محمد اسفندیاری مینویسد:
«بسیاری از مخالفان ائمهٔ طاهرین نیز نه از روی عناد و لحاج، که از سر جهل و حمق روبهروی ایشان صف کشیدند. حتی در کشتن شدن مظلومانه امام حسین (ع) و بستگانش، که بزرگترین فاجعه صدر اسلام بود، جهالت و حماقت نیز نقش داشت. همهٔ کسانی که به جنگ آن حضرت آمده بودند انگیزهٔ شیطانی نداشتند، بلکه برخی از ایشان نادانهایی از همه جا بیخبر بودند که به قصد تقرّب به خدا چنان فاجعهای آفریدند.
از امام سجاد (ع) روایت کردهاند: ”]متن عربی[؛ هیچ روزی مانند روز حسین نبود. سی هزار مرد، که به پندار خودشان از این امت بودند، بر او گرذ آمدند و همه جا با ریختن خونش به خداوند عزّ و جل تقرب میجستند.“ ]ابن بابویه، امالی، ص 414[
باری، بعضی با حُسن نیت و به قصد قربت، ولی از سر جهل، چنان خرابکاریهایی میکنند که در خیال نمیگنجد. سادگی است اگر به صداقت و نیت نیک خود یا دیگری فریفته شویم. حُسن نیت شرط کافی برای هیچ کاری نیست و هیهات که بتواندجای دانستن را بگیرد. آنکه نمیداند، گو اینکه سراپا صداقت باشد و بخواهد عدالت بورزد، باز نمیتواند. برای دیندار زیستن، و برای اخلاقی زیستن، و برای مفید زیستن، علاوهبر حُسن نیت، نیازمند آنایم که بدانیم. ندانستن گناه است و منشأ بسیاری از گناهان. راست گفت پیامبر خدا: ”وَیلٌ لِمَنْ لا یَعلَمْ.“] کنزالعمال، ج 10، ص 198[» (اسفندیاری، 1396: 174 ــ 175)
یادداشتها:
ـ اسفندیاری، محمد. (1396). همه ما برادریم: سیمای انسانی و اخلاقی اسلام. ویراست چهارم. چاپ هشتم. تهران: نگاه معاصر.