛ چنین معنایی ندارد. معنایش این است که ما مسئول‌تر هستیم.‌ می‌توانیم بهتر باشیم؛ ولی لزوماً بهتر نیستیم. بله؛ در قرآن آمده است که ”لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ أَحْسَنِ تَقْویمٍ“ (تین/4) اما در ادامه می‌فرماید ”ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلینَ.“ در بدترین وضعیت می‌گوید ما در یک دامنه‌ای سیر می‌کنیم و نوسان داریم. بستگی دارد بر اساس کارهایی که می‌کنیم در قبال خودمان، هم‌نوعان خودمان و طبیعت می‌شود داوری نهایی کرد که ما بلأخره برتر هستیم یا پست‌تر هستیم. این نکته درباره متواضعانه گام نهادن است.

آموزه دیگری که در قرآن بسیار بر آن تأکید شده و همگانی می‌باشد بحث اسراف است. برخورد ما با طبیعت باید هم محترمانه باشد، و هم باید مقتصدانه. اصلاً‌ اقتصاد به معنای دقیقش در سنت دینی ما معنای دیگری دارد. حضرت علی (ع) در خطبه همام در مورد اوصاف متقین می‌فرماید: مشی‌شان،‌ روش‌شان، شیوه‌شان و راه رفتن‌شان مقتصدانه است. اقتصاد یعنی پرهیز از افراط و تفریط، پرهیز از اسراف و بخل. یعنی سنجیده عمل کردن، یعنی حکیمانه رفتار کردن.

ما واقعاً ناسپاسی می‌کنیم، کفور هستیم. آموزه قرآن این است که ”لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ“ (ابراهیم/7) ما سپاسگزار طبیعت نیستیم، سپاسگزار خداوند نیستیم که این طبیعت را در اختیار ما گذاشته و ما را بر آن مسیطر کرده است. ما از توان تسخیری خودمان خوب استفاده نمی‌کنیم. مثل پسربچه، دختربچه یا دوستی که برای او یک اسباب‌بازی گران‌قیمت می‌خرند، ولی او آن را از بین می‌برد. رفتار مالکانه موجب می‌شود که این را از بین ببرد به جای اینکه خوب از آن استفاده کند.

حضرت امیر (ع) در عهدنامه‌ معروف به مالک اشتر می‌فرماید که هیچ سنت صالح موجودی را از بین نبر. سنت‌های بسیاری قبل از اسلام در جامعه عربی وجود داشته است. مثلاً ”إخاء“ (به معنای‌ پیوند برادری) رسم جاهلی و متعلق به‌ قبل از اسلام بود. اسلام نیامد بگوید این إخاء مال جاهلیت است، پس ما قبول نداریم و یک سیستم جدید احداث می‌کنیم. نه همان را احیاء کرد و به آن روح دینی داد. فرموده ”إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ“ (حجرات: 10) قدیم رابطه اخوت و برادری قبیلگی بود؛ قرآن آن را اسلامی و دینی‌ کرد. سنت نوروز هم همین است؛ به هر دلیل سنت قبل از اسلام بوده است. ریشه تاریخی آن هرچه می‌خواهد باشد، این سنت سنتِ خوبی است و ما باید کمک کنیم این سنت زمینه‌ای باشد برای آشنایی با طبیعت، سپاسگزاری از طبیعت، سپاسگزاری از خداوند و آموختن و دیدن تجلیات خداوند در طبیعت. [...] رفتن در دل طبیعت و گسستن از این مناسبات روزمره، ذهن ما را آزاد می‌کند و‌ ما را متوجه مقصود اصلی از زندگی و حیات‌مان می‌کند، ما را متوجه آن دست و آن ناپیدایی که همه چیز را پدید آورده می‌کند.» (با اندکی ویرایش به نقل از ابنا، دسترسی در 1399/1/13)

یادداشت‌ها:

ـ خبرگزاری ابنا (انتشار در 1399/1/12)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

سیزده‌به‌در واقعی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

نسبت‌سنجی روایات و نوروز!

مهدی مهریزی

مهدی مهریزی می‌گوید:

� قلمرو دین تا کجاست؟

حدود ۱۵ روایت در مورد نوروز وارد شده است. در بحث کلامی دو سؤال مطرح است: اصلاً جزء رسالت دین هست که وارد این مقوله بشود؟ قلمرو دین تا کجاست؟ پرداختن به سعد و نحس بودن روزها بر عهده دین است؟ مرحوم مجلسی در بحار یک جلد را به مسائل این‌چنینی اختصاص داده است. آیا این مقولات در حوزه دینداری است؟ سؤال دوم این است که دینی که ادعای جهانی بودن دارد می‌تواند همه این فرهنگ‌ها را نفی کند یا نمی‌تواند؟ 

● پاسخ به دو پرسش کلامی

رسالتِ دین این امور نیست. آنچه قرآن به ‌عنوان رسالت اصلی برای خودش ذکر کرده هدایت انسان‌ها است و چیزهایی که انسان‌ها در طول زندگی با آن درگیر هستند به عهده خود انسان‌ها قرار داده‌ شده است. دین فقط برای یادآوری کمالات اساسی انسان و هدایت او است و الا اینکه دین بخواهد جای عقل بنشیند و یک دین حداکثری را ارائه بدهد من چنین چیزی را نمی‌فهمم. این گونه مسائل در حوزه کار قرآن، که مانیفست دین ماست و اصول اساسی در آن ذکر شده، نیست. بله گاهی مثال می‌زند، ولی فقط به ‌عنوان‌ مثال است. اینکه انسان چه چیزی بپوشد را قرآن برای ما معلوم نکرده است. بحث دوم که آیا دین جهانی می‌تواند با این امور دربیفتد و بگوید همه باید چادر بپوشند و همه باید عربی حرف بزنند و …؟ این مطالب با جهانی بودن دین جور درنمی‌آید. دین با حفظ خرده‌فرهنگ‌ها به یک دین جهانی تبدیل می‌شود و الا دین نمی‌تواند ماندگار باشد. در مقابل تعلقات و هویت‌های جزئی، دین تاب مقاومت ندارد. دینِ جهانی باید بر اقل مشترکات دست بگذارد. [...] دین اسلام، که برای تا ابد زندگی انسان‌هاست، با فرهنگ‌هایی که با اصولش تعارضی ندارد درنمی‌افتد. مثلاً دین با خرافه مخالف است. حال اگر یک فرهنگی ترویج خرافات می‌کرد، دین با آن مبارزه می‌کند.

دینِ جهانی نمی‌تواند با خرده‌فرهنگ‌ها دربیفتد!

در متون دینی ما به شکل‌های مختلف، تکثر و کثرت ها پذیرفته‌شده است. [...] دینی که این تکثرها در هویتش هست نمی‌تواند یک مدل خاص را ترویج کند و با بقیه خرده‌فرهنگ‌ها دربیفتد و از بین ببرد. این تفاوت‌ها راز زیبایی و ماندگاری عالَم است. علاوه‌بر این‌ها شواهد خاص هم داریم. در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه، امیرالمؤمنین (ع) به مالک می‌فرمایند وقتی به مصر رفتی، با سنت‌های خوب درنیفت. در متون دینی تعبیرهای زیادی داریم که دین برخی از سنت‌های جاهلی را امضا کرده است. مثلاً حرمت ماه‌های حرام، هفت دور طواف و دیه در جاهلیت بوده که در دین اسلام تأیید شد. خلاصه [اینکه]، دین با فرهنگ‌های ملی، اگر برخلاف اصل و اصولش نباشد و ترویج خرافه و باطل هم نکند، مبارزه نمی‌کند. سنت‌های مختلف ملی که در مناطق مختلف جغرافیایی است جایگاهی برای مخالف و ضدیت و ناسازگاری با آن نیست. اگر هویت اصلی سنت ملی، مروج خرافه و باطل نبود، بحث‌های کلامی دینی اقتضا دارد که دین با آن مخالفت نکند.

روایات موافق و مخالف نوروز جمعاً ۱۶ تا است!

احادیث نوروز تا جایی که من استقصا کردم، حدود ۱۶ روایت است که هم مخالف و هم موافق این سنت، در میان آنها دیده می‌شود.

روایاتِ مخالف قابل‌پذیرش نیستند!

اما روایات مخالف را باید دید. مثلاً یک روایت می‌گوید پیغمبر (ص)، وقتی مبعوث شدند، دو عید را برداشتند و حذف کردند: یکی عید مهرگان و یکی عید نوروز. این روایت از حیث متن درست نیست. چون این دو عید از سنت عجم‌ها بوده است و اصلاً عرب‌ها چنین عیدی نداشتند تا پیغمبر (ص) بخواهند آنها را حذف کنند. بخشی از این روایت‌های مخالف، به جهت دعوای عرب و عجم است. مثلاً سید مرتضی هفت قصیده مفصل در تبریک نوروز به خلیفه وقت دارد. (با اندکی ویرایش از شبکه اجتهاد، دسترسی در 1398/1/1)

 

یادداشت‌ها:

ـ شبکه اجتهاد (انتشار در 1397/12/19)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

عید واقعی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

سال نو مبارک!

نوروز 1396

فرارسیدن بهار 1396 را مخصوصاً به خوانندگان وبلاگ اندیشه‌ورزی تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم سالی پر از اندیشه، آگاهی، تندرستی و سربلندی پیش رو داشته باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز