«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفه تاریخ (جلد 1)» ثبت شده است

خطر نیمچه‌عالمان از خطر جاهلان بیشتر است!

شهید مطهری می‌نویسد:

«من خیلی اوقات فکر کرده‌‏ام مقاله‏‌ای تحت عنوان ”نیم‏‌ها“ بنویسم که خیلی چیزها وجود ناقصش خطرش بیشتر از عدم محض است. می‌‏گویند غزالی راجع به علم این حرف را زده و گفته است: ”هر چیزی وجود ناقصش به از عدم محض است، مگر علم که وجود ناقصش بدتر از عدم محض است“ و ریشه این حرف معلوم است.

آدمی که هیچ عالم نیست، چون می‌‏داند عالم نیست، لااقل در مقابل عالم تسلیم است. مثل کسی که طبیب نیست و می‏‌داند که طبیب نیست، دیگر لااقل در مقابل طبیب تسلیم است و در نتیجه از وجود طبیب بهره می‏‌برد. ولی نیمچه‌طبیب، چون خودش را طبیب می‏‌داند، تسلیم یک طبیب نیست، می‏‌خواهد از همان علم ناقصش استفاده کند، در نتیجه به جای سود زیان می‌‏برد.

از همین جا بروید سراغ نیمچه‌مجتهدها و نیمچه‌روشنفکرها و نیم‌‏های دیگر، اینهایی که یک چیزکی می‌‏دانند [...] چیزکی می‌دانند و چیزها نمی‏‌دانند! اتفاقاً اینها خطرشان بیشتر است. چهار تا شعار می‏‌شنوند، بدون اینکه متعمق بشوند و درست فکر کنند و دریابند؛ می‏‌بینید این چهار تا شعار اینها را از جا حرکت‏ می‌‏دهد.» (مطهری، 1380: 112 ــ 113)

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1380). فلسفه تاریخ. جلد 1. چاپ یازدهم. تهران: انتشارات صدرا.

ـ یادداشت‌ مرتبط:

از گفتن ”نمی‌دانم“ شرم نکنید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

آدمی اول اسیر نان بود!

مطهری و کتاب فلسفه تاریخ ج 1

شهید مطهری می‌نویسد:

« مولوی می‌گوید: ”آدمی اول اسیر نان بود“ و حرف درستی هم هست. ]حدیث[ ”مَنْ لا مَعاش لَهُ لا مَعادَ لَهُ“ نیز چنین مطلبی است. البته نه اینکه یک قاعده کلی باشد، ولی به طور تقریباً اکثریت می‌شود گفت. یا بگوییم اصل اول در انسان این است که انسان‌ باید شکمش سیر باشد و مسکنی داشته باشد؛ همین‌هایی که با پول می‌شود آنها را تهیه کرد و با پول قابل معاوضه است ــ یعنی مادیات ــ اینها باید درست بشود. بعد که درست شد، آن‌وقت به اصطلاح دل و دماغ برای انسان‌ پیدا می‌شود. آن امور چیزهایی است که به اصطلاح به دل و دماغ مربوط است‌. اول این شکم باید سیر شود؛ وقتی که شکم سیر شد، آنگاه نوبت فلسفه‌سازی‌ و هنر و زیبایی و شعر و نقاشی و مجسمه‌سازی و به قول اینها دین و غیره‌ می‌رسد. آیا خود ما نمی‌گوییم ”شکم گرسنه ایمان ندارد“؟ این معنایش‌ این است که اول معاش است. شکم گرسنه نه ایمان دارد، نه عشق دارد، نه اخلاق دارد، نه فلسفه دارد. معاش اساس و زیربناست. این که‌ درست شد، آنها هست. و شما می‌بینید هر جامعه‌ای که از مرحله احتیاجات‌ اولیه گذشته به ظرائف تمدن پرداخته است ]...[» (مطهری، 1380: 85 ــ 86)

 

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1380). فلسفه تاریخ. جلد 1. چاپ یازدهم. تهران: انتشارات صدرا.

ـ یادداشت‌ مرتبط:

معیشت و ارزش‌های دینی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز