عبدالکریم سروش (1367):

«عموم دینداران کمتر می‌توانند از ایمان خود فاصله بگیرند و از بیرون یا از بالا در آن نظر کنند. گویی شرط دینداری آن است که آدمی در دیانت خویش نقادانه نظر نکند، و آنچه را که دارد بی‌چون‌وچرا و بدونِ پرسش و کنکاش مجدد و مکرر حفظ کند.

اما شخص دیندار باید آن‌چنان هاضمه قوی و ظرفیت فراخی داشته باشد که هر از چند گاه به آنچه می کند و می‌اندیشد و اعتقاد می‌ورزد دوباره بنگرد و آنها را از غربال دانش‌ها و تأملات جدید بگذراند و پابه‌پای تکامل معنوی و فکری تکامل ایمانی نیز بیابد و هر روز از خود بپرسد که آنچه در آن غوطه‌ور است چیست و چرا به آن روی آورده است.

انسان مختار و مکلف و عاقل، اگر عاقلانه و مختارانه به امری روی آورد، لاجرم اقبالش مبتنی بر دلیلی خواهد بود. ایمان آوردن نمی‌تواند و نمی‌باید امری تقلیدی باشد. امّا همه می‌دانیم که ممکن است دلایلی را که پیش‌تر بر پذیرش و انجام کاری داشته‌ایم چه بسا امروز در نظرمان چهره و جلوه دیگری داشته باشند.

 آدمی حاضر است در طول زندگی خویش بارها جامه‌ها، دوستان، خانه و روابط خویش با دیگران را دگرگون کند، امّا دیر آماده و متفطّن می‌گردد که باید ایمان خود را نیز نو کند، یعنی باید از نو در آنچه که داشته و بدان اعتقاد می‌ورزیده نظر کرده و پابه‌پای بالا آمدنِ سایر شئون و سطوح هستیِ خویشِ، ایمان خود را نیز ارتقاء بخشیده و از منظر رفیع‌تری در آن نظر کند.

این امر به نوعی جراحی نامهربانانه نسبت به دین می‌ماند، و لذا برخی از این کار حذر می‌نمایند و گمان می‌کنند که این‌گونه نگریستن‌ها با قوّت ایمان منافات دارد. امّا در حقیقت چنین نیست. تجدیدنظر در آنچه که آدمی دارد و عزیز می‌شمارد در واقع تجدیدنظری است برای صیقلی کردن،  غبارزدایی، تجدیدنظری است برای بهتر دیدن، بهتر شناختن، و بیشتر دوست داشتن.

لذا ما باید هر روز خود را در معرض پرسش‌های نو قرار دهیم، و از خود بپرسیم که چرا اکنون این‌گونه هستیم و چرا بدین‌جا رسیده‌ایم و به راه دیگر نمی‌رویم یا نرفته‌ایم.

در این جهان پرسش‌ها به اعتباری بر دو دسته‌اند:

پرسش‌های کهنه‌شونده و پرسش‌های کهنگی‌ناپذیر.

عرصه فلسفه و عرصه دین عرصه‌هایی هستند که پرسش‌های آنها هرگز کهنگی نمی‌پذیرند. در واقع این‌گونه پرسش‌ها لازمه ”این‌چنین بودن آدمی“ هستند و هیچ‌گونه خاستگاه دیگری ندارند. یعنی ناشی از القاء و تلقین و وسوسه و توطئه نمی‌باشند. تا آدمی آدمی است این پرسش‌ها نیز با وجودِ وی همراه‌اند. چرا که از لوازم و خصوصیات وجود آدمی محسوب می‌شوند.

بنابراین، اگر برای کسی این‌گونه پرسش‌ها نو نشود و همواره تازه و پرطراوت نباشد، باید در شکوفایی شخصیت انسانی خود تردید نماید.

این امور یکبار و برای همیشه پاسخ نمى‌یابند، بلکه آدمی می‌تواند از ارتفاعات و مناظر مختلف در آنها بنگرد و نکته‌های تازه بیاموزد ...» (بخش‌هایی از سخنرانی در مسجد اقدسیه)

یادداشت‌ها:

ـ اینستاگرام عبدالکریم سروش (دسترسی در 1399/6/21)