محمد اسفندیاری مینویسد:
«غلو در فضیلت عزاداری برای حضرت سیدالشهدا (ع) نیز یکی دیگر از مصداقهای غلو در مفاهیم است. پاداشی که برای عزاداری در احادیث معتبر آمده است محل انکار نیست، ولی اگر فضیلت عزاداری از همان اندازه خود بزرگتر شود غلو است. در این صورت، که در سدههای گذشته بیشتر شاهدش بودهایم، بُعد حماسی قیام امام حسین (ع) تحتالشعاع بُعد تراژیک آن قرار میگیرد و آن حضرت در مصیبت خلاصه میشود.
فاضل دربندی، که خود را حسیناللّهی میخواند و مؤسس یا مروّج قمهزنی در ایران بود، امام حسین (ع) را در عزاداری خلاصه میکرد و در آن نیز چنان غلو میکرد که تاکنون تالیتلو نیافته است. وی بر آن بود که هدف از آفرینش این جهان برگزاری مجلس عزا و مصیبت برای امام حسین (ع) است. به دیدهٔ او، گریستن بر امام حسین (ع) از همه عبادات واجب و مستحب، بدون استثنا، افضل است. او گریستن بر حضرت سیّد الشهدا را چنان بزرگ مینمود که در شمار اصول دین جای میگرفت، بلکه همپایه اصلالاصول دین (توحید). میگفت بُکاء ]= گریه[ و توحید قرین یکدیگرند؛ آن هم بدین دلیل که روایت شده است: مَنْ بَکیٰ عَلَی الْحُسینِ وَجَبتْ لَهُ الْجَنَّة. و نیز روایت شده است: مَنْ قالَ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَجَبتْ لَهُ الْجَنَّة. فاضل دربندی توجه نداشت که با این استدلال، تباکی ]= تظاهر به گریه[ برتر از توحید است، زیرا در روایات، پاداش خود را به گریه واداشتن نیز بهشت دانسته شده ]است[، ولی چنین پاداشی درباره توحید نیامده است.
او، که میخواست مجالس عزاداری برای حضرت سیّد الشهدا هرچه گرمتر و پرشورتر باشد، قمهزنی را جایز دانست و حتی مستحب. فراتر از این، خودکشی را در عزاداری بیاشکال شمرد و غنا در مراثی را نیز جایز، و بلکه مستحب. همه و همه اشتباهات فاضل دربندی ناشی از یک اشتباه او بود: غلو در فضیلت عزاداری.» (اسفندیاری، 1395: 125 ــ 126)
یادداشتها:
ـ اسفندیاری، محمد. (1395). آسیبشناسی دینی. تهران: کویر.